دنیا میگذرد و شماها آمده بودید که در این «رهگذر» نمانید.
خوش به حالتان که این را فهمیدید و بد به حال آنهایی که در این «رهگذر» ساکن شدهاند و خدا از آنها نگذرد که برای بقای خودشان، چقدر به ایران اسلامی خیانت کردند و میکنند.
اما خیالتان راحت که آخر
«ما هم خدایی داریم.»
کاربر ۹۸۶۳۷۱
شنیدهام در آب شهید شدن و ماندن سختتر است تا روی خاک و در خاک نهفتن.
کاربر ۹۸۶۳۷۱
قبر که نداری تا برایت گل بیارم و نقل بپاشم.
فرشتهها وکیل من که برایت جشن مفصل بگیرند.
محمدعلی و امیر هم که ساقدوشت هستند.
بهبه از این داماد و از این ساقدوشها.
***
کاربر ۹۸۶۳۷۱
خوشی دنیایتان، مسلمان بودن و در راه اسلام کار کردن و فدا شدن بود.
خوشی آخرتتان هم همنشینی با فاطمه و حسین(ع).
گوارایت باشد مادر.
کاربر ۹۸۶۳۷۱
امیرم هم مثل محمدعلی، مثل محمدرضا از من دور شده بود.
میخندم.
میگویم: آنها زرنگی خودشان را نشان میدهند.
من هم باید زرنگ باشم برای حال و روز خودم.
کاربر ۹۸۶۳۷۱
از دور مزارها را نشانم میدهند. دو نورافکن بالای قطعهای که تو در آنجا آرمیدهای روشن است.
یاد حرف آن روزت میافتم که گفتی من هرجا که دفن شوم آنجا از نور روشن میشود.
چقدر اینجا روشن است!
کاربر ۹۸۶۳۷۱