بریدههایی از کتاب بودنبروک ها
۳٫۸
(۴۶)
«فرزندم، در طی روز با پشتکار به دنبال کسب وکار باش، اما چنان کسب وکاری که بتوانیم شبهنگام آسوده بخوابیم.»
Elhamtarang
به قول روشفوکو امید با همهٔ فریبندگی دستکم ما را در مسیری دلپذیر به پایان زندگی رهنمون میشود
رئوف
وقت گرانبهاست، با غم و غصه آن را هدر ندهیم!
سپیده اسکندری
زندگی اعتماد مرا از آدمها سلب کردهاست. بیشتر آدمها شیادند.
پویا پانا
من تازگیها اغلب به یاد یک ضربالمثل ترکی میافتم. نمیدانم آن را کجا خواندم: خانه که آماده شود، مرگ از راه میرسد.
رئوف
وقت گرانبهاست، با غم و غصه آن را هدر ندهیم!
پویا پانا
مگر نه آن که هر انسانی زاییدهٔ خطا و لغزش است؟ مگر نه آن که انسان از بدو تولد به محبسی پر از درد و رنج پا میگذارد. زندان! زندان! همهجا قیدوبند! انسان از میان میلههای فردیت خود ناامیدانه به دایرهٔ تنگ امکانات بیرونی خیره میشود تا سرانجام مرگ از راه برسد و او را بهسوی رهایی، بهسوی خانه رهنمون شود.
رئوف
باید بگویم هر روز، روز ماهیگیری است، ولی هر روزه ماهی به تور نمیافتد!
رئوف
«ما، طبقهٔ بورژوا، یا آنطور که تا به حال رسم بوده بگویند، قشر سوم، میخواهیم که از این بهبعد فقط یک طبقهٔ اشراف وجود داشته باشد، طبقهٔ اشراف مبتنی بر لیاقت افراد، ما اشراف فاسد فعلی را بهرسمیت نمیشناسیم، ما منکر طبقهبندی اجتماعی فعلی هستیم. ما میخواهیم که هیچ کس رعیت دیگری نباشد و همه فقط تابع قانون باشند! ما خواهان آنیم که امتیازات فردی و استبداد از میان برود! همه باید بهعنوان فرزندان حکومت از حقوق برابر برخوردار باشند و همانطور که دیگر میان انسانها و خدای مهربان واسطهای نیست، باید شهروندان هم با حکومت رابطهای بیواسطه داشته باشند! ما خواهان آزادی مطبوعات، آزادی اصناف و تجارت هستیم. ما میخواهیم همهٔ انسانها بدون امتیازات ویژه بتوانند با هم رقابت کنند، مزد از آن کسی باشد که لیاقت دارد! ولی ما تحت ستم هستیم، زبان ما را بستهاند...
MediaAsvad
من آدم جاهطلبی نیستم، دوست ندارم مدام دنبال پول بدوم، دلم میخواهد راحت باشم.
پویا پانا
میدانی، آدمیزاد بهمرور در زندگی کمتوقعتر میشود.
پویا پانا
گفت: «دوباره با هم دیدار میکنیم.»
«بله، اینطور میگویند... آخ فریدریکه، بعضی لحظات این حرفها تسلای خاطری به بار نمیآورد. خدا مرا نبخشد، ولی گاهی انسان به عدالت و خوبی، به همهچیز شک میکند، میدانید، زندگی خیلی چیزها را در دل انسان نابود میکند، خیلی باورها را به باد میدهد. دیدار دوباره... ایکاش واقعیت داشته باشد.»
saaye
«مادر! بله، آدم نباید پشت سر همنوع خود بد بگوید. من هم این را میدانم، ولی ناچارم یک چیزی را بگویم. من از این تعجب میکنم که تو تا به حال متوجه نشدهای که هر کس قبای بلند پوشید و مدام خدا خدا کرد، واقعآ پاک و منزه نیست!»
پویا پانا
مگر آرمانها برای آنند که برآورده شوند؟ نه، ابدآ! دل آدمی از امید آکنده است و نه از حسرت دستیابی به ستارهها. در زندگی زیباتر از امید چیزی نیست. به قول روشفوکو امید با همهٔ فریبندگی دستکم ما را در مسیری دلپذیر به پایان زندگی رهنمون میشود.
پویا پانا
گاهی انسان به عدالت و خوبی، به همهچیز شک میکند، میدانید، زندگی خیلی چیزها را در دل انسان نابود میکند، خیلی باورها را به باد میدهد.
پویا پانا
متوجه شدی چهطور حرف میزند؟ به نظر من بهطرز غریبی به جزییات میپردازد. چهطور بگویم؟ هر چیزی را با نگاه غیرعادی میبیند،
پویا پانا
«جوانی و پیری بسته به احساس درونی انسان است. وقتی بخت به تو رو میکند، وقتی به آنچه دلخواهات بوده است میرسی، خیلی کند و دیر، تازه متوجه میشوی که آن چیز خوب و دلخواه چه دردسرهای ریز و درشتی با خود آورده است، با چه اضافات مزاحم و ناخوشایندی همراه است، میبینی غبار واقعیت روی آن نشسته است، و این غبار که در عالم خیال اصلا فکرش را نمیکردی، میشود خورهٔ جانت، خورهٔ جانت.»
پویا پانا
مگر نه آن که هر انسانی زاییدهٔ خطا و لغزش است؟ مگر نه آن که انسان از بدو تولد به محبسی پر از درد و رنج پا میگذارد. زندان! زندان! همهجا قیدوبند! انسان از میان میلههای فردیت خود ناامیدانه به دایرهٔ تنگ امکانات بیرونی خیره میشود تا سرانجام مرگ از راه برسد و او را بهسوی رهایی، بهسوی خانه رهنمون شود.
فردیت! آخ، وجود انسان، داراییها و تواناش، یکسر حقیر، دلگیر، ناقص و کسالتبار مینماید. آدمی با اشتیاقی حسرتبار به دنبال آن چیزیست که در وجودش یافت نمیشود، خواهان آن چیزیست که ندارد و نمیتواند، و این حسرت رنگ عشق به خود میگیرد، زیرا نگران است مبادا به نفرت بدل شود.
پویا پانا
خطرها همیشه مرا از پشت سر تهدید کردهاند! اما اگر با من رودررو شوند...»
پویا پانا
به نظر تو فقط آن چیزی ننگ و رسوایی است که برملا بشود و به گوش مردم برسد؟ نه! رسوایی پنهانی که در خلوت انسان را عذاب میدهد و انسان را پیش خودش بیآبرو میکند، خیلی بدتر است!
سپیده اسکندری
«ما، طبقهٔ بورژوا، یا آنطور که تا به حال رسم بوده بگویند، قشر سوم، میخواهیم که از این بهبعد فقط یک طبقهٔ اشراف وجود داشته باشد، طبقهٔ اشراف مبتنی بر لیاقت افراد، ما اشراف فاسد فعلی را بهرسمیت نمیشناسیم، ما منکر طبقهبندی اجتماعی فعلی هستیم. ما میخواهیم که هیچ کس رعیت دیگری نباشد و همه فقط تابع قانون باشند! ما خواهان آنیم که امتیازات فردی و استبداد از میان برود! همه باید بهعنوان فرزندان حکومت از حقوق برابر برخوردار باشند و همانطور که دیگر میان انسانها و خدای مهربان واسطهای نیست، باید شهروندان هم با حکومت رابطهای بیواسطه داشته باشند! ما خواهان آزادی مطبوعات، آزادی اصناف و تجارت هستیم. ما میخواهیم همهٔ انسانها بدون امتیازات ویژه بتوانند با هم رقابت کنند، مزد از آن کسی باشد که لیاقت دارد! ولی ما تحت ستم هستیم، زبان ما را بستهاند... چی میخواستم بگویم؟ بله،
Toobakiani
پسندیده نیست همه مثل هم باشند. هر کس به شیوهٔ خودش.
پویا پانا
حاضران گیلاسهای خود را به امید آن که در کنار هم زندگی خوشی داشته باشند به هم زدند. همه شاد و سرخوش بودند.
پویا پانا
«مونیخ شهر کار و جنب وجوش نیست. در مونیخ همه فکر راحتی و بخور و بخوابند، سرشان به پیمانهٔ آبجو گرم است. در مونیخ کسی موقع غذا تلگراف نمیخواند، نه، نمیخواند.
پویا پانا
به آرامش و زندگی یکنواخت نیاز دارم و تو این را خوب میدانی. آدمی مثل من برای جنب وجوش و تنوع ساخته نشده. قبول داری؟ پس مرا از این گردش معاف کن.»
پویا پانا
کسی که از اقبال بلند برخوردار است، نیازی به دانستن این چیزها ندارد. ولی آن که یکه وتنها در اعماق تاریکی دل به رؤیا سپرده است، نیازمند اینگونه مطالب است.
پویا پانا
راستی کسانی که یکنواختی دریا را ترجیح میدهند، چهطور آدمهایی هستند؟ فکر کنم این آدمها مدتزمانی دراز با نگاهی عمیق در پیچیدگی مسایل درونی دقیق شدهاند و در نتیجه از ظواهر بیرونی فقط خواهان نمودی بسیط و ساده هستند.
پویا پانا
هر روز، روز ماهیگیری است، ولی هر روزه ماهی به تور نمیافتد
سپیده اسکندری
ثروت بهتنهایی و همیشه ضامن خوشبختی نیست.
سپیده اسکندری
برپایی جشن بهخاطر گذشته وقتی خوشایند است که انسان به حال و آیندهٔ خود خوشبین باشد. به یاد پدران خود بودن وقتی دلنشین است که انسان با آنها احساس یگانگی کند و یقین داشته باشد در مسیر آنها گام برمیدارد.
سپیده اسکندری
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
تومان