بریدههایی از کتاب راهنماشناسی
۴٫۹
(۱۷)
صلوات دعایی است که اگر با حضور قلب گفته شود در همان حین گفتن دعا مستجاب میشود و هیچ وقت رد نمیشود
Jaber_313
اینکه تنوع مطلوب است به این علت است که هیچ مطلوبی قدرت ندارد مطلوبیت خودش را برای همیشه حفظ کند و جهتش این است که آن مطلوبْ مطلوب مجازی بشر است و مطلوب واقعی و حقیقی نیست.
amohammadi1419
عصمت در عمل به این معناست که امام در رفتارهای فردی خود و در مدیریت و هدایت جامعه، همواره به سوی خداوند در حرکت بوده و در این مسیر هیچ لغزش و کجروی ندارد.
امام هرچه میکند گامی در راستای حرکت او یا مردم به سوی خداوند است. مسیر امام به سوی خداوند «صراط مستقیم» است، راهی که کوتاهترین راه میباشد و در آن انحراف و کجی و توقف نیست.
۳. سرّ عصمت امام در عمل
هر کاری که ما می کنیم برخاسته از دو مرحله است:
الف) آگاهی و شناخت ما نسبت به عمل و عواقب آن.
ب) تمایلات و کششهای درونی ما.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
برای آشنایی بیشتر با این مباحث باید به کتابهایی چون رسالة الولایة اثر مرحوم علامه طباطبایی، جلد پنجم امام شناسی اثرمرحوم علامه طهرانی، نهج الولایة اثرعلامه حسن زاده، ادب فنای مقربان اثر آیة الله جوادی آملی، امام و امامت در تکوین و تشریع اثر استاد طاهرزاده و شرح مصباح الهدایة اثر آیة الله یزدان پناه مراجعه نمود.
amohammadi1419
که هر چیزی که خلق می شود از سوی خداوند پایین میآید و دوباره بالا می رود.
اکنون خوب است بدانیم که مقام باطنی چهارده معصوم از افق زمان و مکان برتر و بالاتر است و قبل از ورود بدن مادی ایشان به عالم دنیا این مقام وجود داشته است. از این مقام گاهی به مقام نورانیت امام (ع) تعبیر میکنند.
وجود مبارک امام از آن جایگاه پایین میآید و پس از ورود به این دنیا با عمل صالح و مجاهده در راه خدا دوباره این مسیر را طی نموده و به اصل و منبع خویش بازمیگردد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و خداوند پس ازآنکه شما را به این عالم پایین آورده بود، دوباره شما را به شریفترین جاهائی که بندگان گرامی وی در آنند و به برترین منزلگاههای مقربان خود و بالاترین درجات پیغمبران مرسل رسانید؛ به مرتبهای که هیچ کس به آن نتواند رسید، و از آن پیشی و برتری نتواند گرفت، بلکه کسی آرزوی رسیدن به آن را نیز ندارد، [و خداوند
شما را به منزلگاهی رسانید که بر همه مخلوقات اشراف داشته و با همه همراه است (مقام ولایت)] به طوری که کسی از ملایکه مقربین و انبیای مرسلین و صدّیقین و شهدا و دانایان و نادانان و انسانهای پست یا فاضل یا مؤمنان صالح یا بدکاران و ستمگران و شیاطین سرکش و آنانکه در میان این مراتب قرار دارند باقی نماند مگر آنکه خداوند جلالت قدر و عظمت منزلت و تمامیت نور و حقانیت جایگاه شما و شرافت و قرب مقامتان را در نزد خود به ایشان شناساند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در اصطلاح عرفانی سفر انسان از عالم دنیا را به عالم ولایت و توحید «سفر اول» یا «سفر من الخلق الی الحق» مینامند. این سفر با رسیدن به عالم ولایت تمام میشود. بازگشت ولی خدا از آن عالم به میان جامعه و حضور در عرصه دنیا را «سفر من الحق الی الخلق» میشمرند.
رسیدن به عالم ولایت را «مقام فنا» و بازگشت کامل به میان مردم را «مقام بقا» مینامند. در حالات فنایی، اولیاء خدا از «عالم کثرت» جدا شده و همیشه به سوی خداوند متعال و «عالم وحدت» توجّه دارند و در این حالات چون به غیر خداوند توّجه کامل ندارند، نمیتوانند از مردم دستگیری کرده و بار ارشاد انسانها را به دوش بکشند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پیشوایی در اینجا به معنای یک ریاست و رهبری ظاهری نیست، بلکه امام در هر عصری هم از جهات ظاهری و مدیریت اجتماعی وظیفه پیشوایی و رهبری دارد و هم درعالم باطن جلودار همه موجودات به سوی خداوند است و از طریق باطن از موجودات دستگیری میکند و آنها را به سوی خداوند حرکت میدهد. «امام» هر عصری آن ولی خدایی است که امر نظارت بر همه موجودات و هدایت و راهبری ایشان را بر عهده گرفته و از درون به همه توجّه داشته و ایشان را در مسیر خود حرکت دهد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تفاوت اصلی امام با دیگر اولیا عظمت نفس امام و گستردگی دایره مسؤولیت اوست. اولیای دیگر وظیفه ندارند به همه انسانها توجه داشته و از همه در قلب و جانشان دستگیری نمایند ولی امام به حسب «امامت» و «جلوداری» در قلب خود به همه نظر دارد و همه را به سوی خداوند سیر می دهد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
فرمودند: حق ما را به جا نیاوردی. وقتی عطسه می کنید در مقام شکر بگویید: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ* وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِه.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ـ هر کس صلوات بفرستد رحمت خدا شامل حال او شده و اعمالش پاکیزه میگردد.
ـ هر کس صلوات بفرستد روزیش فراوان شده و توانگر میگردد.
ـ هر کس صلوات بفرستد نوری در قبر و قیامت او خواهد بود و میزان حسنات او سنگین میشود و از آتش جهنم دور میگردد.
از علامه طباطبایی قدس سره نقل شده که:
هر گاه در میان مشکلات قرار گرفتید «سیل صلوات به راه اندازید» زیرا آن سیل حتماً مشکلات را با خود میبرد.
اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم و العن عدوّهم
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این راه مشخص و سیر منظم در هر یک از انواع آفرینش دراین جهان مشهود است و هرگز بوته سبز گندم که از دانه شروع نموده به گوسفند یا بز یا فیل نمیرسد و هرگز گوسفند یا بز خوشه گندم یا درخت نمیزاید. حتی اگر نقصی در ترکیب اعضا یا درعمل طبیعی نوزادی پیدا شود؛ مثلا گوسفندی بی چشم یا بوته گندمی بی خوشه بهوجود آید ما تردید نمیکنیم که به یک آفت و سبب مخالف مستند میباشد.
نظم و ترتیب مداوم در تحول و تکون اشیا و اختصاص هر نوع از انواع آفرینش در تحول و تکامل خود به نظامی خاص برای متتبع کنجکاو، غیر قابل انکار میباشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انسان خردمند وقتی در این نظم تأمل میکند پیمیبرد به اینکه هر موجودی در این چرخه دارای استعدادی خاص است و هدف و غایتی مخصوص دارد و برای رسیدن به آن هدف در درون خود دستگاهها و ابزراهایی دارد که راه رسیدن به آن هدف را برای او هموار مینماید. گویی از روز اول برای رسیدن به همان هدف ساخته شده و از آغاز دستی ناپیدا او را به سوی همان غایت حرکت میداده است.
از همین رو به هر موجودی که میرسد به دنبال بررسی سیر تکامل آن موجود و غایت و هدف آن میگردد و اگر در موجودی استعدادی و قابلیتی را بیابد میفهمد که حتماً راهی برای شکوفا شدن آن استعدادها وجود دارد و از همین رو برای شکوفاتر کردن هر چه بیشتر استعدادهای هر موجودی تلاش میکند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خرد است که انسان به واسطه آن به تفکر پرداخته، از هر وسیلهای ممکن به نفع خود استفاده مینماید؛ در فضای بیکران آسمانها اوج میگیرد و در اعماق دریاها شناوری میکند و در سطح زمین از انواع جماد و نبات و حیوان استثمار و استخدام مینماید حتی از همنوعان خود تاجایی که میتواند سود میگیرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انسان به دنبال پذیرفتن «اجتماع تعاونی» وجود قانونی را لازم میشمرد که در اجتماع حکومت کرده و وظیفه هر یک از افراد را معین و سزای هر متخلف را مشخص سازد، قانونی که با جریان عملی آن هر یک از افراد جامعه به سعادت واقعی خود برسند و نیکبختی را که معادل ارزش اجتماعی شان میباشد بیابند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
عقل انسانی وقتی در نظام هدایت الهی و علم و قدرت خداوند تدبر میکند و از سویی عجز خود را کشف مسیر هدایتش میفهمد پی میبرد به اینکه حتماً باید راهی دیگر برای کشف مسیر هدایت باشد و حتماً باید دستی از غیب بیاید و راه را نشان دهد و مسلماً خداوندی که من را خلق نموده و همه نیازهای من و دیگر موجودات را در مسیر تکاملشان فراهم نموده من را نیز یله و رها ننهاده و از راهی مسیر هدایت را به من نشان میدهد.
آن راه، راه تفکر بشری یا غریزه و فطرت انسانی نیست، چون دانستیم که هیچ یک از اینها برای هدایت بشر کافی نیست پس راه آن، نوعی ارتباط دیگر با عالم غیب است که از آن به وحی و الهام و شهود تعبیر میکنیم و صاحبان آن را اولیاء و انبیاء میخوانیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
طبق روایات فراوانی از زمان حضرت آدم (ع) که اوّلین امام بر روی زمین بودند سلسله امامان قطع نشده است و همواره امامی از انبیا یا اوصیا در روی زمین حضور داشته است و به برکت و یمن وجود او بوده که حیات و نور در این زمین ادامه یافته است و اگر روزی زمین از امام زنده خالی شود، برکت از آن رخت بربسته و امکان ادامه حیات برای نوع بشر که میخواهند به سوی خدا حرکت کنند از بین میرود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۲- اگر انبیاء برای تتمیم شرایط کامل انسانها مبعوث شدهاند چرا با وجود ایشان این همه فساد و انحطاط، پدید آمده و اکثریت مردم در اکثر زمانها مبتلی به کفر و عصیان شدهاند و حتی پیروان ادیان آسمانی نیز به دشمنی و ستیز با یکدیگر برخاستهاند و جنگ های خونین و خانمان براندازی برپا ساخته اند؟ آیا حکمت الهی، اقتضا نداشت که خدای متعال اسباب دیگری نیز فراهم کند که جلو این فسادها گرفته شود و دست کم، پیروان انبیا به نبرد با یکدیگر برنخیزند؟
پاسخ این سؤال از تأمّل در ویژگی اختیاری بودن تکامل انسان، روشن میشود زیرا چنانکه گفته شد حکمت الهی، اقتضا دارد که اسباب و شرایط تکامل اختیاری (و نه جبری) برای انسانها فراهم شود تا کسانی که بخواهند، بتوانند راه حق را بشناسند
و با پیمودن آن به کمال و سعادت خودشان برسند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ولی فراهم شدن اسباب و شرایط برای چنین تکاملی بدین معنی نیست که همه انسانها از آنها حسن استفاده کرده، لزوماً راه صحیح را برگزینند. و به تعبیر قرآن کریم، خدای متعال انسانها را در شرایط این جهانی بدین منظور، آفریده است که ایشان را بیازماید که کدامیک نیکوکارترند. و همچنانکه مکرراً در قرآن کریم، تأکید شده است اگر خدای متعال میخواست میتوانست همه را به راه راست بدارد و جلو انحراف و کجروی را بطور کلی بگیرد، ولی در این صورت، زمینهای برای انتخاب و گزینش، باقی نمیماند و رفتار انسانها فاقد ارزش انسانی میشد و غرض الهی از آفرینش انسان مختار و انتخابگر، نقض میگشت.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حاصل آنکه: گرایش انسانها به فساد و تبهکاری و کفر و عصیان، مستند به سوء اختیار خودشان است و داشتن قدرت بر چنین رفتارهایی در متن آفرینش ایشان ملحوظ است و رسیدن به لوازم و تبعات آنها مقصود بالتَبَع میباشد. و هر چند اراده الهی اصالتا به تکامل انسانها تعلق گرفته است ولی چون متعلق این اراده مشروط به اختیاریّت میباشد سقوط و انحطاط ناشی از سوء اختیار را نفی نمیکند و مقتضای حکمت الهی، این نیست که همه انسانها خواه ناخواه در مسیر صحیح به حرکت در آیند هر چند برخلاف میل و اراده ایشان باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
صاحبان نگرشی افراطی میگفتند که امامان به همه چیز همیشه به تفصیل آگاهند و هرجا که فرمودهاند که ما چیزی را نمیدانیم از ترس مخالفان و عامه مردم بوده و اگر در حادثهای هم به ظاهر چیزی را نمی دانستند نوعی پنهان کاری و تظاهر بوده است.
صاحبان نگرشی تفریطی میگفتند امامان اصلاً از غیب آگاهی ندارند و فقط برخی از مطالب در قالب احادیث از رسول خدا (ص) به ایشان رسیده و گاهی نیز فرشتهای خبری برای ایشان میآورده است.
هر یک از دو گروه به دستهای روایات استدلال کردهاند و دسته دیگر را رها نمودهاند لذا نتوانسته اند منظور حقیقی روایات را دریافت کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و نیز دانستیم که عالم ولایت به همه چیز احاطه دارد و با همه چیز است و همه چیز از آنجا میآید و مخزن و منبع هر علم و قدرت و حیاتی است.
پس میتوانیم بگوییم که امام (ع) به حسب مقام باطن به همه چیز عالم آگاه است و هیچ چیز از او مخفی نیست.
ولی از سویی امام همیشه در آن باطن سیر نمیکند و گاه در عالم ظاهر و ماده و گاهی هم در عوالمی که میان عالم ولایت و این عالم دنیا هست سیر مینماید و به آن باطن توجه ندارند.
با این وجود امام به مجرد اینکه اراده و توجهی بنمایند میتوانند به باطن خود سفر کرده و علم را از آنجا دریافت کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۱. وحی الهی یا حقایقی که از جانب خداوند میآید، مانند الهاماتی که بر قلب پیامبران نازل میشود یا الهامی که خداوند بر قلب مادر حضرت موسی نمود و به ایشان فهماند که موسی را به رود نیل بیاندازد یا الهام خداوند به زنبوران برای ساختن کندو و تولید عسل.
منظور از الهی بودن وحی آنست که این الهامات صادق بوده و انسان را به سوی خداوند و عالم نور حرکت میدهد.
۲. وحی شیطانی یا الهاماتی که از جانب شیاطین بر قلب دوستان و مرتبطان با آنها میشود و ایشان را از نور به سوی ظلمت میکشاند.
همه الهاماتی که به قلب اولیای خدا میشود به معنای عام آن «وحی الهی» نامیده میشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ولی در اصطلاح رایج میان مسلمانان از باب احترام «وحی» فقط به الهاماتی گفته میشود که بر قلب انبیای الهی نازل میشود و الهاماتی را که بر قلب اوصیا و دیگر اولیا یا بر قلب مؤمنین عادی چون مادر حضرت موسی نازل میشود فقط «الهام» مینامند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
به همین جهت برای اصلاح خود باید هم علمآموزی کنیم و هم تمایلات درونی مان را اصلاح نماییم.
امام (ع) خوب و بد همه چیز را میدانند و با هر عملی مواجه میشوند نور و تاریکی آن را حس میکنند و بر عواقب دنیوی و اخروی آن کاملاً آگاهند، پس در ناحیه علم هیچ نقصی در کار امام نیست.
ایشان همچنین تمایلی هم به غیر از خداوند ندارند و در اراده و قلبشان جز توجه به خدا و محبت او چیزی نیست؛ چون پیش از این دانستیم که رسیدن به مقام ولایت جز با عبودیت و بریدن از غیر خدا ممکن نیست.
روی همین جهت امکان ندارد که امام (ع) معصیت خدا را به جا بیاورد یا کاری کند که موجب دوری خودش یا کسی از بندگان از خداوند باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حق محتاج به امام است نه امام محتاج به حق
ملاک در حق بودن یک کار آنست که موجب سعادت و رشد انسان شود و سعادت و رشد چیزی نیست جز نزدیک شدن به خداوند متعال.
در مباحث آینده خواهیم خواند که مهمترین وسیله برای حرکت به سوی خداوند و دلکندن از غیر او، دل دادن به اولیاء الهی است. محبّت امام اساسیترین رکن حرکت به سوی خداست.
از سویی اطاعت همواره موجب دلدادگی و ارادت است، اطاعت محبّت آفرین است و محبّت اولیاء خدا مَرکب نزدیک شدن به خداوند است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نکته سوّم: اولیای خدا در زندگی در این دنیا برای انجام امور روزمره و رسیدگی به مردم و هدایت ایشان مجبورند که از توجّه کامل نسبت به خداوند نزول کرده و فقط به خداوند توجّهی اجمالی داشته باشند و به رسیدگی به امور دنیا بپردازند. در این حال مجبور میشوند از توجه به خداوند بکاهند و این کار از منظر خود ایشان نوعی بیادبی در محضر پروردگار است.
مانند اینکه میهمانی بسیار محترم برای شما آمده و مشغول صحبت است و به جهت رعایت ادب در محضر او باید فقط به حرفهای او گوش کرده و با کسی صحبت نکنیم ولی ناگهان کودکی وارد شده و شروع به سر و صدا میکند و شما برای ساکت کردن کودک چند کلمهای در گوشی با او سخن میگویید و سپس دوباره کاملاً به میهمان توجه کرده و از او عذرخواهی می کنید
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حال اولیاء خدا در این عالم چنین است. ایشان همیشه خود را در محضر خداوند میبینند و دوست دارند محو تماشای جمال او باشند ولی برای انجام وظیفه هدایت مردم مجبورند کمی هم به غیر خدا توجه نمایند و سپس در هنگام نماز و عبادت دوباره به سوی خداوند با تمام وجود بازگشته و از توجه کمشان به خداوند توبه و عذرخواهی نمایند.
استغفارهای اولیایی که در نهایت مراتب کمال هستند از این باب است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نکته چهارم: گاه نیز ممکن است برای برخی از انبیا و اولیا حالات و کارهایی پیش بیاید که اگر چه معصیت و مخالفت با امر قطعی الهی نیست، ولی میتوانستهاند بهتر از آن هم عمل نمایند. این رفتارها را «ترک أولی» می نامند.
مانند آنکه حضرت یونس قوم خود را پس از سالها دعوت و زحمت به حق نفرین نمودند، و بیشتر تحمل ننموده و از میان قوم خود خارج گشتند ولی خداوند دوست داشت که ایشان باز هم بیشتر صبر نموده و باز هم ایشان را تحمل کند. حضرت یونس از اینکه بیش از این صبر ننموده بودند توبه نموده و استغفار کردند و خداوند هم ایشان را بخشید.
البته چنین مواردی را درتاریخ از پیامبر اکرم و اهل بیتشان سراغ نداریم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ایمان از ماده «أمن» ساخته شده است؛ یعنی گرویدن و أمنیت و آرامش قلبی نسبت به چیزی یافتن.
گاهی انسان چیزی را می فهمد ولی به آن ایمان نمیآورد؛ مانند کفاری که حقانیت خداوند و پیامبران الهی را میفهمیدند ولی از سر استکبار و خودخواهی حاضر به تسلیم در برابر حق نمیشدند. ایمان آوردن به انبیای الهی یعنی دل دادگی و آرامش قلب نسبت به دستورات ایشان که نتیجه آن تصمیم گرفتن به پیروی و اطاعت از آن است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۳۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۳۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان