اگه با دقت نگاه کنی، میتونی توی هر چیزی زیبایی ببینی.
Book
من و تو میتونیم دوستهای خوبی برای هم باشیم، البته اگه تو من رو اونجور که واقعاً هستم ببینی، نه اونجور که خیال میکنی هستم.»
yuri
«هیچوقت منتظر تموم شدن طوفان نمون، فقط برو بیرون و زیر بارون لذت ببر.»
Liberty.Slytherin
خیال میکردم اگه هیچکس هم من رو درک نکنه، حداقل تو یکی درک میکنی.
من و تو خیلی هم با هم فرق نداریم، متیو کوربین. جفتمون تنها و گوشهگیریم. جفتمون هم وصلهٔ ناجوریم، اما لااقل من وانمود نمیکنم نیستم.
Liberty.Slytherin
بهترین راه مقابله با ترسهایم این است که مستقیم با آنها رو در رو شوم و خودم را در موقعیتهایی قرار بدهم که آسایش و آرامشم را به هم میزنند.
Book
من میخواستم همهچیز درست و بینقص باشد و توی اتاق خودم میتوانستم کاملاً بر همهچیز نظارت کنم. فقط باید اوضاع را خوب زیر نظر میگرفتم، همین و تمام.
yuri
حالا به دوستت نگاه کن و آروم، خیلی آروم، حرکاتش رو تقلید کن. ببینید کدومتون پیشقدم میشه. به همدیگه دست نزنید. حواستون باشه که یه دیوار شیشهای بینتون هست ها!»
به ملودی نگاه کردم و ابرویم را که میخارید خاراندم. ملودی هم فوری ابرویش را خاراند. خندهام گرفت.
یواشکی گفتم: «هنوز شروع نکردهم که!»
yuri
من از پشت پنجره حواسم به خیلی چیزها بود.
yuri
«هیچوقت منتظر تموم شدن طوفان نمون، فقط برو بیرون و زیر بارون لذت ببر.»
Book
ناگهان احساس کردم چقدر تنهایم، خیلی تنها.
Book