بریدههایی از کتاب کار همچون زندگی
۴٫۰
(۱۴)
بیماری بزرگ روزگار ما انجام دادن کارهایی است که روح ندارند.
sadegha
بعضی اشخاص، آدمهای خاصی را در گذشتهشان، عامل ناکامی خود در یافتن کار دلخواهشان تلقی میکنند. ممکن است پدر یا مادر را به دلیل پشتیبانی نکردن از آنها، یا معلمی را به علت درک نکردن، و یا دوستی را به دلیل ندادن پند سودمند نکوهش کنند. من در گذشته معلم آهنگسازیام را سرزنش میکردم، به این علت که بهاندازهٔ کافی مرا برای فارغالتحصیلی آماده نکرد، اما از نیکبختی من بود که او چندین سال معلمم بود. این انتخاب خودم بود که بهطور کامل وارد حرفهٔ موسیقی نشوم.
سرزنش شگردی دفاعی است. چون به شما کمک میکند با خودتان و تصمیمهایتان روبهرو نشوید. این رویکرد با تحلیل متفاوت است. با تحلیل، شما دلایل پیشرفت یا نبود آن را بهدقت موشکافی میکنید. اینکه اینگونه داستان پدرتان را بازگو کنید که به جهان شما و آرزوهایتان ارج نمینهاد، یک مطلب است، و اینکه پیشینهٔ او را وارسی کنید و به فهم تفاوتهای بین خودتان و او دست یابید، مطلب دیگری است.
مهیار
احساس «بهجایی نرسیدن» مسئلهای مهم است.
ابوالفضل خسروجردی
گاهی، وفاداری به رؤیاهایتان برای دیگران خاماندیشانه به نظر میرسد.
ابوالفضل خسروجردی
ما فرهنگ کاری کمابیش بیروحی داریم که منحصر به بهرهوری ماشینوار و دستاوردهای خودخواهانهای چون موفقیت، پول، وجهه و پیشرفت شده است.
ابوالفضل خسروجردی
خانمی به من میگفت: «من پرستارم. به روانشناسی علاقهمندم.
میخواهم هنرمند شوم. من چندپارهام؛ نمیتوانم زندگیام را جمعوجور کنم.» در نگرانی او، بهجای چندپاره بودن -که واژهای قضاوتگرانه است- من مفهوم «چنداستعداده بودن» را میفهمم. بهجای کوشش برای جمعوجور کردن زندگیاش، من به این میاندیشم که: «چگونه وی میتواند همهٔ این کارها را بهآسودگی انجام دهد؟»
بسیاری از مردم بر این باورند که باید «یکپارچه» باشند، یعنی زندگی و کارشان باید مانند امری واحد باشد. آنها هیچگاه واژهٔ «یکپارچگی» را به پرسش نگرفتهاند و یا آن را بهگونهای تصور نکردهاند که آنها را ناگزیر به پذیرش مرکزیت واحد در زندگیشان نکند.
مهیار
برخی انسانها در نقطهای از زندگی خویش دچار سندرم ایکاروس میشوند، اما دیگران پیوسته مانند ایکاروس هستند: سرشار از آرزو، و تا اندازهای بیباک و غرق در آرمانهای خود. همین افراد، اغلب افسرده یا در پروژهای ناکام و در نتیجه سرخورده میشوند. سپس بین افکار بلند و آزمونهای ناکام در نوسانند.
شخصیت ایکاروس سرشار از غرور است. افکار بزرگ، او را سر حال میآورد ولی برای زندگی در جهان واقعی با دشواری روبهروست. در جهان واقعی، چالشها و ملاحظات واقعبینانه او را دلسرد میکنند. یونگ این ویژگی روان یا نفْس آدمی را «جوانی جاودانه» نامیده است.
مهیار
بیشتر آدمهایی که میشناسم و در یافتن «کار همچون زندگی» برای خود مشکل دارند، تا اندازهای «کنشپذیر» هستند. این اشخاص چشمبهراه مینشینند تا اتفاق خوبی برای آنان رخ دهد، بهجای اینکه خود دست به اقداماتی جدی و مثبت بزنند.
بهاره مظاهری
شاید هم شما وقت و انرژی بیشتری برای فعالیتی بیرون از قلمرو کار جاریتان صرف میکنید، و این خود نشانهٔ این است که میتوانید راهی پیدا کنید تا همان فعالیت را به عنوان شغلتان برگزینید.
مردی را میشناسم که در مدیریت کسبوکار کاملاً موفق بود، اما بیش از کار، وقت خود را صرف برنامههایی برای کودکان در پارک محلهاش میکرد. سرانجام متوجه شد چه باید بکند؛ شغل خود را رها کرد و معلم تماموقت در برنامهٔ ورزشی مدرسه شد. اکنون از کارش راضی است و از اینکه پول کمتری درمیآورد، هیچ تأسف نمیخورد.
مهیار
فضای صمیمانه نشانهٔ دیگر روح است. امروزه با بسیاری از کارهایی که میکنیم فاصله داریم. مثلاً کار مشخصی در کارخانه انجام میدهیم ولی هیچگاه نتیجهٔ کوشش خود را نمیبینیم. خط تولید، با بیمعنا کردن کارهای تکراری از لحاظ نتیجهٔ آن، روح را از بین میبرد. درصورتیکه نهفقط نیاز دارید آنچه را به تولید آن کمک کردهاید ببینید؛ بلکه باید عاشق آن باشید.
مهیار
گاهی مردم نگرشِ متعصّبانه دربارهٔ کار در پیش میگیرند: به شما میگویند باید پول خوبی دربیاوری، استعدادهایت را بهکار بگیری، آموختههای بیشتری کسب بکنی، اهداف و مقاصد مشخصی داشته باشی، و به برنامهات پایبند باشی. بر پایهٔ این معیارها، بیشتر آدمهای خلاق در طول تاریخ گمراه به نظر میآیند؛ درحالیکه این اشخاص با نیکبختی و الهام و آزمون زندگی کردهاند
ابوالفضل خسروجردی
افراد پیرامون شما به شواهد بیرونی موفقیتتان نگاه میکنند، اما شما باید به خصایص درونیتان که میدانید هنوز مَجال بُروز نیافتهاند، اعتماد کنید
ابوالفضل خسروجردی
هنر باستانی کیمیاگری، راه را به ما نشان میدهد: به زندگی عمیق و پیچیدهٔ درونیتان توجه کنید. دربارهٔ روابط انسانی خویش، حساستر شوید. گذشتهتان را با تأمل بررسی کنید. و قوهٔ تخیّل خود را با تمام توان بهکار گیرید. از پایین به بالا، و در جهت یافتن کاری کوشش کنید که زندگیتان را ارزشمند میکند.
ابوالفضل خسروجردی
شخصی که مهارت ویژهای در حرفهای کوچک مانند ساخت کاسههای چوبی یا جواهرآلات ساده از خود نشان میدهد، بهراستی در ارزشهای جهانشمولِ زیبایی و معناداری مشارکت دارد. دفتردار یا حسابدار در حفظ توانمندی مالی یک اجتماع و حتی یک ملت نقش دارد. صداقت و مسئولیّت همان اندازه در امور کوچک مهم هستند که در مسائل بزرگ.
ابوالفضل خسروجردی
بارها از مردان و زنانی شنیدهام که دربارهٔ کارشان میگویند «یک رُبات هم میتواند این کار را انجام دهد». احساس میکنند مانند «چرخدندهای در ماشین» و یا جزئی از یک شرکت بزرگ و سرد و بیروحاند. اهمیت تلاشهای خود را احساس نمیکنند، بلکه شاهد این هستند که بیشتر وقتشان صرف منافع دیگران یا فرآوردههایی میشود که اهمیت چندانی در درازمدت ندارد.
Fuad Kakavand
«به خودت اعتماد کن: هر دلی با آن رشتهٔ آهنی مرتعش میشود. جایگاهی را که ارادهٔ الهی برای تو معلوم کرده است بپذیر: جامعهٔ معاصرانت و پیوند رویدادها را».
(رالف والدو امرسون)
بهاره مظاهری
«شغل، هرگز، فقط شغل نیست. همیشه پیوند دارد با فرآیندی ژرف و نادیدنی در جهتِ یافتنِ معنا در زندگی، از طریقِ کار».
مهیار
«نکته صِرفِ موفقیت نیست، بل، از طریقِ سعی تبدیل شدن به شخصی عمیقتر، پیچیدهتر، و بالغتر است. بگذار تا کیمیای سیر و سلوکِ طاقتشکنات در منشات حک شود و تو را به شخصیتی پرمایه بدل سازد. در این حال، هر کاری بکنی کیفیّت تجربهات و ظرفیّت پخته شدن به مَدَدِ آن را خواهد داشت.»
مهیار
در بیشتر موارد، بهعهدهٔ خود کارمند است که روح را در کار خویش بپروراند. در این اوضاع، نگهداری عکسهای خانوادگی، گیاهان و گلهای ویژه، اشیاء تزئینی کوچک و دیگر چیزهایی که نمادی از خانه و خاطرات و دلبستگیها است، بیش از همیشه اهمیت مییابند.
مهیار
هنگامی که به داستان زندگی انسانهای موفق نگاه میکنید متوجه میشوید بسیاری از آنها عناصر منفیای در گذشتهٔ خویش داشتهاند. موفقیت آنان به دلیل داشتن والدین خوشنیت و خردمند و دوراندیش، و اوضاع اجتماعی نبوده است. همچنین، این اشخاص همیشه بر «گذشتهٔ» خود فایق نیامدهاند، یا با تأثیر عناصر منفی مبارزه نکردهاند تا در مقابل مداخلهٔ بستگان موفق شوند. گاهی آنچه بهظاهر عاملی منفی به نظر میرسد، سرانجام عاملی مثبت برای حرکت به سوی جلو میشود.
مهیار
شماری از کسانی که برای مشاوره به من نامه مینویسند، گله و شکایت دارند که دیگران آنان را سر میدوانند، از آنها سوءاستفاده میکنند، و کارهای پیشپاافتاده به عهدهشان میگذارند. از بدرفتاری همکاران یا رؤسا یاد میکنند. در چنین اوضاعی، من حس قربانی بودن و ناتوانی میبینم، که نشانهای یا دستکم صورت ملایمی از دیگرآزاری ـ خودآزاری است. میتوانم به این اشخاص بگویم قویتر باشند، اما احتمالاً کوشش آنها کارساز نخواهد بود. توانایی شخصی را از هیچ نمیتوان ایجاد کرد. بهتر است این اشخاص در درازمدت، تمامیت زندگیشان را بپرورانند و فقط کوشش کنند انسان استوارتری باشند و زندگی واقعیتری را تجربه کنند. در آن صورت، هنگامی که بهدنبال شغل میگردند یا سر کار میروند، نیروی عظیمی پشت سر خود خواهند داشت.
مهیار
نگرش زُحلی نیز موهبتهایی در اختیار آدمی قرار میدهد: میتواند ارزش فردی را قوام ببخشد؛ کمک کند تا دیگران را راهبری کنید و سازمانهایی پدید بیاورید؛ و بهجای دوبارهکاری، سنت را بهخوبی بهکار گیرید. مهم است که احساس کنید در شغل و شیوهٔ زندگیتان استوار هستید، و با رویکرد زحلی بی زحمت زیاد به آن دست مییابید. اما این نگرش هم میتواند مشکلاتی مانند نرمشناپذیری، اقتدارگرایی، و افکار و ارزشهای کهنه پدید بیاورد.
مهیار
هم نگرش جوان جاودانه و هم زُحلی قویتر از «تیپهای شخصیتی» یا «سبکهای رفتاری» هستند. آنها میتوانند انگیزشهای نیرومندی -بیشتر ناآگاهانه- باشند که شخص را در مسیر خاصی پیش میرانند. برخی نمیتوانند بلندپرواز و آرمانگرا نباشند. این روحیه بر آنها چیره است. دیگران چارهای ندارند جز اینکه سنتی باشند، این در سرشت آنان است.
مهیار
نمیتوان شخصی را تصور کرد که «کار همچون زندگی» اش را یافته ولی افسرده و بیحوصله است. بلکه، چنین کسی، فعال، خودرأی، بیتاب و نیرومند است.
مهیار
عموماً ما به لذتهای سادهای که میتوانند بخشی از حرفه یا شغل باشند، کمتر ارج مینهیم درحالیکه نقش مهمی در رضایتمندی ما از شغل دارند. آشکار است که اموری چون اتاق سهکُنج، پنجره، رستوران نزدیک، محلهٔ خوب، و میز خوشساخت، اهمیتی کانونی برای زندگی کاری ندارند ولی با این حال میتوانند بسیار مهم باشند.
مهیار
شاید حق با فیچینو باشد: در دوستیها، با خودمان روبهرو میشویم؛ ولی در عشقها به دیگری میپردازیم. هر دو اینها مهماند، اما برای کشف «کار همچون زندگی» خویش، دیدن خویشتن «با دیگری» یا «در دیگری» به ما کمک میکند کیستی خود را، که جویای سرنوشت خویش است، بهتر بشناسیم.
مهیار
افزایش فعالیت در اجتماع، به حل بسیاری از مشکلات عاطفی و شخصی کمک میکند -مشکلاتی که اغلب برآمده از اضطراب دربارهٔ خویشتن است.
مهیار
کارل گوستاو یونگ نوشته است که خلاقیت یک غریزه است نه قریحهای اختیاری، که به قلیلی از افراد نیکبخت بخشیده باشند. چنانچه راهی برای خلاق بودن در زندگیتان نیابید، این غریزه سرکوب و ناکام میشود. از دست دادن این غریزه را به صورت پژمردگی احساس میکنید و انگار «منِ» شما بیروح شده است؛ در نتیجه، احساس تُهی بودن، جداافتادگی، و ناخشنودی میکنید.
Samane Ashrafi
چنانچه مرتکب اشتباهاتی در کارتان میشوید، ممکن است به خودتان یا کارفرمایتان آسیب برسانید. چهبسا خشم و پرخاشگری شما چنان غیرمستقیم بُروز یابد که متوجه نباشید دارید چه میکنید. چنانچه بتوانید این اشتباهات را بهمثابهٔ نشانهها تعبیر کنید، شاید قادر باشید ردّ خشمتان را بگیرید و علّت واقعی ناراحتی خود را کشف کنید
Samane Ashrafi
به گفتهٔ خود مور: «بخشی از (فرآیندِ) یافتنِ روح این است که از این عادتِ مانندِ دیگران اندیشیدن آگاه شوی و به راهِ خود بروی. جدا شدن از آنِ کسانی که به تو احساسِ تعلّق و هدف میدادهاند بسا که دردناک باشد، امّا روحات در خطر است.»
fereshteh
حجم
۳۰۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۳۰۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۱۱۷,۰۰۰
۸۱,۹۰۰۳۰%
تومان