بریدههایی از کتاب فیلسوفان در خیابان
نویسنده:آسترا تایلر
مترجم:شهابالدین عباسی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۳ رأی
۴٫۳
(۳)
این، ایدهٔ اساسی اخلاق است: قرار دادن خودتان در موقعیت دیگران.
niloufar.dh
اخلاق یک فرایند مستمرِاندیشیدن در اینباره است که چگونه باید عمل کنیم و دست به چه انتخابهایی بزنیم. و بخت، اکنون، در این زمانه، بسیار با ما یار است، چون مقید به رسوم رایج نیستیم. در خیلی از جوامع، اگر با رسمی چالش کنید بدعتگذار شمرده میشوید، طرد میشوید، در آتش سوزانده میشوید. چیزهایی شبیه این هنوز هم ممکن است در بخشهایی از جهان اتفاق بیفتد. اما دستکم در جوامع پیشرفته، دموکراتیک و آزاد، میتوانیم با قواعد چالش کنیم، میتوانیم در مورد آنها فکر کنیم، و اگراز آنچه روی میدهد خوشمان نمیآید میتوانیم اعتراض کنیم. و برای این کارها، ما را سینهٔ دیوار به صف نمیکشند و تیرباران نمیکنند. پس فرصتهای زیادی داریم که نهتنها اخلاقی عمل کنیم بلکه براساس بحث و گفتگو، براساس تفکر راجع به اصول غایی و تصمیمگیری در این مورد که چه باید بکنیم، داوریهای اخلاقی خودمان را هم بررسی کنیم.
esrafil aslani
فلسفه اساساً راجع به این است که شما زندگی خود را چگونه پیش میبرید و چگونه سعی میکنید به نحوی خردمندانه زندگی کنید. و به عقیدهٔ من، فلسفه به این معنی است که به نحوی شایسته، مُشفقانه و شجاعانه و امثال آنها زندگی کنیم
احسان رضاپور
«تاریخ کابوسی است که سعی میکنم از آن بیدار شوم.»
niloufar.dh
عشق اساساً مرگِ یک خود کهنه و منزوی، و زایش یک خود جدید است که اکنون با خودی دیگر درهم تنیده شده، خودی که عاشقش شدهاید.
niloufar.dh
نوعی فرار از بیمعنایی است. پارادوکس اینجاست که بیمعنایی قبل از آن میآید. معنی فینفسه یک دفاع است، و من فکر میکنم وظیفهٔ فیلسوف است که این امکان را برای ما بهوجود بیاورد که از دست معنی خلاص نشویم بلکه آن را همانطور که هست ببینیم: یک دفاع، یک دروغ بنیادی وضع بشر.
niloufar.dh
هر مزخرفی بگویید، اگر آن را با طنینی درست بگویید، شبیه اندیشهای عمیق به نظر میرسد. این دلیلی است بر اینکه چرا من سراپا مخالف حکمت هستم.
ما این ماجرا را در اسلوونی هم داریم. هر اتفاقی بیفتد، همیشه آدم حکیمی هست که اندیشهای حکیمانه به زبان بیاورد و آن را توضیح بدهد. مثلاً فرض کنید اعلام کنم که مجبورم الان کاری کنم که کمی مخاطرهآمیز است. اگر موفق شوم، حکیم ما خواهد گفت: “میبینی، خودش است. برای موفقیت نباید بترسی. باید به استقبال خطر بروی.” بسیار خُب، اما اگر شکست بخورم، آن وقت دهها ضربالمثل دیگر داری. در اسلوونی یک چیز حیرتانگیز داریم: “تو نمیتوانی به روی باد بشاشی”، یعنی «زور بیخود نزن»، «تلاش بیش از اندازه نکن.» خلاصه، هر اتفاقی بیفتد، مرد حکیمی هست که چیزی بگوید.
niloufar.dh
عشق به این معنی است که کسی را با همهٔ خطاها و حماقتها وخصیصههای زشت، میپذیرید و با وجود همهٔ این چیزها، آن شخص در چشم شما مطلق است. هر چیزی است که زندگی را شایستهٔ زیستن میکند. شما کمال را در خودِ نقص میبینید.
niloufar.dh
اخلاق مستلزم گفتگوست. این یکی از دلایلی است که نشان میدهد چرا حتی میمونهای بزرگ واقعاً نمیتوانند اخلاق داشته باشند. علتش این است که اخلاق، مربوط به شکل دادن به یک زندگی جمعی است از طریق مبادلات نمادین، از طریق گفتگو، از طریق رسیدن به واژگانی مشترک برای حرف زدن دربارهٔ امور
niloufar.dh
زندگیمان را معنیدارترین زندگی میکنیم وقتی خود را به اسباب و اموری واقعاً مهم پیوند بزنیم و به آنها یاری برسانیم. به این ترتیب، احساس میکنیم به سبب زندگیِ ما، اوضاع جهان کمی بهتر از وقتی شده که اینطور نبود. ما در تبدیل جهان به جایی بهتر، سهمی ادا کردهایم، هرچند کوچک بوده باشد. و سخت است پیدا کردن چیزی معنیدارتر از انجام این کار: اینکه میزان درد و رنجِ غیرضروریای را که در این جهان وجود دارد کاهش بدهیم و جهان را برای همهٔ موجوداتی که با ما در آن سهیم هستند، کمی بهتر کنیم.
niloufar.dh
میداد: اگر احساس کنید که برای خودتان احترام زیادی قائلید، پس آدم چندان اخلاقی نیستید. کسی که بهراحتی و بدون زحمت، وجدانی آسوده به دست بیاورد، یکجورهایی آدم بیخودی است. به این میماند که کسی با خودش بگوید: «وای، من به این آدم بیخانمان، پنج دلار دادم، من معرکهام!» یعنی آدم بیمسئولیتی است. آدم مسئولیتپذیر ــ و این را در لِویناس هم میبینیم که البته از داستایفسکی نقلقول میکند ــ انسانهای مسئولیتشناس کسانیاند که احساس میکنند هیچوقت حق مطلب را ادا نکردهاند، هیچوقت به اندازهٔ کافی مسئولیتپذیر نبودهاند، هیچوقت به اندازهٔ کافی مراقبت نکردهاند. و آنها حتی یک پروژ
niloufar.dh
او میگوید پروژه همیشه به نحوی، کار مرگ است؛ و به نحوههای دیگر، مایهٔ انسداد هم هست، محصورِ در خود است، و به درد دستور جلسات میخورد. به همین دلیل است که نمیدانم آیا پروژهای اخلاقی دارم یا رابطهٔ متفاوتی با اخلاق دارم، مثل اقتضائات اخلاقی خودم یا کارم.
niloufar.dh
هر کس که از خودش، از اخلاقیات و نیتهایش مطمئن باشد، حقیقتاً نمیتواند آدمی اخلاقی باشد و با فرمان مسئولیتِ اصیل، قهرمانانه دستوپنجه نرم کند. در این حالت، شما نمیتوانید برای همیشه کاملاً مسئول باشید چون هرگز مسئول نبودهاید یا هرگز به اندازهٔ کافی مسئول نبودهاید.
niloufar.dh
از هدفها در بازار ــ مارکس در آن زبانِ حیرتانگیزِ مانیفست حق دارد ــ این است که شما میخواهید هر چیزی را ذوب کنید، میخواهید آداب و مناسک را تخت کنید، میخواهید همهٔ آن لحظههایی را که آماده میشویم در مرگ تأمل کنیم تخت کنید. زندگیای میخواهید که در سطح باشد و تحت هدایت پیوندهای پولی و منفعتطلبی و لذتجویی پیش برود. و این، یک راه بسیار سطحی و خام زندگی کردن است.
niloufar.dh
نه، فیلسوف، عاشق حکمت است. انضباط فوقالعادهای است و شجاعت فوقالعادهای میخواهد که برای خودت فکر کنی و زندگیات را بررسی کنی.
niloufar.dh
پس اگر از یک طرف مرگ و جزمیتگرایی و سلطه را دارید و از طرف دیگر میل و آرزو در برابر مرگ، و گفتگو در برابر جزمیت و دموکراسی در برابر سلطه را، پس خودِ فلسفه تبدیل میشود به گرایش انتقادیِ کلنجار رفتن با میل و آرزو در برابر مرگ، کلنجار رفتن با گفتگو در برابر جزمیت، و کلنجار رفتن با دموکراسی، و تلاش برای زنده نگهداشتن یک تجربهٔ دموکراتیکِ شکننده در مواجهه با ساختارهای سلطه، مردسالاری، سلطهٔ سفیدها، قدرت شاهانه، قدرت دولتی، و همهٔ آن شکلهای متمرکز قدرت که در برابر مردمی که تحت سلطهٔ آنها قرار دارند، پاسخگو نیستند.
niloufar.dh
حجم
۵۱۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۵۱۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۱۲۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد