بریدههایی از کتاب مغز جنسیت زده
۳٫۷
(۱۹)
قرنها مغز زنان را وزن کردند، اندازه گرفتند و آن را کوچک و نیازمند یافتند. مغز زنان همچون بخشی از بیولوژی پست، معیوب و شکنندهاش در مرکز هر نوع توضیحی برای فرودستیاش ازلحاظ تکاملی، اجتماعی و فکری قرار داشت. ماهیت نازل مغز زنان را بهعنوان توجیه این توصیه استفاده کردند که جنس لطیف باید بر موهبتهای زادوولدی خود تمرکز کند و آموزش، قدرت، سیاست، علم و هر کار دیگری در دنیا را بر عهدهٔ مردان بگذارد.
کتاب 1984
هرکدام از ما موزاییکی از مهارتها، شایستگیها و تواناییهای مختلف هستیم و اقدام برای گنجاندن ما در دو جعبهٔ دارای برچسبهای مجزا هرگز نمیتواند جوهرهٔ حقیقی گوناگونی انسان را پوشش دهد.
Azar
ایدهٔ «جنس» قائل شدن برای مغز، اینکه میتوانید مغزی را «مؤنث» یا «مذکر» بخوانید و هر نوع تفاوت در رفتار، توانایی، موفقیت، شخصیت و حتی امید و آمال را به داشتن یکی از این انواع مغز نسبت دهید. این تفکر، علم شناخت مغز را قرنها به گمراهی کشانده، کلیشههایی مخرب را جا انداخته و به اعتقاد من، راه پیشرفت اجتماعی و برابری فرصتها را مسدود کرده است.
کتاب 1984
باورهای ما دربارهٔ تفاوتهای جنسی (حتی اگر بیاساس باشند) برکلیشهها اثر میگذارند و دو برچسب متفاوت نیز به وجود میآورند ـ دختر یا پسر، مردانه یا زنانه ـ و همین کلیشهها نیز اطلاعات «مطمئن» بسیاری در خود نهفته دارند و به همین دلیل هم ما دیگر زحمت قضاوت دربارهٔ افراد را با توجه به شایستگیها و ویژهخویی آنها به خود نمیدهیم.
کتاب 1984
تاکنون همیشه فرض بر این بود دو قالب بیولوژیک متمایزی که بدن متفاوت مردانه و زنانه را میسازند باعث بروز تفاوتهایی نیز در مغز میشوند که این تفاوتها بهنوبهٔ خود تمایزهایی جنسیتی در مهارتهای شناختی، شخصیت و خلقوخو پیریزی میکنند. اما قرن بیستویکم نهفقط جوابهای قدیمی بلکه حتی خود سؤال را نیز به چالش میکشد.
کتاب 1984
مغز مدام در حال حدس زدن اتفاقهای بعدی است و قالبهای پیشفرض و «تصویرهایی راهنما» را میسازد تا به ما کمک کند میانبرهایی برای مسیر زندگیمان خلق کنیم. میتوانیم مغز را بهصورت سیستم حدس زدن کلمهها روی صفحهکلید موبایل یا یک سیستم راهبری ماهوارهای تصور کنیم که کلمهها و جملههای ما را برایمان کامل میکند، یا انتهای یک الگوی بصری را حدس میزند تا ما با سرعت بیشتری به زندگی خود برسیم، یا ایمنترین مسیرها را برای «افرادی مثل ما» انتخاب و ما را راهنمایی میکند
احسان رضاپور
ادعاهای عجیبی نیز مطرح شده است (جایگاه فرودست زنان ناشی از این است که مغزشان ۱۴۰ گرم سبکتر از مغز مردان است). این ادعاهای بیشک مردود، هرازگاهی، به اشکالی دیگر از نو ظهور میکنند؛ مثلاً ناتوانی زنان در نقشهخوانی از ساختاربندی متفاوت مغزشان ناشی میشود.
کتاب 1984
یکی از اولین مواردی که توجه مغز ما را به خود جلب میکند قواعد بازی جنسیت است. بمباران بیوقفهٔ جنسیتی که از رسانههای اجتماعی و خبری به ما میرسد جنبهای از زندگانی این انسانهای کوچک است که ما باید بادقت مراقب آن باشیم. وقتی به این حقیقت پی میبریم که مغز ما نهتنها تشنهٔ یافتن قواعد جدید بازی است و اشتهایی خاص برای قواعد اجتماعی دارد، بلکه منعطف و شکلپذیر هم هست، قدرت کلیشههای جنسیتی برایمان مشهود میشود.
کتاب 1984
«دقیقترین تحقیقات آناتومی ما هیچ تفاوتی را بین زن و مرد در این بخش از بدن (سر) نشان نمیدهند. مغز یک زن دقیقاً همانند مغز یک مرد است.»
کتاب 1984
تا قبل از قرن بیستویکم باور عمومی این بود که بیولوژی سرنوشت مغز را تعیین میکند. ختم کلام این بود که سوای انعطافپذیری شناختهشده در سنین کودکی، مغز ما در بزرگسالی نیز همان است که با آن به دنیا آمدهایم (فقط بزرگتر و با مدارهایی متصلتر)، و وقتی به بلوغ میرسیم، مغزمان به حد نهایی رشدش میرسد و همان اطلاعات ژنتیکی و هورمونی را منعکس میکند که برایش برنامهریزی شده است؛ درواقع هیچ ارتقا یا سیستمعامل جدیدی در کار نیست. این گزاره در سیوچند سال اخیر تغییر کرده است، حالا میدانیم که مغز ما خاصیت انعطافپذیری و شکلپذیری دارد و این یافته پیامدهای چشمگیری برای درک ما از درهمتنیدگی مغز با محیط به همراه دارد.
احسان رضاپور
«دقیقترین تحقیقات آناتومی ما هیچ تفاوتی را بین زن و مرد در این بخش از بدن (سر) نشان نمیدهند. مغز یک زن دقیقاً همانند مغز یک مرد است.»
احسان رضاپور
حجم
۶۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۶۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
قیمت:
۲۰۳,۰۰۰
تومان