گویی از جهان طبیعی رخت بر بستهام.
ســحــر
اما بعد به سرش زده، فرصتها را از دست داده و افتاده، و دیگر هم بلند نشده. شکوِهئی از این بابت نداشت
ســحــر
زبانی پیش خود آموخته بود ــ البته اگر آشنایی ظاهری با این زبان و پندار و تصورات خامی را که از تلفظ آن زبان پیش خود ساخته و پرداخته بتوان آموختن نام کرد.
Hossein Vakili
آیا وقتهائی که سر پست بود، حتماً باید تماموقت در آن کانال هوای سرد و نمسار میماند، و هرگز مجاز نبود از میان آن دیوارهای سنگی به آفتاب میآمد؟
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
دانشجوی فلسفهٔ طبیعی بوده، و در چند کنفرانس هم حضور داشته، اما بعد به سرش زده، فرصتها را از دست داده و افتاده، و دیگر هم بلند نشده. شکوِهئی از این بابت نداشت. کاری بوده که خودش کرده و خودکرده را هم تدبیر نبود. و دیگر دیر بود که دوباره از نو شروع بکند.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
دیدن ناراحتی ذهنیاش بسیار رقتانگیز بود. عذاب ذهنی مردی بود وظیفهشناس که حس مسئولیتی غیرقابل درک و متضمن خطرات جانی، وی را در فشار گذاشته بود.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
دیدن ناراحتی ذهنیاش بسیار رقتانگیز بود. عذاب ذهنی مردی بود وظیفهشناس که حس مسئولیتی غیرقابل درک و متضمن خطرات جانی، وی را در فشار گذاشته بود.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
دیدن ناراحتی ذهنیاش بسیار رقتانگیز بود. عذاب ذهنی مردی بود وظیفهشناس که حس مسئولیتی غیرقابل درک و متضمن خطرات جانی، وی را در فشار گذاشته بود.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
دیدن ناراحتی ذهنیاش بسیار رقتانگیز بود. عذاب ذهنی مردی بود وظیفهشناس که حس مسئولیتی غیرقابل درک و متضمن خطرات جانی، وی را در فشار گذاشته بود.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
دیدن ناراحتی ذهنیاش بسیار رقتانگیز بود. عذاب ذهنی مردی بود وظیفهشناس که حس مسئولیتی غیرقابل درک و متضمن خطرات جانی، وی را در فشار گذاشته بود.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲