بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ۱Q۸۴ (جلد اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب 1Q84 (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب 1Q84 (جلد اول)

امتیاز:
۳.۴از ۸۳ رأی
۳٫۴
(۸۳)
بیشتر مردم به حقیقت عقیده ندارند، بلکه بیشتر به چیزهایی معتقدند که آرزو دارند حقیقت باشد.
Mostafa
«یک خروار استعداد هم داشته باشی، لزوماً نانت را تأمین نمی‌کند؛ اما اگر غریزه‌ات قوی باشد، هرگز گرسنه نمی‌مانی.»
ehsan
هر زمان و مکانی که باشد، تو یکی را داری که سخت عاشقش هستی و این تنها چیزی است که بهش غبطه می‌خورم. من همچو کسی را ندارم.»
Mary gholami
دنیا همین است، دیگر: نبرد بی‌پایان خاطرات متضاد.
ehsan
اگر از ته دل عاشق یکی باشی، در زندگی رستگار شده‌ای. حتی اگر نتوانی به او برسی
Tamim Nazari
از همه بیشتر از خودم می‌ترسم. از اینکه ندانم چه می‌خواهم بکنم. از اینکه ندانم همین حالا چه می‌کنم.
Nafise
راستی، تنگو، می‌دانی بزرگ‌ترین فرق استعداد و شهود غریزی چیه؟» «هیچی نمی‌دانم.» «یک خروار استعداد هم داشته باشی، لزوماً نانت را تأمین نمی‌کند؛ اما اگر غریزه‌ات قوی باشد، هرگز گرسنه نمی‌مانی.»
Eli N
زمان همچنانکه پیش می‌رود، تغییر شکل می‌دهد. زمان به خودی خود ترکیب یکنواختی دارد، اما وقتی مصرف می‌شود تغییر شکل می‌دهد. یک دورهٔ زمانی می‌تواند بدجوری سنگین و طولانی باشد و دورهٔ دیگر سبک و کوتاه. گاهی نظم اشیا وارونه می‌شود و در بدترین موارد نظم خود یکسر ناپدید می‌شود. گاهی چیزهایی که اصلاً نباید آنجا حضور داشته باشد به زمان افزوده می‌شود. مردم با تنظیم زمان چنانکه به هدفشان بخورد، شاید معنای وجود خود را تنظیم می‌کنند. به عبارت دیگر، با افزودن چنین اعمالی به زمان می‌توانند ــــ ولو اندک ــــ سلامت عقل خود را حفظ کنند. بی‌شک اگر آدم بپذیرد زمانی که تازه پشت سر گذاشته به صورت یکنواخت و با نظمی از پیش تعیین‌شده می‌گذرد، اعصابش در برابر چنین فشاری تاب نمی‌آورد. تنگو حس می‌کرد چنین زندگی شکنجه‌ای محض می‌شود.
Feri
باید جایی پایانی باشد.
✿⁠tanin
نمی‌شود تا ابد نشست و به جراحت زل زد. باید سرپا بایستیم و دست به عمل بزنیم ــــ نه فقط برای انتقام شخصی، بلکه به خاطر عدالت دامنه‌دارتر.
marya
خشونت همیشه شکل محسوس ندارد و همهٔ جراحت‌ها هم خونریز نیست.
zahra
بیشتر مردم به حقیقت عقیده ندارند، بلکه بیشتر به چیزهایی معتقدند که آرزو دارند حقیقت باشد.
Anonymous
«من آدمی هستم خیلی معمولی. فقط از قضا کتاب خواندن را دوست دارم. بخصوص کتاب‌های تاریخ را.»
marya
مهم نیست چه روزنامه‌ای باشد: همه‌شان شبیه همند
Tamim Nazari
همهٔ این کارها چنان احمقانه بود که اگر یکی دست به کار بی‌معنایی می‌زد، جای گِله نداشت.
نازنین بنایی
‫«اگر تاریخ واقعی را از مردم بدزدی، انگار که قسمتی از وجودشان را دزدیده‌ای. این جنایت است.»
Mostafa
«یک خروار استعداد هم داشته باشی، لزوماً نانت را تأمین نمی‌کند؛ اما اگر غریزه‌ات قوی باشد، هرگز گرسنه نمی‌مانی.»
باران ریزوندی
«هر وقت در رستوران غذا سفارش می‌دهم، احساس می‌کنم انتخابم اشتباه بوده. تو چطور؟» «حتی اگر اشتباه سفارش بدهی، غذاست دیگر. در قیاس با اشتباهات دیگرِ زندگی هیچ است.»
Soh Bat
«اگر از ته دل عاشق یکی باشی، در زندگی رستگار شده‌ای. حتی اگر نتوانی به او برسی.»
mojgan
«اگر هواپیمایت درهم بشکند، حتی از سفت‌ترین کمربند کاری ساخته نیست.» «درست، اما دست‌کم قدری احساس امنیت بهت می‌دهد.»
Vfan
‫«اگر تاریخ واقعی را از مردم بدزدی، انگار که قسمتی از وجودشان را دزدیده‌ای. این جنایت است.»
ساناز
همیشه فقط یک واقعیت وجود دارد
Tamim Nazari
آئومامه دستش را به دست گرفت. با خود گفت تامارو می‌فهمد. بعد از یک کار سخت که زندگیت روی لبهٔ تیغ است، آنچه احتیاج داری گرماست، دلگرمی بی‌حرف که با تماس دست انسان دیگری همراه باشد.
نازنین بنایی
مطمئنم می‌فهمید که عدهٔ زیادی دقیقاً به دنبال همین‌جور مرگ مغزی هستند. این‌جوری زندگی خیلی آسان‌تر می‌شود. دیگر لازم نیست به چیزهای مشکل فکر کنی، فقط خفقان بگیر و هرچه مافوقت گفت بکن. دیگر گرسنگی نمی‌کشی.
نازنین بنایی
«باید جایی پایانی باشد. فقط روی هیچ چیز برچسب ‘این پایان است’ نزده‌اند. مگر روی پلهٔ آخر نردبان برچسب می‌زنند که ‘این پلهٔ آخر است. لطفاً از این بالاتر نروید’؟» آئومامه سری بالا انداخت. تامارو گفت: «این هم مثل همان است.» آئومامه گفت: «اگر عقل سلیم به کار ببری و چشم‌هایت را واکنی، خوب روشن می‌شود که پایان کجاست.»
شرقی غمگین
زمان همچنانکه پیش می‌رود، تغییر شکل می‌دهد. زمان به خودی خود ترکیب یکنواختی دارد، اما وقتی مصرف می‌شود تغییر شکل می‌دهد. یک دورهٔ زمانی می‌تواند بدجوری سنگین و طولانی باشد و دورهٔ دیگر سبک و کوتاه. گاهی نظم اشیا وارونه می‌شود و در بدترین موارد نظم خود یکسر ناپدید می‌شود. گاهی چیزهایی که اصلاً نباید آنجا حضور داشته باشد به زمان افزوده می‌شود. مردم با تنظیم زمان چنانکه به هدفشان بخورد، شاید معنای وجود خود را تنظیم می‌کنند. به عبارت دیگر، با افزودن چنین اعمالی به زمان می‌توانند ــــ ولو اندک ــــ سلامت عقل خود را حفظ کنند. بی‌شک اگر آدم بپذیرد زمانی که تازه پشت سر گذاشته به صورت یکنواخت و با نظمی از پیش تعیین‌شده می‌گذرد، اعصابش در برابر چنین فشاری تاب نمی‌آورد.
شرقی غمگین
لطفاً یادتان باشد: هیچ چیز آن‌طور نیست که می‌نماید.» آئومامه با خود تکرار کرد هیچ چیز آن‌طور نیست که می‌نماید. و با ابروهای گره‌خورده پرسید: «منظورتان چیه؟» راننده حرف‌هایش را خوب مزمزه کرد. «شما می‌خواهید کاری انجام بدهید که معمولی نیست. درست؟ مردم معمولاً وسط روز از پلکان اضطراری آزادراه کلانشهر پایین نمی‌روند ــــ بخصوص که زن باشند.» «گمانم حق با شماست.» «خوب. بعد از اینکه همچو کاری کردید، شاید ظاهر روزمرهٔ اشیا کمی تغییر کند. اشیا ممکن است با آنچه قبلاً بودند فرق بکنند. خودم این تجربه را داشتم؛ اما گول ظواهر را نخورید. همیشه فقط یک حقیقت وجود دارد.»
باران ریزوندی
. بیشتر مردم ارزش رُمان خوب را نمی‌شناسند، اما نمی‌خواهند از قافله عقب بمانند. پس آن را می‌خرند و می‌خوانند
باران ریزوندی
این کار را برای پول انجام نمی‌دهم. می‌خواهم دنیای ادبیات را بگذارم سرِ کار. این تخم سگ‌ها در غار تاریک یکدیگر را در آغوش می‌کشند، ماتحت یکدیگر را می‌بوسند، زخم‌های هم را می‌لیسند، یکدیگر را گمراه می‌کنند و مدام این دری وری‌های پرطمطراق را دربارهٔ مأموریت ادبیات می‌بافند. می‌خواهم تخریبشان کنم و غش‌غش بخندم. می‌خواهم به نظامشان کلک بزنم و همه‌شان را احمق جلوه دهم
باران ریزوندی
«وقتی داستان می‌نویسم، از کلمات استفاده می‌کنم تا محیط دور و برم را به چیزی طبیعی‌تر برای خودم تبدیل کنم. به عبارت دیگر، آن را بازسازی می‌کنم. به این ترتیب می‌توانم بی‌شک و شبهه اثبات کنم این آدم که او را ‘من’ می‌دانند، در جهان وجود دارد. این موضوع با غوطه‌ور شدن در دنیای ریاضی سراپا فرق دارد.»
باران ریزوندی

حجم

۴۰۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۴۸ صفحه

حجم

۴۰۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۴۸ صفحه

قیمت:
۷۸,۰۰۰
تومان