آنچه انسانها را از پا در میآورد، رنجها و سرنوشت نامطلوبشان نیست بلکه بیمعنا شدن زندگی است که مصیبتبار است. و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم میتوان معنایی یافت.
زهرا امیر
اگر زندگی رنج بردن است، پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت.
ایران
خوشبینی ذاتی من مانند غریقی که به پر کاهی چنگ بیندازد
elahe
«چنان زندگی کن که گویی بار دومی است که به دنیا آمدهای و اینک در حال انجام خطاهایی هستی که در زندگی نخست مرتکب شده بودی.»
Mohmmad Hosein
گرچه شرایط نامناسب زندگی از قبیل کمبود خواب، غذای ناکافی و فشارهای روانی گوناگون موجب میشد زندانیان به شکلی از خود واکنش نشان دهند، در تجزیه و تحلیل نهایی روشن میشود که تغییر ماهیت زندانی نتیجهٔ تصمیم درونی اوست، نه صرفآ نتیجهٔ تأثیرات زندگی در اردوگاه. بنابراین، اصولا هر مردی میتواند حتی در چنان شرایطی تصمیم بگیرد که از نظر روحی و معنوی تغییر یابد. او میتواند ارزش انسانی خود را حتی در اردوگاه کار اجباری حفظ کند. داستایوسکی میگوید: «من تنها از یک چیز میترسم و آن اینکه شایستگی رنجهایم را نداشته باشم.»
amir95as
اروپایی نه بدبین است و نه ضد مذهب. بلکه برعکس، نویسندهای که خود شاهد همهٔ رنجها و نیروهای شیطانی شکنجه بوده، بهخوبی به توانایی بشر در غلبه بر شرایط موجود و کشف حقیقتی روشنگرانه و بسنده آگاهی دارد.
خواندن این کتاب را که واژههایش چون گوهر میدرخشد و بر ژرفترین مشکلات بشر میتابد، از همگان خوا
کاربر ۲۹۰۸۶۲۲