بریدههایی از کتاب خاطرهدرمانی
۴٫۲
(۶)
طبیعت در چرخه دورهای خود مثل چهار فصل، به کرات از این قانون بهره میبرد. زمستان میرود تا بهار بیاید، پیر میرود تا کودک بیاید، شب میرود تا روز بیاید، گرما میرود تا سرما بیاید و حتی در بُعد فیزیکی و جسمی، در طول شبانهروز چندین بار مجبورید از قانون تخلیه و پاکسازی رودهها استفاده کنید. حال سؤال من از شما این است: شما زبالهها و سموم احساسی ذهن خود را به چه طریق تخلیه و پاکسازی میکنید؟
سمیه
وقتی شما از تحقیر و توهین فرد دیگری لذت میبرید، شما درگیر خشم هستید. زمانی که طعنه و نیش و زخمزبان میزنید، شما درگیر خشم هستید. خشم بیمارگون خود را با نوشتن به بند بکشید.
Rezvan
افسردگی به این صورت است که فرد به مدت شش ماه خود را محدود و ایزوله سازد و از برقرار کردن روابط اجتماعی مؤثر پرهیز کند و رفتارهای شدید اجتنابی داشته باشد
.
نوشتن خاطرات دیروز و امروز در درمان کوتاهمدت خود، زهر و تلخی احساس خشم، نفرت و گناه و تنهایی و مواردی از این قبیل را میگیرد و در بلندمدت منجر به افزایش خودشناسی و ابراز و اظهار هیجاناتتان میشود.
سمیه
(تمرین )
از خشونت احساسی خود بنویسید.
از خشونتهای بدنی خود بنویسید.
از خشونتهایی بنویسید که در مدرسه تجربه کردهاید.
از خشونتهایی بنویسید که در حوزه باورهای فرهنگی به شما آموزش داده شده.
از خشونتهای جنسی خود بنویسید که در سن یا زمانی خاص تجربه کردهاید.
* * *
شما شاهد چه خشونتهایی بودهاید و خودتان کدام یک را به طور عمیق تجربه کردهاید که اکنون که سالهاست از آن گذشته، زخم عمیق آن درد را به یاد و خاطره شما میآورد؟ به راحتی از اینها نگذرید. آنها را با شرح جزئیات بنویسید و در صورت لزوم با یک رواندرمانگر بازگو کنید. خشمهای امروز شما ریشه در تجربه خشونتهای گوناگون دوران کودکی شما دارد.
عبدالوهاب
سعی کنید با هر چیزی که در اطراف شماست، از نوشتن حرف بزنید، به آن شخصیت انسانی بدهید، تا دست تخیل شما باز باشد و شما میتوانید اشیاء را به نوعی جاندارپنداری کنید.
Rezvan
اما احساس افسردگی، احساسی است که در طول شبانهروز و هفته میتواند بیاید و برود.
.
کودک، اگر در زندگیاش دخالت بیش از حد نشود، به مرور دست به اکتشاف خود و دیگران و محیط میزند.
.
اگر فرد به این فرم نوشتن تجربیات و خاطراتش انضباط بدهد و خلاقیت را چاشنی آن بکند، چه بسا نوشتن خاطراتش به مرور به یک اثر هنری تبدیل بشود که در طول تاریخ از این موارد بسیار میتوان مثال زد. کافیست حسهای درونیات را با ادبیات و هنر، انس بدهی. به یکباره حسات به شعری بینظیر تبدیل میشود، تجربیاتت به رمان پرفروش و مانا مبدل میشود.
شکوفه صبح
بایستی خاطرهنویسی را که شکلی از روش مؤثر تخلیه هیجانی و برونریزی عاطفیست، بسیار جدی بگیرید. همانطور که شما هر روز چندین بار خود را نظافت و تخلیه میکنید که این شکلی از چرخه طبیعت است، بایستی حداقل هر روز، یکبار تخلیه ذهنی بشوید.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
حیرت میکنی از اینهمه اختلاف طبقاتی خاطرات، در تعجب میشوی که گاهی خاطرات تو، شکلی از جهنم است. اشک ندامت میریزی، احساس گناه میکنی. دوست داری با طناب، خودت را حلقآویز کنی. پر از عادتهای زشت شدهای. پر از الفاظ بیمعنی و گاهی رکیک شدهای. خاطرات تو، گاهی استدلال میکند و گاهی مثل شتر، واژهها را نشخوار میکند
عبدالوهاب
خاطراتت را میبینی که پر از رؤیا هستند. پر از آرزوهای سرکوب شده و فقط تنهایی را تجربه میکنند. حیرت میکنی از اینهمه اختلاف طبقاتی خاطرات، در تعجب میشوی که گاهی خاطرات تو، شکلی از جهنم است.
عبدالوهاب
گاهی لابلای بازگویی خاطرات، میخندید و گاهی اشک میریزید و بعد از مدتی، احساس میکنید تخلیه شدهاید و آرام میگیرید.
«وای خدای من، چقد
عبدالوهاب
در این نوشتار، قصد ما این است که شما به واسطه نوشتن و گفتن خاطرات روانشناختی روزانه و یا گذشته خود، به مرور از تألمات و تأثرات روانی خود بکاهید.
عبدالوهاب
هیجانی» است. یعنی شما روی یک مبل راحتی مینشینید و شروع به گفتن میکنید و آنقدر میگویید تا احساس کنید که راحت شدهاید و آرامش پیدا کردهاید. روش دیگر، نوشتن خاطرات دیروز و امروز خود میباشد تا بتوانید از طریق نوشتن با احساسهای خود بیشتر آشنا بشوید و به نوعی خود را پیدا کنید و به بیداری و هشیاری عاطفی و درونی برسید. هر فردی در طول زندگی خود و همینطور شبانهروز، به دلیل تحمل و تجربه استرسها، زخمها، توهینها و تهدیدهای خفیف و شدید، درگیر آشفتگیهای عاطفی و تعارضهای درونی میشود و اینجاست که فرد باید با فرهنگ و ادبیات رهاسازی و برونریزی هیجانات منفی خود، عمیقآ آشنا شود.
عبدالوهاب
بازگویی و بازنویسی یکی از روشهای «خودافشایی ناخودآگاه» است. و همچنین به رشته تحریر درآوردن احساسات و افکاری که به ذهن خطور میکند، درمانکننده است. شاید بگویید من که نویسنده نیستم! اصلا مهم نیست که شما حتمآ در ابتدای کار با قواعد ادبی نوشتن آشنا باشید. همانطور که قبلا گفتم مهم این است که قلم را به دست ناخودآگاه خود بسپارید و ناخودآگاه شما از طریق قلم، هر کجا که خواست شما را ببرد.
عبدالوهاب
(از خشونتهای جنسی دوران کودکی خود، خاطره بنویسید )
بگذارید با گفتن و نوشتن هدفمند، احساسات سرکوبشده شما به جریان بیفتد. از زمانی بگویید و بنویسید که شما توسط بزرگترها مورد بهرهبرداری جنسی قرار گرفتید و اکنون پر از خشم و دیوانگی هستید. و این خشونت موجب آزردگی روحی شما شده است. از آن داستانها و خاطرات پر از رنج خود بنویسید.
از آن زمانی بنویسید که اعضای خانوادهتان از حد و مرز اخلاقی خود تخلف کردند.
از آن زمانی بنویسید که از برادران خود احساس امنیت نمیکردید.
از آن زمانی بنویسید که اولین بار که عادت ماهانه شدید، وحشتزده و یا غمگین شدید.
از آن زمانی بنویسید که کودکی دیگر که خود قربانی خشونت جنسی شده بود، نسبت به شما همان خشونت جنسی را اعمال کرد.
عبدالوهاب
اکنون کودک درون آزرده و خشمگین خود را با نوشتن و بازگویی، درمان کنید و او را به آرامش برسانید. شاید یادآوری این احساسها، شما را منقلب و دگرگون کند، اما بگذارید اکنون که بزرگ شدهاید، تکلیف خود را با این احساسهای خشم و خشونت و گناه روشن کنید تا شما این احساسهای آلوده را به کسی منتقل نکنید. شما درواقع در حال رواندرمانی خود هستید و اگر بتوانید این اطلاعات را با یک رواندرمانگر مطمئن در میان بگذارید، بهتر میتوانید آنها را تجزیه و تحلیل کنید و از احساسات خشم اکنون خود مطلع شوید و با آنها به نرمی به مقابله برخیزید.
قطعآ درصدی از شما، از روبهرو شدن با این احساس، حال تان منقلب میشود، برافروخته میشوید، شرم و گناه سراسر وجودتان را فرا میگیرد. بهتر است که این حالات را شکلی از درمان خود بدانید و نگران نشوید.
عبدالوهاب
از آن زمان که کودک بودید و پدر و مادرتان از هم جدا شدند و به شدت افسرده شدید بنویسید.
از زمانی بنویسید که کودک بودید و پدر و یا مادر و یا هر دو را، از دست دادید و به شدت افسرده شدید.
از آن زمان که کودک بودید و زیر چتر نامادری و ناپدری قرار گرفتید و افسرده شدید، بنویسید.
از زمانی بنویسید که پدرتان ورشکست شد و شما تمام رفاه خود را از دست دادید.
از آن زمان که مهاجرت کردید و شما همبازیها و پدر و مادربزرگ خود را از دست دادید، بنویسید.
عبدالوهاب
از مهمترین ترسهای خود بنویسید و آنها را اولویتبندی کنید. خاطرات روانشناختی خود را در این حوزه ثبت کنید.
کدام ترس جلوی رشد و پیشرفت شما را گرفته است؟ آیا برای حل و درمان آن کاری کردهاید؟ چه لطماتی به شما زده است؟
آیا آثاری از ترسهای دوران کودکی شما به جا مانده است؟ کدامیک عمیق شده و تبدیل به وسواس ذهنی و عملی شده است؟
نوشتن ترسها، خود یک کتاب خواهد شد. ترسها را دستکم نگیرید. اگر کسی واقعآ بخواهد حال خود را خوب کند، در گامهای ابتدایی، باید بتواند تکلیف ترسهای خود را روشن کند.
ابتدا ترسهای خود را لیست کنید و در مورد هر یک از آنها، چند صفحه خاطره بنویسید. مثلا از روزی بنویسید که به همراه یکی از اعضای خانواده در آسانسور، حمام، هواپیما یا سوار چرخ و فلک بودید که برق رفت و شما از ترس دچار لکنتزبان شدید و یا از آن زمان، دچار شبادراری مکرر شدید و یا...
عبدالوهاب
اولینباری که ترس را با تمام وجود احساس کردید، بنویسید؟
اولینباری که ترس شما، باعث انزوا و گوشهگیری شما شد، بنویسید؟
از چه روشهایی برای غلبه برترسهای کودکی خود غلبه کردهاید؟
اینها جزو پازل خاطرات شماست که با نوشتن آنها به زوایای پنهان ناخودآگاه آشنا میشوید.
پیش یک رواندرمانگر بروید و از ترسهای جورواجور خود بگویید و ذهنتان را تخلیه کنید.
عبدالوهاب
اما شما تکلیف درصدی از این هیجانات سرگردان را مشخص نکردهاید. بهتر است آنها را با نوشتن به بند بکشید و اگر هرازگاهی زخمی شما را به درد میآورد، بدین شیوه آن را مرهم بگذارید.
Rezvan
شگفتزدگی و ذوقزدگی در سنین بالا، نشانه سلامت کودک درون فرد است
.
وقتی شما از بازیگوشیهای خود میگویید، احساس قدرت و اعتمادبهنفس میکنید و شاید اکنون نسبت به آن حال و هوا، غبطه بخورید.
.
بینظمی و شلختگی آیا جزو حالات شماست، عادات شماست و یا جزو ویژگیهای شخصیتی شماست؟ چرا از این روش تبعیت میکنید؟ چه کسی را مقصر این همه شلختگی ذهنی خود میدانید؟
آیا راهکارهایی برای از بین بردن این عادت منفی روانی در نظر گرفتهاید؟
نوشتن و گفتن و یا همان خودافشایی در این حوزه، درک شما را از خودتان عمیق میکند و شما را بهطور ناخودآگاه به سمت حل مسأله بینظمی ذهنیتان میکشاند.
پس درنگ نکنید و خود را نیشتر بزنید.
.
ذهن زمانی که حجمش از خاطرات روانشناختی تلخ و ناخوشایند پر شود، به نوعی دچار بیماری وراجی ذهن میشود، و بهطور اتوماتیک، واژهها و حرفها و خاطرات گذشته را نشخوار میکند؛ یک خاطره را دهها بار برای این و آن تکرار میکند. ذهن مسألهاش با آن خاطره حل نشده، مثل زخمی است که درمان نشده و مرهمی روی آن گذاشته نشده است
شکوفه صبح
یک خاطره را دهها بار برای این و آن تکرار میکند. ذهن مسألهاش با آن خاطره حل نشده، مثل زخمی است که درمان نشده و مرهمی روی آن گذاشته نشده است. در صورتی که ذهن باید به شیوههای خلاقانه درمان شود. خاطرهنویسی را هر فردی باید جدی بگیرد. حداقل برای سلامتی و بهداشت ذهن خودش. وقتی مینویسی احساس آرامش میکنی، احساس میکنی گویی استفراغ ذهنی کردهای، بالا میآوری، فحش میدهی، هذیان میگویی، خشمت را برونریزی میکنی و بعد قلمت خود به خود میایستد، آرام میگیری، احساس لذت به سراغت میآید، به خود میگویی، آه، آرام شدم. داشت ذهنم را میخورد. و این داستان ادامه دارد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
خاطرات تو، گاهی به زخمها اشاره دارد و گاهی همآغوش با عشق است. حالتیست که تو را به موزههای شخصیات میبرد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
به نوشتنهای خود، بها بدهید، هیچوقت احساسهای خود را به مسخره نگیرید، فقط بنویسید.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
یکی از سبکهای خاطرهنویسی که شما میتوانید از آن بهره بگیرید، نوشتن نامه برای افرادی است که فوت شدهاند و مثلا شما فرصت خداحافظی با آنها را نداشتهاید و یا حرفهایی بوده که باید میزدید که نزدهاید و یا خشمهای فروخوردهای دارید که بایستی آن را ابراز کنید.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
حجم
۱۳۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۳۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان