جملات زیبای کتاب وجود مقدس شما | طاقچه
تصویر جلد کتاب وجود مقدس شما

بریده‌هایی از کتاب وجود مقدس شما

۳٫۲
(۶)
مهاتما گاندی گفته است: «دعا سرگرمی پیرزنی بی‌کار نیست. اگر آن را به خوبی درک کنید و به کار بگیرید، مؤثرترین ابزار اقدام است.»
seemorgh
«و آن روز فرارسید که خطر غنچه‌ای سربسته ماندن، دردناک‌تر از خطر شکفته شدن بود.»
Zahra
سفر آگاهی، تکامل انسانیت در مسیر رسیدن به نقطه‌ای‌ست که ما انسان‌ها، تجلی دانسته‌هایمان شویم.
vahid
«شما عضوی مقدس از این جهان هستید
yazdaan
پروردگار عزیز! در این روز از تو می‌خواهم که لحظه‌لحظهٔ هر روز بدانم کیستم و چیستم، واسطهٔ نور و عشق و نیز الهام‌بخش کسانی باشم که نگاهم در نگاهشان گره می‌خورد. بتوانم در برابر مخالفت استوار بمانم و حتی در میان ترس با شجاعت سخن بگویم. با فروتنی پیرو دلم باشم و آرزوهای جانم را مشتاقانه زندگی کنم. رهرو شناخت والاترین حقیقت باشم و کشش خود فروترم را بی‌اثر سازم. همهٔ وجودم، نور و تاریکی‌ام را بپذیرم و دوست بدارم. شجاعت شنیدن ندای دلم را داشته باشم تا بتوانم با دلی نرم و لطیف، ایمان را به جای ترس برگزینم. امروز، روزی‌ست که هر مانعی میان تقدس انسان بودن و الهی بودنم را به تو وامی‌گذارم.
vahid
وقتی با آفریدگارمان هستیم، وقتی مشتاق - بله، به این واژه توجه کنید! - به ندانستن، نفهمیدن، دودوتا چهارتا نکردن و کنترل نکردن می‌شویم و نمی‌خواهیم زندگی در مسیری پیش برود که ما گمان می‌کنیم باید پیش برود، آن گاه معجزه‌ها رخ می‌دهند. زندگی فقط هنگامی می‌تواند ما را شگفت‌زده کند که حاضر باشیم شگفت‌زده شویم. لازمهٔ این رخداد، یک زندگی خدامحور و نیاز به ندانستن است.
Zahra
دبی نوشته است: «برای برخاستن و خواستن وجود مقدستان نیازمند چه هستید؟ اعلام می‌کنم این کار، بسیار ساده‌تر از تصور شماست. بسیاری از ما فکر می‌کنیم باید کسی شویم، مطلبی یاد بگیریم، در کاری موفق شویم یا به دستاوردی برسیم، اما در حقیقت، پی بردن به مقدس‌ترین وجودمان، مستلزم هیچ چیزی از جهان بیرون نیست. ورود به جایگاه مقدس ما، فقط پذیرش و اشتیاق برای دیدن کل وجودمان است؛ یعنی شکوه و عظمت توان بالقوهٔ خود را تشخیص دهیم.»
yazdaan
یاد داشته باشید که نفس، در مغرورانه‌ترین حالت خود تمایل دارد باور کند که خداست، نیرویی بالاتر از او وجود ندارد و خودش از زندگی و هر کس دیگری بزرگ‌تر است. نفس افتخار می‌کند که بیش از هر کس دیگری می‌داند و برتر از همه است و در نتیجه، با سنگدلی و بی‌رحمی، راه‌هایی برای تغییر چهره می‌یابد. ما در این شرایط فکر می‌کنیم از نفس فراتر رفته‌ایم و بی‌اندازه خوب، هوشمند، دانا و بسیار برتر از آن خویشاوند ناآگاه یا این همکار احمق هستیم. بر اساس گفته‌های نفسی که با دانسته‌های معنوی به روز شده است، فرض می‌کنیم نگرش ما از ذات معنوی‌مان برخاسته، در حالی که در حقیقت، نگرش ما فقط از شکل تکامل‌یافتهٔ سیستم‌عامل نفس برخاسته است که نام دیگر آن، غرور معنوی‌ست.
yazdaan
مردی با صدای بم، کلماتی را بر زبان جاری می‌کرد که معنایشان را نمی‌فهمیدم، اما ارتعاش ذکر به درون آگاهی من نفوذ کرد و بی‌درنگ جانم را آرامش بخشید. بدن من با شنیدن صدای اذان آسوده شد و قلب من به جایی عمیق‌تر در درون رفت. در حالی که روحم می‌خواست بداند چه عاملی مرا به شوق آورده است، لبخندی بر چهره‌ام نقش بست. اندکی بعد فهمیدم این صدای دلکش، دعوت به نماز مسلمانان است که هر روز پنج بار - هنگام سحر، ظهر، بعد از ظهر، غروب و شب - از مردم دعوت می‌کند دست از فعالیت بکشند، به سوی نماز بشتابند، سجادهٔ خود را بردارند و با خدا حرف بزنند. من عاشق این دعوت هیجان‌انگیز به سوی خدا شدم.
seemorgh
. درد، ناگزیر است، اما رنج، اختیاری‌ست.
seemorgh
پروردگارا! تو را سپاس می‌گویم! خدای عزیزم! با من بمان! مرا همچون معشوقی، تنگ در آغوش بگیر. مرا بچرخان تا لبخند چهره‌ام را روشن کند. مرا بالا ببر و وقتی پایم دوباره به زمین رسید مرا متوجه کن که با تو یکی هستم.
بهار
دل ما نیازمند مهربانی، عشق لطیف، بخشایش و پذیرش کامل ناامیدی‌ها و دردهاست. تا وقتی متوجه این موضوع نشویم و متعهد به تاباندن نور هشیاری به خودمان نشویم، مجبوریم به رقابت بی‌رحمانه و تلاش برای سخت‌کوشی، به دست آوردن، انباشتن، خواستن و زیاده‌خواهیِ بیش‌تر برای خواستنی‌های جهان بیرون ادامه دهیم.
seemorgh
«دعا مسیری‌ست که ما را به مقدس‌ترین بخش وجودمان می‌رساند.» دعا ما را به خوبی شست و شو می‌دهد و خاک آگاهی‌مان را حاصل‌خیز می‌کند تا افکار و احساس‌هایی مقدس‌تر و زندگی‌بخش‌تر در ما ریشه بزنند.
پرنده
وقتی با ذات معنوی‌مان در ارتباط هستیم، احساس تعلق می‌کنیم و خودمان را شایسته، دوست‌داشتنی، پر از عزت نفس، ایمن و مشتاق می‌بینیم. در حالی که وقتی ارتباط ما قطع می‌شود، احساس ترس، خواری، ضعف، بی‌ارزشی، دوست‌داشتنی نبودن، طردشدگی و تنهایی بر ما چیره می‌شود
پرنده
فکر می‌تواند شخص را پایین بکشاند و فقط یاد خداست که می‌تواند انسان را دوباره بالا ببرد.
پرنده
بیش از هر چیزی در جهان، خواهان چند دقیقه آرامش در ذهن پر سر و صدایم بودم. کلمات را با صدایی آهسته - فقط به اندازه‌ای که خودم بتوانم بشنوم - بارها و بارها زمزمه کردم: «پروردگارا! شجاعت تغییر را به من بده.» می‌خواستم تغییر کنم. به شدت خواهان تغییر بودم. با حالتی جنون‌آمیز شروع به گریه و التماس کردم. سرم را در میان دست‌هایم گرفته بودم و بی‌اختیار هق‌هق می‌گریستم که ناگهان متوجه شدم چیزی درون من جا به جا شد. آرامش بر من چیره شد؛ سکوتی ملموس. با درخواست از خدا برای ورود این نیروی برتر به هشیاری من، چیزی درونم گشوده شده بود. فشار بدنم رها شده و فریادهای ذهنم خاموش شده بود.
پرنده
اگر انتخاب ما خدامحور بودن باشد، لازم است بخواهیم دلمان گشوده بماند و خداوند را فرابخوانیم. آن گاه پروردگار با لطف به ما پاسخ مثبت می‌دهد و دوباره به آگاهی‌مان وارد می‌شود. وقتی آگاهی الهی وارد می‌شود، جا به جایی رخ می‌دهد و ما در عشق وجود برترمان فرومی‌رویم.
پرنده
هر لحظه امکان داریم که انتخاب کنیم با چشمان محدود و کوچکِ آگاهی فردی خود ببینیم یا انتخاب کنیم آن قدر فروتن باشیم که به بیرون از آن چه باور داریم یا می‌دانیم درست است، پرواز کنیم و اعتماد داشته باشیم جهانی فراتر از آن چه اکنون، در این لحظه برای ما قابل درک است، وجود دارد و نیرویی هست که تشنهٔ هدایت و پشتیبانی ماست. نیرویی که برنامه و طرحی بسیار بزرگ‌تر از آن چه خودمان در نظر داریم، برای ما دارد.
پرنده
برای تجربه کردن جا به جایی، باید فروتن شویم. فروتنی در را می‌گشاید و مسیر را روشن می‌کند تا بتوانیم از سیاهچال ناامیدی و منفی‌گرایی بیرون بخزیم. فروتنی، دشوارترین حالت برای نفس است، زیرا نفس ما، نیاز داشتن به بیرون از خودمان را نشانهٔ ضعف می‌داند. بنا بر این، تجربهٔ فروتنی را خواستن، به خودی خود اعلام می‌کند که ما می‌دانیم به کمک خدا نیاز داریم تا یکپارچه و کامل شویم.
پرنده
بگذارید آگاهی الهی راهنمایتان باشد
پرنده
بنا بر این لازم است هر روز خودتان را به دعا دعوت کنید. دل، جان، نیت و آرزوی خود را با فروتنی گرد آورید و آن ارتباطی را که جانتان مشتاق تجربه کردن آن است، فرابخوانید. به نظر می‌رسد در این جهان بسیار پرمشغله، اختصاص دادن چند دقیقه از هر روز، چهار یا پنج بار در روز، برای سر زدن به سرچشمۀ‌مان بسیار سخت باشد. این سرچشمه‌ای‌ست که شما را می‌پروراند و حفظ می‌کند و اگر بخواهید، می‌تواند یک زندگی مقدس را برایتان فراهم آورد و این کار را می‌کند. خدا را برای هر چه دارید و خواهید داشت، سپاس بگویید و سپس با اشتیاق و فروتنی درخواست کنید تا به دیدار شما بیاید. این گونه است که ما خداوند را می‌یابیم:
پرنده
اگر می‌دانستید خدا مراقب و محافظ شما و منتظر است تا با او تماس بگیرید، چه رفتار متفاوتی داشتید؟ احساس می‌کردید چه حد و مرزهایی را می‌توانستید بگذارید؟ چه درخواست‌هایی می‌کردید؟ اگر می‌دانستید خدا نگهدارتان است، به خودتان اجازهٔ گشودن چه درهایی را می‌دادید؟ آیا هر روز را برای دیدن موهبت‌ها آغاز می‌کردید؟ آیا چشمانتان را برای دیدن فرصت‌های تازه باز نگه می‌داشتید؟ اگر می‌دانستید که طرحی معجزه‌آسا برای زندگی شما در نظر گرفته شده که فقط در انتظار آشکار شدن است، آیا وقفه‌ای به خود می‌دادید و از پرسیدن، مطمئن نبودن، انفعال و ناامیدی دست می‌کشیدید؟ باور دارم که پاسختان مثبت است.
پرنده
خدایا تو را سپاس می‌گویم که مرا هشیار کردی که به راستی چه اندازه خوشبخت هستم. باشد عشقی که هم‌اکنون دلم را سرشار کرده است، به دل‌های همهٔ انسان‌هایی که خواهان آن عشقند، چه آشنا، چه ناآشنا، سرازیر شود. باشد که ارادهٔ تو در همه چیز تحقق یابد. و با لطف تو چنین است و چنین باد!
پرنده
دبی فورد که خود، سفر انسانی سقوط به جهنم و بازگشت از آن را تجربه کرده بود، در این کتاب شرح می‌دهد چگونه خدا برای او کاری کرده بود که خودش توانایی انجام آن را نداشت.
زهرا موسوی
دبی نسبت به رشد معنوی جدی بود و خوانندهٔ کتابش را نیز به جدی بودن فرامی‌خواند. او بنا بر تجربه می‌دانست که فکر می‌تواند شخص را پایین بکشاند و فقط یاد خداست که می‌تواند انسان را دوباره بالا ببرد. از این گذشته، دبی می‌دانست فقط خود او می‌تواند انتخاب کند که چه فکرهایی را در ذهنش نگه دارد. وقتی تقدس را برمی‌گزید، نیروی ایمانش کششی در او ایجاد می‌کرد که بر همهٔ جاذبه‌های پست‌تر چیره می‌شد.
yazdaan
وقتی تشنه‌ایم تا به کمک چیزی، احساس خوبی در بارهٔ خودمان پیدا کنیم، اما حاضر نیستیم به نیازهای درونی‌مان رسیدگی کنیم، کارهایی احمقانه انجام می‌دهیم. الگوهایی را تکرار می‌کنیم که می‌دانیم ما را به جایی نمی‌رسانند. تسلیم اعتیادهای خود می‌شویم؛ خواه این اعتیاد سرک کشیدن بی‌اختیار در اینترنت باشد، خواه خرید، تماشای عکس‌های زننده، خوردن، نوشیدن، قمار یا سیگار کشیدن. بسیاری از اشخاصی که از احساس‌های عمیق تهی بودن در رنج هستند، می‌دانند هیچ چیز، در واقع هیچ چیز نمی‌تواند حفرهٔ درون را پر کند. تنها راه پر شدن این خلأ، برقراری ارتباط با یک سرچشمهٔ معنوی‌ست.
yazdaan
شما باید مسؤولیت عظمت تجربهٔ انسانی را بپذیرید و به نفستان بفهمانید که پذیرای هر دو بخش مادی و الهی خود هستید.
yazdaan
لحظهٔ آغاز درمان، دگرگونی جهان درونی من و تشکیل رابطه‌ای ژرف و عاشقانه با نیرویی بود که اکنون به نام خدا می‌شناسم.
seemorgh
بسیاری از باورها و دانسته‌های فکری ما، اگر چه موجه، اما محدود هستند. شاید آن‌ها در محدودهٔ جهان عاطفی یا فهم فکری ما عالی و بی‌نقص باشند، اما در اینجا در این محدوده سخن نمی‌گوییم. در آگاهی کیهانی یا آگاهی خدا، بسیاری از واقعیت‌هایی که در بارهٔ خودمان می‌دانیم، احتمالاً واقعی نیستند. آن چه می‌دانیم یا مطمئن هستیم، احتمالاً باورهایی محدودکننده‌اند که در را به روی وجود برتر ما و آگاهی الهی می‌بندند
seemorgh
هر لحظه امکان داریم که انتخاب کنیم با چشمان محدود و کوچکِ آگاهی فردی خود ببینیم یا انتخاب کنیم آن قدر فروتن باشیم که به بیرون از آن چه باور داریم یا می‌دانیم درست است، پرواز کنیم و اعتماد داشته باشیم جهانی فراتر از آن چه اکنون، در این لحظه برای ما قابل درک است، وجود دارد و نیرویی هست که تشنهٔ هدایت و پشتیبانی ماست. نیرویی که برنامه و طرحی بسیار بزرگ‌تر از آن چه خودمان در نظر داریم، برای ما دارد.
seemorgh

حجم

۱۸۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۱۸۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان