
بریدههایی از کتاب عکاسی بالونسواری عشق و اندوه
۳٫۹
(۶۲)
آپولو ۸ برای سفر به سوی ماه پرتاب شد. در شب کریسمس آنها از سمت پنهانِ ماه بیرون آمدند و وارد مدار ماه شدند. فضانوردان آپولو اولین انسانهایی بودند که این پدیده را در بدو ظهور میدیدند و باید برایش اسمی دستوپا میکردند: «طلوع زمین».
k.t
هوانوردی اما گناهِ ارتفاع را تطهیر کرد
k.t
راستی کیست که این همه بر در میکوبد پشت ثانیهها و ما در را باز نمیکنیم؟
k.t
و تا آدم را که تا حالا کنار هم قرار نگرفتهاند، کنار هم میگذارید و دنیا تغییر میکند بعضی وقتها؛ بعضی وقتها هم هیچ. ممکن است آتش بگیرند و بسوزند و زمین بیفتند، یا اینکه عشق زمینشان بزند و در آتشِ عشقِ هم بسوزند. اما بعضی وقتها این وسط یک چیزِ تازه درست میشود و بعد دیگر دنیا عوض شده است.
k.t
خیلی چیزها هست که ما را نمیکُشد، اما برای ابد ضعیفمان میکند.
Roghayeh
هر داستان عاشقانه، بالقوه، داستانِ اندوه نیز هست؛ اگر نه در اوایل، اما در ادامهاش؛ برای این یکیشان نه، برای دیگری؛ بعضیوقتها هم برای هر دویشان.
k.t
یکشنبه است، دلم نمیخواست بیدار شوم. دلم میخواست در خواب میمُردم. گناه کیست این توفان و گردبادی که به جان ما افتاده و جز ویرانی و پریشانی چیزی باقی نمیگُذارد...
متناقض الحال
رنجِ هر چیزی دقیقاً همسنگِ ارزشِ آن است؛ این است که به گمانم انسان یکجورهایی به رنج رغبت دارد. اگر مهم نمیبود، اهمیتی هم نمیداشت.
MahSa
خیلی چیزها هست که ما را نمیکُشد، اما برای ابد ضعیفمان میکند. از کسانی که با قربانیان شکنجه سروکار دارند بپرسید. از مشاورانی بپرسید که درگیرِ قربانیانِ تجاوز و خشونتهای خانگی هستند. به دوروبر نگاه کنید، به آنها که همین زندگیِ روزمره از حیثِ عاطفی ویرانشان کرده.
منصوره صادقی
کسی مُرده است شاید به این معنا باشد که دیگر او زنده نیست، اما به این معنا نیست که او وجود ندارد.
AmirHossein
اندوهزدگان افسرده نیستند، آنها فقط، بهدرستی، بهتناسب، از نظر ریاضی («رنجِ هر چیزی دقیقاً همسنگِ ارزشِ آن است») غمگین هستند.
MahSa
جملهٔ نیچه را بازگو میکند که هرچه ما را نمیکُشد قویترمان میکند. بعد از این اتفاق، حالا مدتهاست که به نظرم این جملهٔ نغز کمی غلطانداز است. خیلی چیزها هست که ما را نمیکُشد، اما برای ابد ضعیفمان میکند.
zahra rahimzadeh
شاعری تمام در پیری و تحسّر و غُربتِ خانهٔ تجریشش مینویسد من اُستادم برای مردن، من اُستادم که نفهمند چه چیز مرا خُرد کرده است؛
متناقض الحال
ارتفاعْ «همهچیز را به تناسب ابعادش کوچک میکند و به حقیقت فرومیکاهد.»
A oldman
چیزیهایی هست که نمیشود به کسی درس داد؛ مثل درکِ نور، شکارِ شعورِ سوژه و همینطور «بُعد روانشناختیِ عکاسی
پویا پانا
خیلی چیزها هست که ما را نمیکُشد، اما برای ابد ضعیفمان میکند.
پویا پانا
به یکی از چند مسیحیِ معتقدی که میشناختم گفتم که زنم بهشدت مریض است. گفت برایش دعا میکند. مخالفتی نکردم اما در عین تعجب دیدم که دارم ـنه بدون عتابــــ به او خبر میدهم که خدایش خیلی هم مؤثر به نظر نمیرسد. جواب داد «تا حالا فکر کردی ممکن بود خیلی بیشتر از این زجر بکشد؟» آهان، با خودم گفتم پس این همهٔ کاری است که از دست جلیلیِ پریدهرنگِ شما و پدرش (۴۹) برمیآید.
پویا پانا
سرشت واقعیِ مرد را با نگاه به یار و همسرش میتوان دریافت. مرد را از روی زنی که دوستش میدارد میشود شناخت و بالعکس، زن را هم.
پویا پانا
ارتفاعْ اخلاقی بود؛ ارتفاعْ معنوی بود. حتا بعضی معتقد بودند ارتفاعْ سیاسیست. ویکتور هوگو بیشوخی باور داشت پرواز با وسیلهٔ سنگینترازهوا به دموکراسی منجر میشود.
k.t
بالونسواری نماد آزادی بود؛ اگرچه آزادیای اسیرِ نیروی باران و باد.
پویا پانا
به قولِ ادوارد مورگان فورستر، «یک مرگ ممکن است خیلی واضح و مشخص باشد اما هیچ کمکی به درک باقیِ مرگها نمیکند.» لذا از اندوهی که به دنبالش میآید هم هیچ تصوری نخواهیم داشت: نهفقط از عمق و طولش، که رنگ و جنسش، فریبها و امیدهای واهیاش، اعتیادِ به تجربهاش. و نیز شوکِ آغازینِ اندوه: یکهو پرتاب شدهاید به آبهای یخِ دریای شمال و تنها یک جلیقهٔ چوبپنبهایِ مسخره دارید که قرار است شما را زنده نگه دارد.
پویا پانا
خیلی چیزها هست که ما را نمیکُشد، اما برای ابد ضعیفمان میکند.
پویا پانا
فورد مداکس فورد میگوید: «آدم ازدواج میکند تا به گفتوگو ادامه دهد.»
پویا پانا
اگر سقوطْ سویهٔ حقیقیِ بالونسواری باشد، اندوه هم سویهٔ حقیقیِ عشق است
rezai milad
بالزاک نظریهای در باب نفس داشت مبنی بر اینکه ذات هر فرد از تقریباً بینهایت لایهٔ شبحگونِ برهمافتاده تشکیل شده است. این رماننویس همچنین اعتقاد داشت طی «عملیات داگرئوتایپی» (۲۰) یکی از این لایهها کنده شده و جذب دستگاه جادویی میشود. نادار یادش نمیآمد که این لایه قرار بود برای همیشه از بین برود یا برگرداندنش ممکن بود، با اینهمه گستاخانه گفت با توجه به فربهیِ بالزاک او میبایست کمتر از بقیه نگران از دست دادن لایهلایههای برهمنشستهاش باشد.
A oldman
اندوه تصویرِ نگاتیوِ عشق است؛ و اگر انبوهیدنِ عشق در سالیان ممکن است، چرا اندوه نتواند تلنبار شود؟
AmirHossein
ویکتور هوگو بیشوخی باور داشت پرواز با وسیلهٔ سنگینترازهوا به دموکراسی منجر میشود.
پویا پانا
یک اندوه هیچ کمکی به درک سایرِ اندوهان نمیکند.
اندوه نیز همچون مرگ، پیشپاافتاده و بیهمتاست. پس چه قیاس مبتذلی. وقتی مدل ماشینتان را عوض میکنید یکهو میبینید چقدر ماشینهایی عین مدل شما توی خیابان هستند. قبلاً هیچوقت اینجور به چشم شما نمیآمدند. وقتی بیوه میشوید یکهو میبینید هرچه زن و مرد بیوه هست میآیند سراغ شما. قبل از این تقریباً نامرئی بودند و برای سایر رانندهها ـبرای بیوهنشدههاــــ همچنان نامرئی باقی میمانند.
پویا پانا
وقتی خدا را کشتیم ـیا به تبعید فرستادیمــــ خودمان را هم به کشتن دادیم. آیا آن موقع چنان که باید و شاید به این موضوع توجه کردیم؟ اگر خدا نباشد، زندگیِ بعد از مرگی هم نیست، مایی هم در کار نخواهد بود. ما حق داشتیم، مسلماً، این رفیق قدیمیِ خیالیمان را بکشیم. و در هر صورت هم زندگیِ بعدِ مرگی نصیبمان نمیشد. اما شاخهای را که روی آن نشسته بودیم هم بریدیم. و منظره از آن بالا، از ارتفاع ـحتا اگر تنها توهمِ یک منظره بودــــ خیلی بدک نبود.
نسترن
عشق حسی شبیه ایمان و شکستناپذیری به ما میدهد.
sedy
حجم
۲۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۲۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان