بریدههایی از کتاب فیروزۀ خاتم: گزینهای از عرض ارادت شاعران امروز به ساحت آسمانی حضرت فاطمۀ زهرا(س)
۵٫۰
(۴)
هادی وحیدی
سرّ حکمت
دل ز هستی میبری یا فاطمه!
بر عَرَضها جوهری یا فاطمه!
ممکنات از عشق مستی یافته
هستی از هست تو هستی یافته
کوثر عشق و زلال زمزمی
هفت دریا از نگاهت شبنمی
بر درت خورشید زانو میزند
ماه در پیش تو سوسو میزند
کهکشانت ماه و کوکبپرور است
دامنِ قدس تو زینبپرور است
ای صراطالمستقیم کاینات
ذرّهای از آفتابت این کرات
کوثر جوشندۀ قرآن تویی
اول و هم آخِر ایمان تویی
S
ایمان خلاصه در تو و مهر تو میشود
مکّه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی
زمزم ظهورِ زمزمههای زلال توست
مروه تویی، قداستِ قدسی، صفا تویی
بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است
سوگند خورده است که خیرالنّسا تویی
شوق تلاوت تو شفا میدهد مرا
ای کوثر کثیر، حدیث کسا تویی
آن منجیِ بزرگ که در هر سحر به او
میگفت مادرم به تضرّع: «بیا» تویی
نقدی
به بوسه بر قدمت چشم من حسادت داشت
به حیرتم که چرا خاک این سعادت داشت
تو ای بهانۀ هستی، خمید پشت فلک
به این بهانه که بر خلقتت ارادت داشت
تو سررسیدی و دیدیم در حریم رسول
درخت سبز امامت گل ولادت داشت
نقدی
ز برج عصمت تو یازده ستاره دمید
که هر ستاره هزار آسمان قمر دارد
به مهر و مه ندهم ذرهای ز مهر تو را
که این معامله یک آسمان ضرر دارد
نقدی
در لحظۀ سپردن آیینهام به خاک
گفتم که آه! فاطمه، رسمِ زمانه نیست
تو رفتی و غمت نفسم را بریده است
تو رفتی و برای علی هیچ شانه نیست
نقدی
ای یاور باب خویش زهرا
روشنگر شأن تو «فداها»
نقدی
خدا فراتر از این واژهها کشیده تو را
گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را
که گِرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایۀ آن کعبه اعتکاف کند
نقدی
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه برمیداشت
چراکه روی زمین واژۀ وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
نقدی
مادر هستی، لقب داده خدا ریحانهات
رحمت پیغمبری سرریز از پیمانهات
نور از گهوارهات تا عرش بالا رفته است
وقت دنیا آمدنْ حور و ملک پروانهات
بی تو ذرّات وجود اینگونه مستحکم نبود
استوار است این جهان روی ستون شانهات
هر کجا باشی قدمهای تو بر عرشِ خداست
میتراود آسمان از خشتخشت خانهات
آسمان جُسته تبرّک از غبار چادرت
کعبه هم مُحرم شده در گوشۀ میخانهات
من خجالت میکشم، این شعر در شأن تو نیست
واژههای گنگ من نذر کنیز خانهات
نقدی
هر کس هر آنچه دیده، اگر هر کجا، تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
در تو خدا تجلّی هر روزه میکند
آیینۀ تمامنمایِ خدا تویی
میلاد تو تولّد توحید و روشنیست
ای مادرِ پدر، غرض از روشنا تویی
چیزی ندیدهام که تو در آن نبودهای
تا چشم کار میکند، ای آشنا، تویی
نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سرچشمۀ فقاهتِ آل عبا تویی
غیر از علی نبود کسی همتراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی
نقدی
حجم
۶۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه
حجم
۶۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
۲۷,۰۰۰۵۰%
تومان