قرنی علاوه بر نظامیبودن یک شخصیت پیچیده اطلاعاتی نیز بوده است. اطلاعاتیبودن وی جای تعجب ندارد زیرا قرنی در سال ۱۳۳۴ ریاست ادارهٔ دوم ستاد ارتش یعنی بزرگترین و مهمترین سازمان اطلاعات نظامی ایران را برعهده داشته است، زمانی که رئیس اداره دوم ستاد ارتش قطعاً از رئیس اطلاعات شهربانی مؤثرتر و مهمتر بوده است. این در حالی بود که هنوز ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) تأسیس نشده است.
ali__2003
فرزندش در مصاحبهای میگوید:
«از نکات درخور توجه دیگرِ زندگی پدرم روحیهٔ ایشان در یاریرساندن به نیازمندان بود و نوع امداد او هم جالب بود. برای مثال، مسیرهایی را که باهم میرفتیم با تاکسی نمیرفت. راههای نزدیک را پیاده و راههای دور را با اتوبوس میرفت و میگفت هم صرفهجویی و هم ورزش است. اما این پول صرفهجویی را که باید به تاکسی میدادیم را به یک نیازمند میداد.
ali__2003
باید به این نکته توجه داشت در زمانی که قرنی ساده و معمولی گذران عمر میکرد، در رژیم پهلوی شرایط رشوهگرفتن از طریق ناحقکردن حق و حق جلوهدادن ناحق برای افرادی که در پست و مقام قرنی بودند فراهم بود، ولی سید محمدولی در خانوادهای بزرگ شده بود که آخرت را به متاع اندک دنیا نمیفروخت.
ali__2003
اگر شهید قرنی زنده میماند، سرنوشت جنگ ایران و عراق به شکل دیگری رقم میخورد، زیرا ایشان به نسبت دیگران سرمایهٔ فکری و اجتماعی بیشتری در مسیر دفاع از انقلاب داشت. به نظر من شهادت شهید قرنی در اوایل انقلاب همان قدر به امنیت ملی و نظامی کشور صدمه زد که شهادت شهید مطهری از بعد فکری و عقیدتی و شهادت شهید بهشتی از لحاظ تشکیلاتی و ساختاری نظام.
ali__2003
در این جلسه که همه ایستاده بودیم قرنی صحبت مختصری کردند و گفتند یک سؤال از شما دارم هر چه هست واقعیت را بگویید. اول از جناب سرهنگ فروزان پرسید نماز میخوانید گفت بله و این سؤال را از همه کرد نفر دوم گفت: بله. سومی گفت: گاهگاهی میخوانم هر وقت که حالش را داشته باشم نماز میخوانم. گفت: آفرین که راست گفتی، چهارمی گفت: نماز نمیخوانم. شهید قرنی نگاهی به جناب سرهنگ فروزان کرد، ایشان گفت این شخص عضو کمیته نیست مراجعهکننده است. بههرحال وقتیکه خیالش راحت شد که منصوبشدگان از سوی شورای انقلاب نمازخوان هستند احساس آرامش کرد و همکاری ما را پذیرفت
میمصاد