بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کوهنوردی با نیچه؛ خود شدن | طاقچه
تصویر جلد کتاب کوهنوردی با نیچه؛ خود شدن

بریده‌هایی از کتاب کوهنوردی با نیچه؛ خود شدن

نویسنده:جان کاگ
انتشارات:نشر خزه
امتیاز:
۳.۹از ۱۲ رأی
۳٫۹
(۱۲)
«از اندوه عمیقی که در ورای شادمانی‌ام پنهان شده است، آگاهم
تام ریدل
هسه می‌گوید: «کلمات افکار را به خوبی بیان نمی‌کنند. همیشه به محض اینکه بر زبان رانده می‌شوند اندکی تفاوت پیدا می‌کنند. اندکی ازشکل‌افتاده. اندکی احمقانه.»
Mohammad Hosein
زندگی تغییر نمی‌کند، اما نگاه تو به آن تغییر می‌کند
Mary gholami
«یک راه در این جهان وجود دارد که جز تو کسی نمی‌تواند طی کند: به کجا ختم می‌شود؟ نپرس، پیش رو.»
Mohammad Hosein
از میان درختان به سمت تپه‌ای می‌رفتم که می‌دانستم آنجا می‌توانم حداقل چیزی ببینم، حتی اگر به اوج نرسم. مرشد منزوی‌ام می‌گفت «آرام نشستن، گناه حقیقی در مقابل خداوند است.»
Mohammad Hosein
«چقدر زندگی حیف می‌شد اگر همه چیز معقول بود.»
عرفان
«آه! ای بیچارهٔ فانی... چرا می‌خواهی چیزی را برای تو فاش کنم که بهتر است ندانی؟ بهترین چیز به‌کل دور از دسترس توست: زاده نشدن، نبودن، هیچی نبودن. اما بعد از اینها، بهترین برای تو این است: زود مردن.»
پروا
«از اندوه عمیقی که در ورای شادمانی‌ام پنهان شده است، آگاهم.»
پروا
انتخاب غریزیِ آنچه برای فرد مضر است... دستورالعمل انحطاط است. فریدریش نیچه، غروب بت‌ها، ۱۸۸۸
Mohammad Hosein
ابرانسان چالشی است تا خود را جور دیگری تصور کنیم، ورای سنت‌های اجتماعی و قیدهای تحمیل‌شده‌ای که بر زندگی مدرن حاکم‌اند. ورای سیر یکنواخت و توقف‌ناپذیر روزمره. ورای اندوه و اضطرابی که امور روزمره با خود می‌آورد. ورای ترس و شکی که آزادی ما را محدود می‌کند.
a.h.ahm
نیچه و امرسون باور دارند که مدرنیسم با ریتم زندگی و با امیالی که زمانی به هستی انسان جان می‌بخشید، هماهنگی ندارد. حیوانات به طور غریزی به بازی، مسابقه و پیش رفتن تمایل دارند، که انرژی مصرف کنند و از قدرت لذت ببرند. اما نیچه ادعا می‌کند که ما انسان‌های مدرن در مسیر پرهیزگاری و متمدن شدن، حیوان درون خود را کشته‌ایم یا به قفس انداخته‌ایم. با کمک مسیحیت و کاپیتالیسم، انسان-حیوان رام شده است. کسی، نه برای لذت از تمرین نیروی ارادهٔ آزاد که بیشتر برای آن چِکی که قرار است در آینده بگیرد، «سر کار می‌رود». دیگر زندگی را جشن نمی‌گیریم، فقط تسلیمش می‌شویم.
Mohammad Hosein
«هر شری که در مقابل آن تسلیم نشویم، خیری به همراه دارد.
Mary gholami
برای خود اهدافی تعیین کن؛ اهدافی والا و باشکوه، و در راه رسیدن به آنها رنج ببر! برای زندگی هیچ هدفی جز دنبال کردن اهداف والا و ناممکن نمی‌شناسم. فریدریش نیچه، یادداشت، ۱۸۷۳
مسلم عباسپور
نیچه باور دارد که جهان غرب در ورای ظاهر خوشایندش، قصهٔ خاموشی از رنج دارد؛ که در ورای نظم جهان مدرن، قصهٔ پنهان‌شده‌ای از رنج برقرار است.
عرفان
امرسون در مقالهٔ تجربه که همزمان با سال تولد نیچه، ۱۸۴۴، منتشر شد، نوشته است: «هیچ فردی نیست که چیزی را تجربه کرده باشد و در فکر تجربه‌ای بهتر نباشد. به پیش و به پیش. در لحظات رهایی می‌دانیم که تصویری جدید از زندگی... همیشه ممکن است.»
Mohammad Hosein
هسه می‌گوید: «باید رؤیایت را پیدا کنی، اما هیچ رؤیایی تا ابد باقی نمی‌ماند، هر رؤیایی، رؤیای دیگری به دنبال دارد و نباید به یک رؤیای خاص چنگ بیندازی.»
Mohammad Hosein
زندگی مدرن در جستجوی یافتن موفقیت‌های مادی است، اما تازه پس از رسیدن به آن موفقیت‌هاست که متوجه پوچی آنها می‌شویم
پروا
«انسان، این شجاع‌ترین جانوران و رنجورترین آنها رنج را انکار نمی‌کند؛ بلکه آن را می‌طلبد و در جستجویش برمی‌آید و برای آن معنایی می‌یابد... ریاضت‌طلبی به انسان معنا می‌دهد.»
پروا
«فرد همیشه در تقلای جلوگیری از درهم شکسته شدن توسط جمع است. اگر چنین کنی اغلب اوقات هراسان و تنها خواهی بود.»
پروا
۱۸۸۳، بعد از ترک دوبارهٔ دوستان و خانواده‌اش و فرار به سیلس‌ماریا به یاد آوردم: «علاقه‌ام را به همه چیز از دست داده‌ام... بی‌اندازه احساس ناتمامی می‌کنم و آن‌قدر از هدر دادن و ضایع کردن کل زندگی خلاقه‌ام آگاهم که قابل بیان نیست.»
Mohammad Hosein
نیچه، این عذب ابدی، باور داشت که ازدواج می‌تواند دو شکل متمایز اما قطعی داشته باشد؛ یا صرفاً «حماقتی طولانی» باشد که در آن دو بیچارهٔ ناامیدْ نیازمندی خود را پشت تمام جلوه‌های یک زندگی سنتی پنهان می‌کنند: «افسوس! این پلیدی روح در میان دو تن! این خرسندی تأسف‌بار میان دو تن!» وقتی من و کارول ازدواج کردیم، قسم خوردیم که هرگز «این پلیدی روح میان دو تن» را از یاد نبریم. اشتیاق او برای کوهنوردی با من -خطر کردن با هم- به گونه‌ای وفاداری به این سوگند بود. نیچه باور داشت که ازدواج می‌تواند اشتباهی ابدی باشد یا چیزی فراتر «ارادهٔ دو فرد برای خلق یک تن واحد که از هر دو فراتر باشد؛ تکریم یکدیگر، برای مشتاقانی که چنین اراده‌ای دارند، من این را ازدواج می‌دانم.»
Mohammad Hosein
اما به قول نیچه امروزه «جهان کوچک شده است و آخرین انسان بر آن جست‌وخیز می‌کند.» همان‌طور که زرتشت گفته است آخرین انسان، آسایش و امنیت را سرچشمهٔ تمام شادی‌ها می‌داند. زندگی، مثل یک پرواز شبانه، باید حتی الامکان آرام و بی دردسر از سر بگذرد. «آخرین انسان فریادزنان می‌گوید "من لذت را اختراع کردم!" و با شگفتی می‌نگرد.»
Mohammad Hosein
تنهایی او ابداً ناشی از نقص همدمان نیست، بلکه از پیام او نشأت می‌گیرد. خدا مرده است. این کشف غم‌انگیزی است اما به گفتهٔ زرتشت نباید از آن شگفت‌زده شویم. خداوند برای مدتی طولانی در بستر مرگ بوده است. ایمان ما به خداوند با یورش‌های مداوم به لرزه درآمده است: پیشرفت علم، عصر خرد، آغاز سرمایه‌داری مدرن، افزایش مصرف‌گرایی. خداوند شانسی نداشت. مرگ او مایهٔ شادی نیست؛ خلئی را ایجاد کرده که باید پر شود. همان‌طور که داستایفسکی گفته است در غیاب او همه چیز مشروع است؛ چیزی نو باید رخ دهد.
Mohammad Hosein
سقراط در جمهور ادعا می‌کند که حاکم بی‌میل باید رهبری را در دست بگیرد. حکومت خوب غیرممکن است و آنها که گمان می‌کنند حاکم بودن خوشایند یا ساده است شکست خواهند خورد. کسانی که در پی قدرتند اغلب به دلایل اشتباهی به دنبال آنند.
Mohammad Hosein
وقتی تمام زندگی فرد تحت کنترل اربابان است، تأدیب خود در حقیقت اعمال قدرت توسط بردگان است؛ کاری که برده به میل خود انجام می‌دهد. برده انتخاب‌های اندکی دارد: پذیرفتن قدرت تام ارباب یا اعمال قدرت با تأدیب خود. برده باید بین هیچ کاری نکردن که به مرگ او منتهی می‌شود و کاری کردن، یعنی انکار آگاهانهٔ خود که سرانجامِ او را سرعت می‌بخشد، یکی را انتخاب کند. نیچه باور دارد این تصمیم‌گیری بسیار روشن است: انسان‌ها ترجیح می‌دهند خود را نابود کنند تا اینکه نمایانگر انفعال محض باشند.
Mohammad Hosein
بلوغ انسان زمانی محقق می‌شود که جدیت کودکی هنگام بازی را دوباره به دست آورد. فریدریش نیچه، فراسوی نیک و بد، ۱۸۸۶
پروا
شوپنهاور باور داشت که «ازدواج کردن یعنی چشم‌بسته دست را در کیسهٔ پر از مار فرو بردن به امید یافتن مارماهی.»
پروا
برای خود اهدافی تعیین کن؛ اهدافی والا و باشکوه، و در راه رسیدن به آنها رنج ببر! برای زندگی هیچ هدفی جز دنبال کردن اهداف والا و ناممکن نمی‌شناسم.
mohamad.f
نیچه ایدهٔ رجعت ابدی را در کنار صخرهٔ هرمی‌شکل نپرورانده بود، اما می‌توانست محل وقوع آن باشد. ایده ترسناک و عجیب است: «چه می‌کنی اگر روز یا شبی، اهریمنی قدم به تنهاترین تنهایی‌ات بگذارد و بگوید: باید این زندگی حالا و بر تو گذشته را هزاران بار دیگر دوباره و دوباره، به دفعات، از سر بگذرانی؛ و هیچ چیز تازه‌ای در آن نخواهد بود، اما هر رنج و شادمانی، هر فکر و حسرتی، هر چیز کوچک و بزرگی که در زندگی‌ات بوده، به سویت باز می‌گردد با همان شکل و توالی زمانی -حتی همین عنکبوت و نور مهتاب میان درختان و حتی این لحظه و خود من...»
پروا
انتخاب غریزیِ آنچه برای فرد مضر است... دستورالعمل انحطاط است
پروا

حجم

۱۹۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۹۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان