بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مقصد؛ انهدام | طاقچه
تصویر جلد کتاب مقصد؛ انهدام

بریده‌هایی از کتاب مقصد؛ انهدام

نویسنده:جان مارس
انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۳۱ رأی
۴٫۴
(۳۱)
«آدم گاهی از حد توان خودش شگفت‌زده می‌شه. ما تا وقتی مجبور نشیم نمی‌فهمیم که چقدر سرسخت و محکمیم.»
nia
ما تاریخ‌ساز شدیم. از آغازبه‌کار شبکه‌های اجتماعی تاکنون، هیچ هشتگی این‌همه کاربرد نداشته.
آلیس در سرزمین نجایب
«ببین بهتره شبکه‌های اجتماعی رو به چشم یک‌جور رودخونه در نظر بگیری. اون از یک جای مشخصی شروع می‌شه ولی معلوم نیست سر از کجا درمی‌آره. این وسط شاخه‌های زیادی ازش جدا می‌شه که بعضی‌هاشون بلافاصله می‌خشکن و باقی به راه خودشون ادامه می‌دن. هر آدمی برای خودش یه نظری داره.
n re
ولی واقعاً ما نباید خودمون رو ببازیم، باشه؟
nia
تو این دنیا یه چیزهایی هست که تو مسئولشون نیستی.
nia
انگار مرده‌ها در زندگی او بیشتر از زنده‌ها حضور داشتند.
nia
«وقتی ما درمانده‌تر از همیشه‌ایم، ایمان تنها چیزیه که به داد ما می‌رسه.»
nia
توی همین چند سال گذشته فهمیده بود، عالی یعنی غیرممکن.
n re
مگر ازدواج همین نبود؟ آن مراسم و سالگردها به کنار، اینکه با وجود همه‌چیز کنار دیگری بمانی؛ باهم پیر بشوید و فارغ از همهٔ تقصیرها و گناهان یکدیگر را دوست بدارید
n re
آدم اگه اراده و انگیزه و میل داشته باشه، می‌تونه هرچیزی رو به واقعیت بدل کنه.
nia
حتی حالا که شش ماه از آن زمان می‌گذشت هر روز یادش می‌افتاد. با خودش می‌گفت که کاش او هم همین‌قدر به یادش باشد.
Mary gholami
حاضر بود شرط ببندد که همهٔ آدم‌های آن محله دست‌کم یک راز در دلشان دارند که از همهٔ دنیا مخفی‌اش کرده‌اند و این شامل خودش هم می‌شد. به‌خصوص خودش!
n re
وانده. هیچ‌کدوم از ماها نباید تسلیم بشیم. بالاخره یه راه نجاتی پیدا می‌کنیم
n re
او مرد خوبی بود، از آن مردها که حواسشان به آدم‌های دیگر هست. از آن مردها که نظیرشان کمتر پیدا می‌شود.
n re
«زنده کردن مرده‌ها، سفر با سرعت نور، ایستادن تو صف صندوق سوپرمارکت و خیره نشدن به خریدهای نفر جلویی، این‌ها کارهای غیرممکن هستن.
n re
همیشه وقتی یه جمعیت خشمگینی این‌جوری شکل می‌گیره، دیگه فردیت همه از بین می‌ره. دیگه برای رفتارشون هیچ حدومرزی نمی‌شناسن و اول‌ازهمه اخلاق گم‌وگور می‌شه. فکر می‌کنی هیچ‌کدوم از این آدم‌ها اگه تنها بود، امکان داشت سنگ و بمب آتش‌زا به ماشین سوفیا بزنه؟ من که گمون نکنم. ولی وقتی این آدم‌ها می‌افتن وسط یه‌مشت آدمی که شبیه به خودشون فکر می‌کنن، اون‌وقت دیگه کارهاشون به نظرشون خشن و زمخت نمی‌آد. حالا هر کاری بکنن مسئولیتش گردن همهٔ گروه می‌افته و نه گردن یه نفر تنها.»
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹

حجم

۹۱۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

حجم

۹۱۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان