بریدههایی از کتاب آینهای برابر آینهات میگذارم
۳٫۹
(۱۹۹)
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم
faezeh
"اگه رشتهٔ محبتتو خوب بافته باشی، همهٔ دنیا هم توی جبههٔ مخالفت باشن، باز تو برنده میشی... رشتهای بر گردنم افکنده دوست... میکشد هر جا که خاطرخواه اوست! داشتن یه پرنده توی قفس در بسته هنر نمیخواد پسر جان! اگه در قفس باز بود و تونستی جَلد خودت بکنیش که از روی شونهت نپره، اون وقته که معلوم میشه رشتهٔ محبتت کار میکنه
faezeh
من از بیگانگان هرگز ننالم... که با من هر چه کرد آن آشنا کرد!
faezeh
نگاهش به نوشتهٔ روی دیوار میافتد. "بسی رنج بردم در این سال سی... عجم زنده کردم بدین پارسی!"
با دیدن آن، یاد جوکی میافتد که هفتهٔ پیش دریافت کرده. با تأسف سری تکان میدهد. "کجایی که ببینی تلاش برای پارسی حرف زدن پیشکش... با بیل و کلنگ افتادن به جون این زبان و فرهنگ!"
این بار دیگر چه کسی مقصر است؟! همچنان غرب؟ کدام کشور؟ کجای دنیا لوس حرف زدن و ادبیات غلط را سرمشق جوانهای مملکتمان کرده؟
faezeh
آنچه دلم خواست، نه آن شد... آنچه خدا خواست همان شد!
faezeh
ــ داشتم میگفتم، شعور و کمالات، در حدی که به قول مهربان، به موقع غیب شه و سر وقت ظاهر شه... پنج امتیاز.
و به این ترتیب راه اعتراض شکوه را هم میبندد. مهربان زیر لب زمزمه میکند:
ــ ای پدر صلواتی!
ــ نکته! نداشتن تعصبات خرکی، همراه اون شاسی بلنده الزامیست... پنج امتیاز!
صدای هشدار دهندهٔ شکوه، حد و حدودش را یادآوری میکند. امیرعطا با لبخند نگاهش میکند. عصبانیت رفته و شیطان با تمام وجود در چشمهایش خانه کرده.
faezeh
مهریه به تعداد پیامبران عظیم الشأن... صد و بیست و چهار هزار سکه ناقابل آزادی... اینم پنج امتیاز.
ــ زیبایی در حد تحمل... مرد خوشگل مال مردمه!... بازم بگم! ماشین شاسی بلند نقش حیاتی داره... پنج امتیاز!
بلند میشود و شروع به راه رفتن میکند.
ــ و در پایان، داشتن قد بلند و هیکل ورزیده...
قیافه آرزومندی به خودش میگیرد و سرش را سمت آسمان بلند میکند.
ــ دیگه تکرار نکنما! ماشین شاسی بلند... پنج امتیاز!
مکثی کرده و با تأکید بیشتر ادامه میدهد:
ــ در صورتی که عضلات شکم سیکس پَک باشن... امتیاز ویژه محسوب میشه... بیست امتیاز!
faezeh
بزرگترین درسی که از زندگی گرفتم، اینه که اراده کن، زحمت بکش و به خدا توکل کن... به خواستهت میرسی.
math
گاهی تو زندگی آدم... ممکنه شخصی... حسی... در مقطعی بشه همون هوا... جریانی میشه لطیف و خنک و نسیموار از دل ما میگذره. لطافتش ممکنه همیشه تو ذهن موندگار باشه، ولی یادت نره یه نسیم هیچوقت به عقب بر نمیگرده!
math
"تو دیگه جوون نیستی هانیه... دیگه اشتباه نکن... حماقت بسه!"
rokhsare dadfar
حجم
۶۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۰۰ صفحه
حجم
۶۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۰۰ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰۵۰%
تومان