بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خودکشی آلبالوها | طاقچه
تصویر جلد کتاب خودکشی آلبالوها

بریده‌هایی از کتاب خودکشی آلبالوها

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۵.۰از ۲۰ رأی
۵٫۰
(۲۰)
تمام جانم، از وقتی مرا به پاییز سپردی، نوازش‌گری جز باران ندارم.
سایه‌بی‌سایگی:).میر
من و عقل تصمیم گرفتیم تو را عاقلانه کنار بگذاریم، عقل، عزم مرا استوار کرد تا دیگر سایه‌ای زیر پایت نباشم.
میرفندقی
راهی شدم. بی‌دل، بی‌اشک، امّا با گلویی گره خورده از هق هقِ بغض‌های مرگ‌بار.
میرفندقی
در چشم بر هم زدنی، برای همیشه وداع کردی. چقدر تلخ و ناروا، سراسیمه و پرآشوب مرا با خاطرت تنها گذاشتی. سنگدل! چطور دلت آمد؟
میرفندقی
عشق، چه معجزهٔ بی‌بدیلی است! بر سنگِ خارا اگر ببارد، همچو موم، نرمش می‌کند. با من بگو، تو از عشق چه می‌دانی؟ من که از عشقِ زمینی به معراج رسیدم. آن‌قدر تو گشته‌ام که هر بار، رو به جام آینه می‌کنم، فقط تو را می‌بینم.
کاربر ۳۲۵۸۳۰۴
نازنینم، پس از تو هر نمِ بارانی، گریبانِ آرامشِ دروغینم را می‌دَرد. جنونِ خفته وجودم را به طغیان می‌کشاند. عِطر هر بارانی مرا آوارهٔ کوچه‌ها می‌کند
سبزتر از سبز
آه، بی‌دل!! خاطره‌ها را به خاطر مَسپار. روزگارت تار گشته. سال‌ها می‌گذرد. من و نخلِ نجیب در انتظار یک سوار، یک مرکب، یک راییکا، یک مه سیما.
ریـوان|'
آگاهم مرا دوست نداری. این را من دانسته‌ام ولی قلبم نمی خواهد که بداند. هیچ‌جوره راضی نمی‌شود. عادت زشتی پیدا کرده. تو به هر چیز محبت کنی، دلم از کمبود توجّه تو، آن‌را مابین راه می‌دزدد.
سایه‌بی‌سایگی:).میر
من دیگر خوب می‌دانم، پروردگار زیبائیِ دو عالم را به صورت تو جلوه بخشید. تو، آن جلوه بر من نمایان کردی و جلوه ایمانم گشتی.
سبزتر از سبز
تو، مانند پاکیِ آبی. نیاز به اثبات نداری. من برای دیدنِ تو هر بار دل طاقت را می‌شکنم.
زادهِ عشق!
آگاهم مرا دوست نداری. این را من دانسته‌ام ولی قلبم نمی خواهد که بداند.
زادهِ عشق!
اگر هر آن‌چه بین ما بود، اشتباه بود، دوباره اشتباه کن. اگر با من بودنت هر چند اندک اشتباه بود، دوباره اشتباه کن.
زادهِ عشق!
همهٔ مرتّب بودنم، شیفتهٔ آن برهه‌ام که نگاهت زندگی‌ام را به هم می‌ریزد.
زادهِ عشق!

حجم

۹۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

حجم

۹۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

قیمت:
رایگان