بریدههایی از کتاب رنج مقدس ۲
۴٫۶
(۸۲)
تا حالا به معنی اسمت فکر کردی؟ اسم هر کس معنای درون همونه! تو برای من معنی اسمتی!
h.s.y
میگفت: پیش خدا همهٔ اینها هست، زیاد نمیخواهد بیتابی کنی. فقط ببین چرا نداریش.
شاید خدا دارد با ندادن آن به تو، بزرگت میکند، توانمند بشوی و بعد... شاید هم اگر به خواستهات برسی، یاغیگری کنی و خدا را ندید بگیری. دوستت دارد که نمیدهد. شاید هم این رنج نتیجهٔ کارهای قبل خودت است. زدی ضربتی، طبیعتاً باید ضربتی نوش کنی...
sadat:)
خدا یکجوری نقشه زندگیت را میریزد که رنجها مقابل زندگی تو قرار میگیرد. سختی که میکشی بزرگ میشوی.
کامکار
آدمیزاد درون خودش را خوب میبیند، شاید خودش را به کوری بزند برای ندیدن خیلی از حقایق؛ اما درونش برای خودش مثل روز روشن است.
• Khavari •
«به همه میگویم که تو را دوست دارم!... شمایی را دوست دارم که از این حال زار من و ایمان بال پشهای من اذیت میشوی و باز هم دعایم میکنی!»
کامکار
پانزده سالگی یک برزخ وحشتناک بود در چشم دیگران. کوچکی عقل و بزرگی قد را میفهمیدند و تشویشهای ذهن و دل را نه!
h.s.y
آینده را همین امروزها میسازد.
کامکار
وقتی یکی را برای خودت میخواهی درستش این است که خودت را هم برای او بخواهی!
h.s.y
چرخ و فلک دنیا را با دستان خودت بچرخان. نگذار هرکسی از راه میرسد دستی بزند تا دور بگیرد؛ هرکسی سوار زندگیت شود با هر فکری، با هر منشی، با هر حرفی و تو فقط یه مقلد باشی! یک گرسنهٔ فکری و یک عروسک خیمه شب بازی!
کامکار
لحظات خوش زندگی، همیشگی است اگر نگاهت به دنیا درست باشد. باید قوانین دنیا را بلد باشی. باید بدانی که تنها تو در صحنهٔ دوار جهان نیستی. زمین و آسمان پر از عواملی است که اگر خودت را به دستانشان بسپاری، چالت میکنند و اگر آنها را در دست بگیری میتوانی اوج بگیری. باید بتوانی در این میدان همراه و سد را از هم تفکیک کنی. کسی که تو را برای خودت میخواهد و کسی که مقابل تو سد میشود.
•|تُرنــــــجْ|•
دنیا لایه لایه است. پیچیده است. ساده نیست. اینطور نیست که بگویی من با خدا کاری ندارم. خودم، خودم را اداره میکنم. یک جایی میرسد که خودت به خودت پشت پا میزنی. درهم میپیچی، خراب میکنی. خراب میشوی. خلأهایی دورت را میگیرد و مجبور به انتحار میشوی.
کامکار
آدم از دو جا اذیت میشه. یا از دست خودش و آرزوهای بیخودش، یا آدمایی که حالتو میگیرن
کامکار
مصطفی خیلی دوست داشت به دخترهایی که دانشگاه را مثل آرایشگاه زنانه میدیدند این را بگوید. اینجا دانشگاه است، خیابان عمومی است، همانطور که آب دهان انداختن بیفرهنگی است، لباس خانه و مهمانی را کف خیابان پوشیدن هم بی فرهنگی است. پس امنیت نداشتن تقصیر خود زن است که حریم خودش را رعایت نمیکرد. حجاب دیوار دفاعی زن است وقتی خودش خراب میکند دیگر هیچ توقعی نیست که مردها هم او را با نگاه محترم ببیند؛ بلکه یک جسم میبیند به حراج گذاشته شده و ارزان!
sadat:)
منبر مسجد گوهرشاد نشسته بود و زل زده بود به گنبدی که از ورای دیوارها چشمش را پر کرده بود. سرش را چسبانده بود به میلههای پشت سرش، پشت به قبله رو به امام نشسته بود. روی امام سمت قبله بود. خودش را رها کرده بود در اقیانوس محبتی که سمت و سوی امواجش با قبله نمای امام بی انحراف بود!
کامکار
گذشته را اگر به دیدهٔ عبرت ببینی، دیگر خطا نمیکنی. عزم اگر داشته باشی و همت، حرکت میکنی برای آبادی آیندهات. گذشته میشود درس زندگی!
sadat:)
لحظات خوش زندگی، همیشگی است اگر نگاهت به دنیا درست باشد. باید قوانین دنیا را بلد باشی. باید بدانی که تنها تو در صحنهٔ دوار جهان نیستی. زمین و آسمان پر از عواملی است که اگر خودت را به دستانشان بسپاری، چالت میکنند و اگر آنها را در دست بگیری میتوانی اوج بگیری. باید بتوانی در این میدان همراه و سد را از هم تفکیک کنی. کسی که تو را برای خودت میخواهد و کسی که مقابل تو سد میشود.
sadat:)
بخواهش به عنوان معشوق، خودش رسم عاشقی را میداند. خوب عاشقی است خدا.
-حی !
لبخند میخواست بزند که نشد. میخواست صحبت کند نمیتوانست. میخواست فریاد بزند، بغض شد.
˼السـیِّدةَالشَهیدة˹
زمین بهخاطر همین گرد است که در زندگی آدمها نه کجی وجود داشته باشد و نه زاویه.
h.s.y
یکی که از کودکی همبازیت باشد یا نباشد، در دانشگاه هم رشتهات، در آزمایشگاه همراهت... هست و نیست و تو را به فرار وادار میکند. فرار در تنهایی و سکوت!
h.s.y
یک رفیق خوب، یک پشت و پناه محکم، یک رازدار مهربان همیشه باید باشه تا به دلت جریانی با ولتاژ متفاوت وصل کند
کامکار
خدا یکجوری نقشه زندگیت را میریزد که رنجها مقابل زندگی تو قرار میگیرد. سختی که میکشی بزرگ میشوی.
نسیم
آدمها برای خودشان و عمرشان زیاد وقت نمیگذارند اما تا دلت بخواهد هرچه وقت دارند به راحتی در آبکش میریزند.
•° زهــــرا °•
نیاز ما به خدا خیلی بیشتر از حد تصور ماست، خیلی بیشتر از نیازی که یه نوزاد به مادر دارد یا حتی ماهی به آب. اگر میبینی میتوانیم بدون خدا زندگی کنیم، بهخاطر این است که خدا ما را بدون آنکه یادش کنیم، یاد میکند... با محبت و لطف خودش ما را تامین کرده.
F.m
اگر میبینی میتوانیم بدون خدا زندگی کنیم، بهخاطر این است که خدا ما را بدون آنکه یادش کنیم، یاد میکند... با محبت و لطف خودش ما را تامین کرده. ما موقتی در این دنیا داریم میگذرانیم و الّا مطمئن باش هرکسی توی عالم، لحظهای بدون خدا باشد، از بین میرود. تو فکر نکن تنهایی و از بین رفتی، آغوش خدا زندهات میکنه.
شادی . . .
آدما اگر با خودشون درگیر میشدند این قدر با کس و کارشون مشکل پیدا نمیکردند.
کامکار
خواستههایی که نفس تعارفت میکند، لذت بخش و خوشمزه. بروی دنبال هوایش تا آخر دنبال خودش میکشاندت. اما فقط هوا و هوس است. قوام و دوام ندارد. نتیجه و امید نمیدهد. نوشابه است. فقط قند و گاز است. لذت دارد موقع خوردن، اما بدن را میپوساند.
کامکار
«همیشه و همهجا هستی! بدیهایم را با خوبیت پوشاندی! تلخیهایم را با مهربانیت رد کردی! زشتیهایم را فقط خودت دیدی و ندید گرفتی! چشمها را به روی خوبیهای من باز کردی! منم؛ همان همیشگی! تو هم همان همیشگی باش برای من... فقط این لحظه و اینجا در را باز کن و راهم بده! من ناتوانتر از این هستم که مقابل لذتها بایستم! آنهم در این قفسی که زندانی شدهام!»
کامکار
خدایی که حافظ همه هست اگر که بخواهندش
کامکار
پیش خدا همهٔ اینها هست، زیاد نمیخواهد بیتابی کنی. فقط ببین چرا نداریش.
شاید خدا دارد با ندادن آن به تو، بزرگت میکند، توانمند بشوی و بعد... شاید هم اگر به خواستهات برسی، یاغیگری کنی و خدا را ندید بگیری. دوستت دارد که نمیدهد. شاید هم این رنج نتیجهٔ کارهای قبل خودت است. زدی ضربتی، طبیعتاً باید ضربتی نوش کنی...
کامکار
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۷۰%
تومان