نمیشه جادو رو از دنیا حذف کرد، چون وجببهوجبِ دنیا جادوییه. فقط مسئله اینه که ما میتونیم ببینیمش یا نه.»
niki
«مرگ فقط خوابیه که آدم نمیتونه ازش بیدار بشه.
niki
سوفی بینهایت عاشق کتابها بود. راستش، او کتابها را بیشتر از دنیای اطرافش دوست داشت. این همان چیزی بود که او را متفاوت میکرد؛
niki
مرد با ملایمت گفت: «کلید ندارم.»
پیتر که دنبالشان آمده بود، گفت: «اجازه بدین...»
سوفی تماشا کرد که پیتر زانو زد و با انگشتهای لاغرش قفل را در دست گرفت. دیدن حرکات با دقت او حیرتانگیز بود و به نظر میرسید موقع کار کردن، با قفل حرف میزند. سوفی یاد خودش موقع صحافی کتابها افتاد.
قفل باز شد.
niki
پیتر نیمبل: وارث عمارت هیزلپورت و بزرگترین دزد تاریخ. صاحب چشمهای شگفتانگیز. نامهای مستعار: کِرم، پیت کوره، جاستیس تروزِرز، بینام، بچهٔ دستنقرهای، پادشاه ولگرد، شترمرغ عزادار، سوسک زشت، خنگ مزاحم.
niki