
بریدههایی از کتاب هوش عاطفی در محیط کار
۴٫۱
(۱۲)
همهٔ ما بچههای تخسی هستیم که میخواهیم به ما سخت نگیرند و زیاد به رویمان نیاورند که همتی برای پیشرفت نداریم.
green
امروزه بسیاری از ما بیش از آنکه به کار بدنی مشغول باشیم شغلهایی داریم که عمدتاً مستلزم کار ذهنی (و روحی) است
Soheib Papi
اغلب اوقات منظور واقعیمان این است که در مواجهه با فرصتهای جذاب اما نامطمئن معمولاً عقبنشینی میکنیم تا از هر گونه ضربهٔ احتمالی به غرورمان اجتناب کنیم.
کاربر ۵۲۴۷۸۰
فرد عصبانی همچنین دچار ترس و هراس نیز هست. وقتی خشمش را بروز میدهد چه بسا سرسخت و با اعتمادبهنفس به نظر برسد، اما او از سر هراس و وحشت است که همه چیز را خرد و خمیر میکند
green
. روشن است که میدانیم باید به کابینتها رسیدگی شود، میدانیم باید سعی کنیم زودتر به رختخواب برویم و تاکنون باعث نومیدیِ اطرافیانمان شدهایم. اما تحملش را نداریم که این درسها را با لحنی ناهمدلانه از دیگران بشنویم
green
در سراسر تاریخ، بچهٔ خوب بچهای بود که رک و بیپرده حرف نمیزد. اگر اندوهگین بودیم، شبها سرمان را در متکا فرو میکردیم و بیصدا میگریستیم. اگر سهواً شیشهٔ جوهر را میشکستیم، سعی میکردیم شواهد این اتفاق را پنهان کنیم. برای اینکه یک بزرگسال کودکی را عاجز کند اصلاً ضرورتی نداشت یک قلدر تمامعیار باشد. اگر والدین اغلب عصبانی بودند، اگر درگیر مسائل کاری بودند، اگر به نظر بیحوصله و در شرف فروپاشی روانی بودند، یا اگر ایدئالهای بسیار سختگیرانهای بر فرزندان خود اعمال میکردند، کودک در هر صورت باید زیپ دهانش را میکشید.
مرتضی چرخزرین
خودشناسی به ما توانایی میدهد بخشی از سَیَلان آگاهیمان را ضبط کنیم و بر عواطفمان تا حدی کنترل بیشتری داشته باشیم. به علاوه باعث میشود همصحبتی با ما قدری جذابتر شود، زیرا بهتر میتوانیم برای دیگران توضیح دهیم که چطور آدمی هستیم و اگر جای ما بودند جهان را چطور میدیدند.
کاربر ۵۷۵۹۶۴۱
ما فقط هنگامی بهتر میشویم که در ما احساس گناه ایجاد نکرده باشند؛ یعنی هنگامی که احساس کنیم دیگران دوستدار ما هستند و درک کنیم که تغییر کردن به دلایل فراوان برای ما نیز سخت و دشوار است.
green
همهٔ اطرافیانمان در کودکی چه بسا همهٔ تلاششان را برایمان بکنند، ولی با این حال کماکان در بزرگسالی دچار آسیبهای عمدهای خواهیم بود که باعث میشوند بسیار کمتر از آن حدی باشیم که در واقع تواناییاش را داریم.
green
دیپلماسی یعنی هنر مطرح کردنِ یک ایده یا موضوع بدون آنکه عواطف التهابآور و بیوجه بروز کنند یا فاجعهای به بار آید.
Mohamad Faraji
یکی از راههایی که افراد دارای اعتمادبهنفسِ پایین میتوانند اضطرابشان را کمتر کنند این است که بپذیرند همهٔ ما پیشاپیش تا حدی احمقیم و از این رو چیز چندانی هم نداریم که از دست بدهیم. در این صورت بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد صرفاً این است که دیگران متوجه چیزی شوند که خودمان پیشاپیش درستیاش را پذیرفتهایم.
مرتضی چرخزرین
استانداردهای بیش از حد بالا فقط هنگامی مشکلساز میشوند که تصور کنیم انجام کار مورد نظرمان میتواند و حتی باید اساساً سادهتر از آن چیزی باشد که در واقع هست، و تقلاها و مبارزههای خودمان را نشانهٔ بیعرضگیِ خودمان بدانیم و نه جزئی ضروری از سفری دشوار و طولانی.
ar
در زندگیِ فردِ کمحرف و جدی لحظاتی بوده است که دلش میخواسته کتابها را در رودخانه بیندازد و معلمش را زیر رگبار ناسزا بگیرد، اما این لحظات را خیلی زود از یاد برده است. همهٔ ما جمعیتی از خویشتنهای گوناگون در درونمان داریم که جرئت شناختشان را نداریم.
مرتضی چرخزرین
اولین گام برای حرکت به سوی آرامش بیشتر این است که بدبینتر باشیم. باید بیاموزیم که هنگام آسودگی نومیدی بیشتری داشته باشیم؛ یعنی پیش از آنکه جهان فرصت پیدا کند یکباره حالمان را بگیرد، یعنی درست موقعی که سپر دفاعیمان از همیشه ضعیفتر است. فرد عصبانی را باید همان موقعی که هنوز حد خوبی از کنترل عقلانی وجود دارد، به شکلی نظاممند با تاریکترین واقعیتهای زندگی آشنا کرد، او را با حماقتهای دیگران مواجه کرد، نقصها و کاستیهای چارهناپذیر فناوری را به او نشان داد و نقصهای ضروریِ زیرساختها را به وی یادآوری کرد
کاربر ۴۰۰۷۷۷۶
زیرا دوست یعنی کسی که دوستدار شماست، نه به این دلیل که متوجه جنبههای ناکامل شما نشده است، بلکه به این دلیل که وجوه مثبت و شایستهٔ شما را تصدیق میکند و همیشه با نقایص و ضعفهای شما همدلی دارد. بهترین نوع فروشندگی آن نوعی است که به ما یاری میکند ارزش زندگیای را تصدیق کنیم و به درستی آن را ارج بنهیم که تقریباً همهٔ ما ملزم به زیستنِ آن هستیم: یعنی یک زندگی عادی.
کاربر ۴۰۰۷۷۷۶
کسی که هر بار که کلیدهای خانه را گم میکند شروع به داد و فریاد میکند، در واقع این واقعیت را در مورد خودش برملا میکند که اعتقاد دارد اموالش هرگز نباید گم شوند؛ که البته در مواردی که اعتقادی مخرب نباشد، بسیار هم قابل ستایش است.
green
فرد عصبانی را باید همان موقعی که هنوز حد خوبی از کنترل عقلانی وجود دارد، به شکلی نظاممند با تاریکترین واقعیتهای زندگی آشنا کرد، او را با حماقتهای دیگران مواجه کرد، نقصها و کاستیهای چارهناپذیر فناوری را به او نشان داد و نقصهای ضروریِ زیرساختها را به وی یادآوری کرد. آنان باید هر صبح که از خواب برمیخیزند و روز جدیدی را شروع میکنند در مورد تحقیرها و ناسزاهایی که چه بسا در باقی روز متحمل خوانده شده تأملی کوتاه اما فراگیر و ژرف انجام دهند؛ از تصادفی در جاده گرفته تا نابودیِ یکبارهٔ کل زندگیشان.
green
شاید وسوسه شویم که ادعا کنیم پیشاپیش از همهٔ جزئیات مسائل خبر داریم یا اصرار داشته باشیم که فلان چیز اساساً ارزش یادگیری ندارد؛ اینها مسیرهای دفاعیِ بدنامسازی و بیارزش کردن است.
فردی که چنین حالت تدافعیای دارد به خیرخواهیِ آموزگاران اعتماد ندارد.
green
بهترین نوع تربیت آن است که کودک همزمان هم از نیاز به پیشرفت آگاه شود و هم این را متوجه شود که حتی با وجود نادانیها و نقصهایش چیزی از مهر و محبت والدینش کم نمیشود
green
چیزهای بسیاری در دیگران هست که دلمان میخواهد عوض شوند. خواستهمان این است که دیگران هشیارتر، وقتشناستر، بخشندهتر، مورد اعتمادتر، بافکرتر، مقاومتر، خوشبرخوردتر و عمیقتر باشند.
green
دیپلماسی یعنی هنر مطرح کردنِ یک ایده یا موضوع بدون آنکه عواطف التهابآور و بیوجه بروز کنند یا فاجعهای به بار آید.
green
دیپلمات بالاتر از همه چیز همواره به خاطر دارد که سرچشمهٔ بخشی از غیظ و غضبی که هنگام اصرار بر تأمین خواستههایمان به کار میبریم، بابت این احساس است که در یک رابطه چنان که شایسته است برایمان احترام قائل نشدهاند.
green
در مواقعی که احساس کنیم طرف مقابل نیاز عام ما به احترام و قدردانی را برآورده نکرده است، با نوعی سرسختی خاص و پستیِ آشکار بر سر یک مسئلهٔ جزئی دعوا به راه میاندازیم. در پس دعواهای پر از غضبمان نوعی تقاضای ناگفته برای احترام در کار است.
green
تاریخ به کرات به ما نشان میدهد که اگر تشویق و ترغیب مناسب در کار باشد، گروههای عظیمی از مردم میتوانند نسبت به ویژگیهایی توجه بسیار به خرج دهند که در دیگر جوامع یا دورهها هیچ کس به آنها توجهی نداشته است.
green
کارآفرینان تماماً دو نوع انسان متفاوتاند، اما کار آنان از مبنایی مشترک آغاز میشود: نوعی حساسیت حاد و شدید که به آن توجه شده و با تلاش و کوشش در کانون توجه دیگران قرار داده شده است.
green
نگاه رمانتیک این است که ما پیشاپیش به نحو شهودی این را میدانیم و تمام چیزی که لازم داریم آزادی بیشتر است تا بتوانیم غرایزمان را دنبال کنیم. اما تصویر کلاسیک این است که زندگی لذتبخش در واقع دستاوردی حسابشده است.
green
گاهی با یقین تمام حس میکنیم پاسخ درست این است که طلاق بگیریم یا از کارمان استعفا دهیم، و اصلاً به ذهنمان خطور نمیکند که شاید پاسخ واقعی صرفاً این باشد که به تختخوابمان برگردیم یا چیزی بخوریم که سطح قند خونمان را بالا ببرد.
green
گردوی مغز همیشه برای عمل کردن آمادهتر است تا تأمل کردن و تحلیل کردن.
green
ما ترجیح میدهیم کسبوکارها را همان طوری اداره کنیم که همیشه اداره میکردهایم، تا اینکه مکث کنیم و از خودمان بپرسیم: اینکه باید به مشتریان خدمات درست ارائه دهیم چه معنایی دارد؟
green
کسبوکارها به مصرفکننده چیزی از زحماتی نمیگویند که برای تولید کالاها و خدمات مورد رضایت ما کشیده شده است.
green
حجم
۶۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۶۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان