بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب التیام | طاقچه
تصویر جلد کتاب التیام

بریده‌هایی از کتاب التیام

نویسنده:رضا مصطفوی
انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۱ رأی
۳٫۹
(۲۱)
تورات سبب انتقال و اسکان هاجر و اسماعیل را حسادت ساره، همسر اول ابراهیم (ع) و بر اثر اصرار او دانسته است. اما از نظر قرآن این ادعا نمی‌تواند درست باشد؛ زیرا هم هاجر و هم ساره، به صراحت قرآن و انجیل و حتی تورات، زنان مورد خطاب و عنایت خدا و مشمول ملاقات ملائک و رسولان آسمانی بودند. حتی اگر به دلایل بشری، نیاز بود از هم دور باشند، چرا این قدر فاصله؟ و چرا در سرزمینی عاری از آب و زرع؟
1258580
اکنون بنی‌اسرائیل آزاد است؛ آزاد از اسارت، از قتل پسران و کنیزی دختران؛ از ذلت و تحقیر و بیگاری. اما آزادی به معنای خوشبختی نیست، بلکه فقط زمینهٔ آن است. قوم یا جامعهٔ خوشبخت باید مؤلفه‌های متنوعی را پدید آورد: قانون، کار و تلاش، مقاومت در دشواری‌ها، ایثار در تنگی‌ها... و سر تمام این پیکره، صبر است. استقلال ریشهٔ درستی است که گاه نسل‌های بعد میوهٔ آن را می‌چینند.
زهرا جاویدی
ظهور صورت نخواهد گرفت مگر آن‌که منتظران، مشتاق قیام و جهاد باشند و زمینه را برای حاکمیت قسط و عدل فراهم آورده باشند.
NAGAF
مبنای منطقی شبیه‌سازی، این اصل عقلی است: «علل مشابه در شرایط مشابه نتایج مشابه دارند.»
NAGAF
هانا آرنت، فیلسوف یهودی سکولار، در این زمینه چنین عنوان کرد که دین چیزی جز تاول‌های روح زمان نبود که دیگر هرگز احیا نخواهد شد. این نظریهٔ او با انقلاب اسلامی ابطال شد و به دنبال آن میشل فوکو اعلام کرد: ایران (انقلابی) امروز «روح یک جهان بی‌روح است.»
NAGAF
حال زنده شدن مرده‌ای دیگر به‌دست یک پیامبر، دیگر برای آن‌ها نه آیتی تازه بود و نه راضی‌کننده. مسئلهٔ اساسی آنان، نه دلایل رسالت مسیح (ع) که محتوای رسالت او بود. یهود به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز برای خود حق چانه‌زنی با خداوند، آن‌هم در مسائل اساسی خلقت قائل بود. در واقع عیسی (ع) با شرک بنی‌اسرائیل نمی‌جنگید. احبار و خاخام‌ها و نیز تودهٔ مردم یهود، اکنون بت‌پرست نبودند، بلکه آنان دنیاگرایان منحرفی بودند که دین را برای دنیای خود می‌خواستند.
زهرا جاویدی
انگاره و تصویر اساسی بنی‌اسرائیل از منجی موعود، در طول قرن‌ها با تحریف و انحراف‌های بسیار آمیخته شده بود. پیامبری که آنان در انتظارش بودند، موسای پر قِساوتی بود که با لشگری آسمانی خواهد آمد و فرعون و لشگریان و تمام ارکان سلطنت را نابود خواهد کرد، پس از آن کلیدهای قدرت و ثروت را به بنی‌اسرائیل خواهد سپرد و خود به عبادت خواهد پرداخت.
زهرا جاویدی
مسیح (ع) خود یک بنی‌اسرائیلی بود که از سوی خداوند برای اصلاح امّت بنی‌اسرائیل و یهود فرستاده شده بود و نه برای پایه‌گذاری دین و امّتی جدید.
کاربر ۹۴۳۳۱۴۲
بنی‌اسرائیل باوجود درک نسبتاً عمیق از روزگار سخت انتظار، درک درستی از روزگار پس از ظهور نداشتند؛ چرا که می‌پنداشتند کار پیامبر موعود آن است که در یک لحظه و با عصا انداختنی دشمنان‌شان را نابود و جهانی سرشار از لذّت و ثروت نصیبشان کند. غافل از آن‌که با ظهور او، هجرت و جهاد و تلاشی سنگین و طاقت‌فرسا آغاز خواهد شد و نجات آنان در گرو جهاد طبیعی و زمینی خواهد بود. از همین روی به موسی (ع) اعتراض می‌کردند که پیش از آمدنت آزار می‌دیدیم و اکنون نیز در سختی و گرفتاری هستیم
r b
غذای بنی‌اسرائیل در سال‌های هجرت و گریز از مصر و حرکت به‌سوی کنعان، از آسمان می‌امد. غذا آماده بود و وقتشان باید صرف تربیت و آموزش می‌شد. غذا در دو گونهٔ من و سلوی نیازشان را به‌کلی برمی‌اورد، اما پس از مدتی نزد موسی (ع) آمدند و از یک‌نواختی غذا شکوِه آغاز کردند و تقاضای سبزی و عدس و خیار و پیاز داشتند! این خواسته‌ها تنوع‌طلبی نابه‌جایی بود که باعث شد پس از رهایی از ستم فراعنه، دیگر بار مُهر ذلّت و خواری بر پیشانی این قوم بخورد.
:)
یهود، پیامبری نیرومند با اهداف مادی و ارزش‌های غالب زمینی بود؛ پیامبری که بتواند حکومت دنیوی را برای بنی‌اسرائیل، نژادی که برترش می‌دانستند، فراهم آورد. انبیایی که می‌امدند، نه‌تنها چنین آرزویی را برنمی‌اوردند، امکان برآوردن آن را هم نداشتند.
:)
آتش! این مجازات مردی بود که منطق مسلّم او همه را مبهوت کرده بود. ابراهیم (ع) بت‌ها را شکسته بود و تبر را بر دوش بت بزرگ انداخته بود و حالا همه را برای دریافت حقیقت، به‌سوی بت بزرگ راهنمایی می‌کرد! خورشید و ستاره و ماه‌پرستان را با برهان خویش به وادی بهت انداخته بود و نمرود را فقط با یک پرسش و پاسخ ساده از اریکهٔ خدایی پایین کشیده بود! بنابراین باید برای سرکوب پیشرفت این منطق توحیدی، ابراهیم (ع) در آتش عظیم و در برابر چشم مردم، می‌سوخت.
زهرا جاویدی
در مدت ظهور و حضور موسی (ع) در میان بنی‌اسرائیل تنش‌ها و درگیری‌هایی بین او و فرعون از یک سو، و هم‌زمان بین او و بنی‌اسرائیل از سوی دیگر رخ می‌دهد. در همین دوران است که او برای وادار فرعونیان به رها کردن بردگان بنی‌اسرائیلی، تلاش‌های بسیار می‌کند و چون طرفی برنمی‌بندد، خداوند او را از راه معجزات گوناگون یاری می‌کند. گرفتار قورباغه و ملخ و شپش می‌شوند، به خشکسالی می‌افتند و نیل برای آنان خون می‌شود، اما این دشواری‌ها، باز هم اثری نمی‌بخشد.
زهرا جاویدی
چالش‌های دوران بیابان برای موسی (ع) و قوم او بخش عمده‌ای از داستان او و بنی‌اسرائیل است که با رجوع به قرآن می‌توان از آن عبرت‌های بزرگ فردی و اجتماعی گرفت.
زهرا جاویدی
به هر روی، اکنون و در پایان دوران بیابان، بنی‌اسرائیل آمادهٔ حرکت به‌سوی هدف بودند. آن‌ها در منطقهٔ اریحا، روبه‌روی اورشلیم در اردن فعلی و شرق بحرالمیت مستقر شدند. موسی (ع) کسانی را فرستاد تا منطقه را شناسایی کنند. او به آنان هشدار داده بود که آنچه گردآوری کرده‌اند، در اختیار کسی دیگر قرار ندهند. این یک هشدار نظامی برای حفظ روحیهٔ قومی بود که باید آمادهٔ نبرد می‌شدند. پس از پایان برنامه‌ریزی و ارزیابی توان میدان مقابل، موسی (ع) آنان را به جهاد فراخواند که: ای قوم من! وارد زمین مقدسی شوید که خدا برایتان مقرر کرده است و باز پس نگردید که زیان‌دیده بازمی‌گردید. موسی (ع) پیامبر «موعود» بنی‌اسرائیل در این لحظهٔ حساس و سرنوشت‌ساز، با این پاسخ «منتظران» خود مواجه شد که: «ای موسی! تا وقتی‌که جباران در آنجایند، هرگز وارد آن شهر نخواهیم شد. ما این‌جا می‌نشینیم، تو و پروردگارت بروید و نبرد کنید!»
زهرا جاویدی
چرا که اصولا عبودیت یعنی اعتماد و اطاعت از ربّی که علیم و حکیم و رحیم است؛ مثلا اگر در اوج تشنگی کسی مرا از آب منع کند، پذیرفتن این نهی نشانهٔ اعتمادم به اوست؛ اما اگر آن‌کس یادآوری کرد که این مایع زهر کشنده است، دیگر ننوشیدن از آن، نه اعتماد به آن فرد که اعتقاد علمی به خطر آن مایع است. عبودیت، ایمان کامل و اعتماد تام به خالق رحیم و حکیمی است که نیازها و ضرورت‌های مخلوق خویش را می‌شناسد.
NAGAF
دو بیمار که به پزشکی حاذق مراجعه می‌کنند و دو نسخهٔ کاملا متفاوت از او می‌گیرند، هیچ‌گاه اعتمادشان به او سلب نمی‌شود؛ چراکه می‌دانند مطابق نیازهای جسمی برایشان نسخه صادر کرده است. کم‌ترین میزان اعتماد بشر به خالق نیز از این جنس می‌باید. اگر کسی به طبابت و رحمت پزشک باور نداشته باشد و توصیه‌ها و داروی او را پشت سر اندازد و بدتر از این‌ها بیماری و نیاز خود را انکار کند، چه می‌توان برایش
NAGAF
دروغ که نخستین بار شیطان آن را ابداع و پس از آن در میان آدمیان منتشر کرد، بیش‌ترین خسارت را در حوزهٔ دین و مسائل دینی داشته است: پیامبران دروغین، مدعیان کذاب، جعل کنندگان حدیث و بانیان بدعت.
NAGAF
اما قرائت یهود و پیروان مسیحی صهیونیسم، نه وفاق و همراهی دو شاخه، بلکه تقابلی هولناک زیر عنوان «جنگ آرماگدون» بین شاخهٔ منحرف بنی‌اسرائیل و مردم جهان است. بنابر تفسیر آنان از گزارش‌های نزد خود، یهودیان، دیگر اقوام را به فجیع‌ترین شکل ممکن سلاخی کرده و قدرت مطلق زمین را به عنوان فرزندان خاص خدا در دست می‌گیرند و دیگر ابنای بشر را بدون جرمی خاص به زیر پای داود (یا همان عیسی) خواهند افکند! قرآن به انسان آموخته که انبیا تفاوتی با هم ندارند و محبت همهٔ انبیا از کودکی در قلب مسلمانان کاشته می‌شود؛ اما بنی‌اسرائیل و یهودیان نه‌تنها چنین نگرش توحیدی و تقریبی ندارند، بلکه غیرصهیون را دشمن خود می‌پندارند. این حقایق تلخ در آثار و مکتوبات
بیگدلی
سرنوشت قومی که مطابق سرشت خود، می‌خواهد در اقلیت بماند، آن است که در اثر کمی جمعیت، همواره در پس پردهٔ قدرت باشند نه بر اریکهٔ آن. سرنوشت قومی اندک، با سرشتی کوشا و صابر، می‌تواند آنان را بر فراز پیروزی بر قدرت‌های مهاجم دیگر قرار دهد.
کتاب دوست
یهود به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز برای خود حق چانه‌زنی با خداوند، آن‌هم در مسائل اساسی خلقت قائل بود. در واقع عیسی (ع) با شرک بنی‌اسرائیل نمی‌جنگید. احبار و خاخام‌ها و نیز تودهٔ مردم یهود، اکنون بت‌پرست نبودند، بلکه آنان دنیاگرایان منحرفی بودند که دین را برای دنیای خود می‌خواستند.
کتاب دوست
یهود به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز برای خود حق چانه‌زنی با خداوند، آن‌هم در مسائل اساسی خلقت قائل بود. در واقع عیسی (ع) با شرک بنی‌اسرائیل نمی‌جنگید. احبار و خاخام‌ها و نیز تودهٔ مردم یهود، اکنون بت‌پرست نبودند، بلکه آنان دنیاگرایان منحرفی بودند که دین را برای دنیای خود می‌خواستند.
کتاب دوست
یکی از مشکلات نبی اکرم (ص) با یهود این بود که آنان از این جهت که خداوند پیامبر اعظم را از نسل اسماعیل قرار داده است، به علت تعصب نژادی ریشه‌دار، از پذیرش ایشان طفره می‌رفتند. اما این آخرین امام موعود، مردی است که حتی بنی‌اسرائیل از نظر نسب با او احساس غریبی نخواهند داشت. بدین معنا که خداوند در پایان تاریخ، بشر را با «حجّت تامّهٔ کاملهٔ بالغه» روبه‌رو خواهد ساخت. مهدی موعود امم، مولود تلاقی دو جریان از فرزندان ابراهیم است و سایر مذاهب ابراهیمی با او احساس بیگانگی نمی‌کنند و او را از آن خود خواهند دانست
r b
به هر روی آنچه از قرآن و کتب مقدس بنی‌اسرائیل و نیز تاریخ مشهود است، گویی حس‌گرایی از زمان ابراهیم (ع) و فرزندان اسحاق و بنی‌اسرائیل وجه غالب شناخت دینی آنان بوده است؛ در حالی که شاخهٔ فرزندانش از اسماعیل، در تاریخ به عقل‌گرایی مشهورند و حتّی مشرکان مکه، پیامبر اکرم را پیش از بعثت به عقل مجسّم می‌شناخته‌اند. امیرمؤمنان (ع) در مقولهٔ باور قیامت می‌گوید: اگر هم‌اکنون پرده‌ها کنار رود و بهشت و جهنم برپا و هویدا شوند، چیزی بر یقینم افزوده نخواهد شد! اما حتّی نیای بزرگوار او، حضرت ابراهیم با ایمان به آخرت، برای اطمینان قلبی، آزمونی حسی و تجربی از خدا درخواست می‌کن
فاطمه جهانگیری
اهمیت بازگویی این تاریخ در کلام خدا، از این روست که امّت بنی‌اسرائیل و آیین یهود تنها امّت دینی قابل تعریف و دین مدوّن تا عصر نزول قرآن است. حتی مسیحیت به‌رغم کثرت جمعیّت، هرگز امّتی مستقل از یهود نبود؛ چرا که مسیح (ع) خود یک بنی‌اسرائیلی بود که از سوی خداوند برای اصلاح امّت بنی‌اسرائیل و یهود فرستاده شده بود و نه برای پایه‌گذاری دین و امّتی جدید. هر امّتی، به‌ویژه امّتی که هویت آن را «باور مشترک دینی» شکل می‌دهد
:)
می‌توان گفت بنی‌اسرائیل دوران انتظار را با موفقیت و سلامت نسبی طی کردند، اما پس از ظهور موسی دچار ضعف و انحراف شدند و این ظهور در اثر نافرمانی آنان، با رحلت موسی (ع) و سرگردانی بنی‌اسرائیل ناکام باقی ماند. بنی‌اسرائیل باوجود درک نسبتاً عمیق از روزگار سخت انتظار، درک درستی از روزگار پس از ظهور نداشتند؛ چرا که می‌پنداشتند کار پیامبر موعود آن است که در یک لحظه و با عصا انداختنی دشمنان‌شان را نابود و جهانی سرشار از لذّت و ثروت نصیبشان کند. غافل از آن‌که با ظهور او، هجرت و جهاد و تلاشی سنگین و طاقت‌فرسا آغاز خواهد شد و نجات آنان در گرو جهاد طبیعی و زمینی خواهد بود. از همین روی به موسی (ع) اعتراض می‌کردند که پیش از آمدنت آزار می‌دیدیم و اکنون نیز در سختی و گرفتاری هستیم.
:)
اما پولس مدعی بود که: تفسیر ما دو تن از انجیل متفاوت است. آنچه از این گفتگو برداشت می‌شود، بازکردن باب کفر و بدعت در اصول و مسلّمات کلام عیسی (ع) است؛ نه فروع.
:)
پیش‌تر آمد که رسالت عیسی (ع) بر دو بخش استوار بود: یک. اصلاح و بازسازی تورات از تحریف و بدعت‌ها و سامان‌دادن به قوم بنی‌اسرائیل؛
:)
عبارت آشنا که در عهد عتیق نیز تکرار شده است، بخش ناچیزی از بشارت عیسی (ع) است که در اناجیل کنونی به جای مانده است: وقتی او که روح راستی است، بیاید، شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد؛ زیرا او از خود سخنی نخواهد گفت؛ بلکه فقط دربارهٔ آنچه بشنود، سخن می‌گوید. چنان‌که این صفت را در قرآن برای محمد مصطفی (ص) می‌بینیم: مَا یَنْطِق عَن الْهَوَی. إِن هُو إِلَّا وَحْی یُوحَی؛ سخن از روی خواست خود نمی‌گوید؛ نیست این سخن جز آنچه بدو وحی می‌شود. منظور آن‌حضرت این بود که دیگر پیامبران، روح و محتوای پیام را گرفته و با زبان خود در قالب مثال و موعظه و استدلال بیان می‌کنند؛ اما هم معنا و هم الفاظ وحی الهی یک‌جا بر واپسین پیامبر نازل خواهد شد. برای اطمینان از سلامت و بقای آخرین پیام، حتی «آن نبی» حق افزودن یک کلمه به متن پیام نخواهد داشت.
:)
طبیعی است که اگر در یک گفتمان، نیروهای نامتقارن و نامتجانسی باشد که به‌طور منطقی امکان هماهنگی آن‌ها به سبب نبود باور به مبدا و معاد واحد نباشد، آن نیروهای متضاد، در نهایت گفتمانی را که تحت آن فعال‌اند، تکه‌تکه خواهند کرد. این سرنوشت طبیعی باطل است که «نابودشدنی است.» البته نه فقط ازآن‌رو که حق قوی است، بلکه از این زاویه که باطل در درون خویش حامل سبب نابودی خود است!
زهرا جاویدی

حجم

۳۹۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۳۹۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۴۸,۶۰۰
تومان