بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هنوز هم من | طاقچه
تصویر جلد کتاب هنوز هم من

بریده‌هایی از کتاب هنوز هم من

نویسنده:جوجو مویز
انتشارات:نشر آموت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۵ رأی
۴٫۰
(۴۵)
صحبت با او مثل ایستادن کنار پنجره‌ای مشرف به دشتی سرسبز و خرم بود.
faeze
صحبت با او مثل ایستادن کنار پنجره‌ای مشرف به دشتی سرسبز و خرم بود.
faeze
چه حُسن اتفاقی که آنها نیز متقابلا عاشقش شوند. با خودم فکر کردم اطرافیان آدم چه نقش بزرگی در شکل‌گیری شخصیت آدم دارند، به همین دلیل، ما باید اطرافیانمان را با دقت زیاد انتخاب کنیم. با همهٔ این اوصاف، در نهایت شاید مجبور شوی دیگران را از دست بدهی تا خودت را پیدا کنی. به سام فکر
کاربر ۴۹۲۹۴۰۰
توی اتاق انتظار که شبیه سالن انتظار هتل‌های لوکس بود، نشستم. یک پزشک میانسال ایرانی معاینه‌ام کرد که شاید دلسوزترین و دقیق‌ترین پزشکی بود که به عمرم می‌دیدم. وقتی صورت‌حساب را که منشی آقای گاپنیک پرداخت کرد دیدم، گاز سگ را فراموش کردم و در عوض فکر کردم الان است که غش کنم. وقتی به خانه رسیدم، دیدم اگنس هم در جریان ماجرا قرار گرفته است. ظاهرآ توی ساختمان سر زبان‌ها افتاده بودم. اگنس سرخوشانه گفت: ـ باید شکایت کنی! پیرزن مخوف دردسرسازی است. آن سگش هم که خیلی خطرناکه. مطمئن نیستم با سکونت در یک ساختمان مشترک جایمان امن باشد. به مرخصی نیاز داری؟ اگر می‌خواهی بروی مرخصی، من می‌توانم بابت
کاربر ۴۹۲۹۴۰۰

حجم

۴۴۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۶۱۳ صفحه

حجم

۴۴۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۶۱۳ صفحه

قیمت:
۱۶۶,۵۰۰
تومان