بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هم‌قفسان | طاقچه
تصویر جلد کتاب هم‌قفسان

بریده‌هایی از کتاب هم‌قفسان

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳ رأی
۴٫۰
(۳)
هرکه در عشق سر از قلّه برآرد هنر است همه تا دامنهٔ کوه تحمّل دارند
مهدی
وجی که نپیوست به ساحل به من آموخت در عین توانستن پرهیز قشنگ است
زهراخاوری
سفر هر که را دیده‌ام برده است سفر هیچ‌کس را نیاورده است!
کرم کتابخوان
شانه‌هایت را برای گریه‌کردن دوست... نه! من سر از زانوی تو ای غم! مگر برداشتم؟
زهراخاوری
دلواپسِ قضاوتِ مردم نباش، عشق چیزی که دیر می‌برد از آدم آبروست!
زهراخاوری
«کِی تو را از یاد خواهم برد؟» گفتم؛ عشق گفت بی‌نهایت، بی‌نهایت، بی‌نهایت مانده است
زهراخاوری
عشق در این عصرِ پُرنفرت کلاهِ تازه‌ای‌ست تا که بگذارند برخی، عدّه‌ای برداشتند هرگز از امثالِ تو خالی نمی‌شد روزگار نصف خودکارت اگر آن عدّه جوهر داشتند!
کرم کتابخوان
مرغی شده‌ام جلدِ تو و قسمتم این است هرجا بروم باز گرفتار بمانم
مهدی
تا غمت خار گلو هست، گلوبند چرا؟ کشته‌هایت چه نیازی به تجمّل دارند؟
مریم دانش

حجم

۲۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۲۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۸,۲۰۰
۹,۱۰۰
۵۰%
تومان