بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اتهام به خود | طاقچه
تصویر جلد کتاب اتهام به خود

بریده‌هایی از کتاب اتهام به خود

نویسنده:پتر هاندکه
مترجم:حسن ملکی
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۷از ۸۵ رأی
۳٫۷
(۸۵)
من آن چیزی که می‌باید می‌بودم نبودم.
Amir Reza Rashidfarokhi
من نفهمیدم که شر یعنی نبودِ خیر.
AS4438
من از آدم‌ها بت ساختم. من از بی‌فایدگی شعرا بیش‌تر خوش‌ام آمد تا از فایدهٔ شناخت.
AS4438
من در بازی، نفسِ بردن را خوش‌ام آمد. من از قل‌قلک داستان‌های تخیلی در گوش‌ام خوش‌ام آمد. من از آدم‌ها بت ساختم. من از بی‌فایدگی شعرا بیش‌تر خوش‌ام آمد تا از فایدهٔ شناخت. من از غلط دستوری بیش‌تر ترسیدم تا از قوانین ابدی. من گذاشتم فقط ذائقه بر من حاکم شود. من فقط به حواس تکیه کردم. من نشان دادم که واقع‌بین نیستم.
mahsahoseini
من با گناه نخستین پا به این دنیا گذاشتم. من ذاتاً گرایش به بدی دارم. من از همان آغاز شرارتِ ذاتی‌ام را با غبطه‌خوردن به هم‌شیری‌ام نشان دادم. من یک روز هم در جهان بی‌گناه نزیستم. من ونگ‌ونگ‌کنان حرص سینه‌های مادرم را زدم. من تنها کاری که بلد شدم مکیدن بود. من تنها کاری که بلد نشدم ارضای امیال‌ام بود. من نخواستم با منطق‌ام قوانین جاری در جهان و خودم را بازشناسم. من با خباثت پذیرفته شدم. من با خباثت تولید شدم. من با نابودکردن، خباثت‌ام را بروز دادم. من با لگدمال‌کردن موجودات زنده تا سرحد مرگ، خباثت‌ام را بروز دادم. من از عشق‌بازی سر باززدم. من در بازی، نفسِ بردن را خوش‌ام آمد. من از قل‌قلک داستان‌های تخیلی در گوش‌ام خوش‌ام آمد. من از آدم‌ها بت ساختم. من از بی‌فایدگی شعرا بیش‌تر خوش‌ام آمد تا از فایدهٔ شناخت. من از غلط دستوری بیش‌تر ترسیدم تا از قوانین ابدی
M.ap
من با بی‌حرکتی ابراز وجود کردم
ali farhadi
من مفعول جمله‌ها شدم.
غریو دیو توفان
من نخواستم با منطق‌ام قوانین جاری در جهان و خودم را بازشناسم. من با خباثت پذیرفته شدم. من با خباثت تولید شدم.
AS4438
من فعال شدم. من عمودی راه رفتم. من پریدم. من با نیروی جاذبه در افتادم. من یاد گرفتم بیرون از لباس‌ام قضای حاجت کنم. من یاد گرفتم بدن‌ام را در کنترل بیاورم. من یاد گرفتم خودم را کنترل کنم. من توانستن را یاد گرفتم. من توانستم. من توانستم بخواهم. من توانستم روی پا راه بروم. من توانستم روی دست راه بروم. من توانستم بمانم. من توانستم ایستاده بمانم. من توانستم درازکشیده بمانم. من توانستم روی شکم بخزم. من توانستم خودم را به مُردن بزنم. من توانستم نفس خود را حبس کنم. من توانستم خودم را بکُشم. من توانستم تف بیاندازم. من توانستم با سر تأیید کنم. من توانستم نفی کنم. من توانستم با دست و سر منظورم را بیان کنم.
کاربر ۲۹۱۷۹۲۸
من یک روز هم در جهان بی‌گناه نزیستم.
NeginJr
من وقت را هدر دادم. من وقت را خواب ماندم. من خواستم زمان را متوقف کنم. من خواستم زمان را شتاب دهم. من با زمان به تضاد رسیدم. من نخواستم پیر شوم. من نخواستم بمیرم.
!Hope
. من اندیشه و عمل را یکی نشمردم.
فرو
من چیزهائی را که دیگران به زبان می‌آوردند فقط فکر کردم
حمیدرضا فیاضی
من به جنگ گفتم عادلانه. من به صلح گفتم تنبل.
sh
من با خباثت پذیرفته شدم. من با خباثت تولید شدم.
sh
من در موقعی که خواسته می‌شد بی‌هدف بروم باهدف رفتم.
حقوقدان
من طوری رفتار کردم که انگار در دنیا تنها هستم.
حقوقدان
من چیزهائی را که دیگران فکر می‌کردند به زبان آوردم. من چیزهائی را که دیگران به زبان می‌آوردند فقط فکر کردم
ali farhadi
من به کسانی سلام گفتم که سلام‌گفتن به آن‌ها خیانت به اصول بود.
ali farhadi
من با گناه‌ام همانندِ گوسفندی شدم که قرار است به تیغ سلاخ سپرده شود اما همان تیغ سلاخی را می‌بوید.
sh
من با موجودات زنده‌ئی ارتباط برقرار کردم که ارتباط برقرارکردن با آن‌ها قبیح بود.
mohammad reza abdollahi nadi
نتوانستم خود را مقید کنم. من صبوری نکردم. من انتظار نتوانستم. من به آینده نیاندیشیدم. من به آتیه‌ام نیاندیشیدم. من لحظه را زیستم. من خود را ستودم. من طوری رفتار کردم که انگار در دنیا تنها هستم.
کیمیا سماواتی
من تنها کاری که بلد نشدم ارضای امیال‌ام بود.
fuzzy
من آن چیزی نیستم که بودم. من آن چیزی که می‌باید می‌بودم نبودم. من آن چیزی که می‌باید می‌شدم نشدم. من آن چیزی را که باید رعایت می‌کردم نکردم.
سکوت
من از جنایتی که خبر داشتم سخن نگفتم. من از مُرده‌ها به‌نیکی سخن نگفتم. من از آنان که حاضر نبودند به‌بدی سخن گفتم. من بی‌آن‌که از من بخواهند سخن گفتم. من با سربازان سرِ پُست سخن گفتم. من در حین سفر با راننده سخن گفتم.
!Hope
من دهان‌ام را جنباندم. من صاحب حس شدم. من خود را مطرح کردم. من جیغ زدم. من حرف زدم. من سروصدا شنیدم. من سروصداها را از هم تشخیص دادم. من سروصدا به راه انداختم. من صدا در آوردم. من لحن در آوردم. من توانستم لحن، سروصدا، و صدا در آورم. من توانستم حرف بزنم. من توانستم جیغ بزنم. من توانستم سکوت کنم.
mahii
من بر آسانسورها اضافی بار کردم. من مزاحم آسایش شبانهٔ دیگران شدم. من به دیوارهائی که نصب پوستر قدغن بود پوستر نصب کردم. من سعی کردم درهای کشوئی را با فشاردادن باز کنم.
!Hope
من دیدم. من دیده‌ها را بازدیدم. من شعور پیدا کردم. من چیزهائی را که پیش‌تر دیده بودم بازشناختم. من بازدیده‌ها را بازشناختم. من درک کردم. من درک‌کرده‌ها را باز درک کردم. من باشعور شدم. من درک‌کرده‌ها را بازشناختم.
mahii
من با گناه نخستین پا به این دنیا گذاشتم. من ذاتاً گرایش به بدی دارم. من از همان آغاز شرارتِ ذاتی‌ام را با غبطه‌خوردن به هم‌شیری‌ام نشان دادم. من یک روز هم در جهان بی‌گناه نزیستم. من ونگ‌ونگ‌کنان حرص سینه‌های مادرم را زدم. من تنها کاری که بلد شدم مکیدن بود. من تنها کاری که بلد نشدم ارضای امیال‌ام بود.
Fatemeh karimi
من با گرایش به شر و بدی بازی کردم.
پیمان

حجم

۱۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۷ صفحه

حجم

۱۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۷ صفحه

قیمت:
۸,۵۰۰
۴,۲۵۰
۵۰%
تومان