
بریدههایی از کتاب مکتوب
۳٫۸
(۸)
تو خواهی مُرد.
«همین فردا یا پنجاه سال بعد، اما دیر یا زود خواهی مُرد، حتی اگر غیر از این مطلوب تو باشد و حتی اگر آن موقع آرزوهایی در دل داشته باشی.
«در آنچه امروز، فردا و در بقیه عمرت انجام میدهی، به دقت اندیشه کن.»
Atena Tt
«از تنهایی احتراز کن. تنهایی مانند اعتیاد به خطرناکترین مخدر است. اگر غروب دیگر برایت معنایی ندارد، فروتنی پیشه کن و به دنبال عشق برو. و بدان که چونان دیگر موهبتهای معنوی، هر چه بخشندهتر باشی، بیشتر بهرهمند خواهی شد.»
جهان
خداوند موضوعات احمقانهای را برای متحیر کردن مردمان خردمند برگزیده است.»
Atena Tt
آنان که همه چیزشان را از دست دادهاند، موقعیت بهتری نسبت به سایرین دارند، زیرا برای آنان، از آن لحظه به بعد، اوضاع فقط میتواند بهتر شود.
جهان
«دنبال کردن رؤیاها بهایی دارد. ممکن است ما را به ترک عادتهای قدیمی ملزم کند، ممکن است برایمان مسائلی درست کند و ممکن است باعث نومیدی شود.
«اما قیمت هر قدر هم که بالا باشد، به زیادی قیمتِ زندگی نکردن براساس افسانه شخصی نیست. زیرا روزی به پشت سر و کارهایی که انجام دادهایم نگاه میکنیم و صدای قلب خود را میشنویم که میگوید: «عمرم را هدر دادم.»
«باور کن، این بدترین چیزی است که ممکن است بشنوی.»
جهان
زاهد پیری به بارگاه مقتدرترین سلطان زمان راه یافت.
سلطان گفت: «من به پرهیزگاری که چنین به اندک قانع و خشنود است رشک میبرم.»
زاهد گفت: «من به اعلیحضرت جلالتمآبی که حتی به کمتر از آنچه من دارم قانع است، غبطه میخورم.»
سلطان خشمگین گفت: «منظورت چیست؟ سرتاسر این ملک از آن من است.»
پیر گفت: «چنین است. اما من موسیقی افلاک را میدانم. من صاحب تمام رودها و کوههای دنیایم. ماه و خورشید به من تعلق دارد، زیرا که من خدا را در روحم دارم. اما اعلیحضرت فقط همین قلمرو سلطنت را دارد.»
کاربر ۶۱۴۴۴۷۷
حجم
۱۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان