بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آزمون بازیگری | طاقچه
تصویر جلد کتاب آزمون بازیگری

بریده‌هایی از کتاب آزمون بازیگری

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۱۴ رأی
۲٫۶
(۱۴)
واگذار کردن شخصی به دست زمان یعنی نابود کردن آن شخص، یعنی پذیرش تدریجی نوعی از مرگ.
Mary
بعضی‌اوقات رویدادهایی به‌وقوع می‌پیوندند که هیچ‌کس خواستار آنها نیست. وقایعی که تمام چیزهایی که برایش تلاش کرده‌ای و زندگی‌ای که ذره‌به‌ذرهٔ آن را ساخته‌ای تحت‌تأثیر قرار می‌دهند و هرچه را که در اطرافت هست نابود می‌کنند. هیچ‌کس نباید سرزنش شود. اما در آخر فقط تو می‌مانی و جراحتی که خودت به‌تنهایی نمی‌توانی آن را درمان کنی. هرگز هم باور نمی‌کنی که روزی آن را خواهی پذیرفت. بنابراین تلاشت را می‌کنی که از این درد بگریزی. برای درمان این جراحت تنها زمان لازم است ــ زمانی طولانی ــ و تنها کاری که از دست تو برمی‌آید این است که خود را به دستان زمان بسپاری و هر روز را یک پیروزی به‌شمار آوری. لحظه‌به‌لحظه و ساعت‌به‌ساعت تحملش می‌کنی و پس از هفته‌ها و ماه‌ها علائم بهبودی را می‌بینی. جراحت به‌تدریج التیام می‌یابد و تبدیل می‌شود به یک زخم.
Mary
نمی‌دانست در جواب چه بگوید. ای کاش فقط می‌توانست او را در آغوش بگیرد.
کاربر ۲۴۳۹۷۰۰
یکی از پاراگراف‌های روزنامه چشم او را گرفت. جوان بی‌خانمانی در شهر نیویورک. در عنوانش نوشته بود که آن پسر بااینکه شانزده سال داشت، اما هرگز هیچ‌کسی او را در آغوش نگرفته بود.‌ آئویاما مدتی به چهرهٔ پسر نگریست. از آن چهره‌هایی بود که از جراحت ساخته شده بود. چهرهٔ فردی بود که صرفاً از جراحت ساخته شده بود. نه ردی از زمان و گذشته‌ای در خود داشت و نه آرزویی، فقط زخم بود و جراحت. چهرهٔ کسی که احتمالاً می‌توانست، بدون‌اینکه حتی چیزی احساس کند، شخصی را بکشد.
Mary
اما آرزو می‌کردم ای کاش به خواب زمستونی می‌رفتم تا بدون اینکه رنج بکشم، زمان بگذره.
کاربر ۲۴۳۹۷۰۰

حجم

۱۴۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۴۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۳۳,۵۰۰
۲۳,۴۵۰
۳۰%
تومان