بریدههایی از کتاب دختری که ماه را نوشید
۴٫۳
(۹۳۱)
چون تو نمیبینیش دلیل نمیشه وجود نداشته باشه. بیشتر چیزای خارقالعادهٔ دنیا نامرئیان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قویتر و شجاعتر میکنه.
chocolate
«تو از آنچه فکر میکنی، خیلی بیشتری.»
hedgehog
من دلیل نصف کارایی رو که مردم انجام میدن نمیدونم. با نصف دیگهٔ کاراشون هم مخالفم.
✓
عشق من تقسیم نمیشه، چندبرابر میشه.
chocolate
دانش همیشه از مغز نمیآد. بدنت، قلبت و هدفت هم هستن. بعضی وقتا حتی خاطرهها ذهن خودشون رو دارن.
Hana
تا اینکه یک روز، دیگر اندوهی نبود. زن دیوانه یاد گرفت که آن را دور بیندازد و جایش را با چیز دیگری پر کند: امید.
قاصدک!
اینکه آدم خودش را جلوی تودهٔ مردم خوب نشان بدهد، اهمیت زیادی داشت.
آوادا کاداورا
این قانون دنیاس. ما هر کاری هم که بکنیم نمیتونیم عوضش کنیم.
Sara.iranne
ولی مرداب تنها بود. دلش چشمی میخواست که با اون دنیا رو ببینه. دلش تکیهگاهی قوی میخواست که اونو ببره جاهای مختلف. دلش پا میخواست که راه بره، دست میخواست که لمس کنه و دهان میخواست که آواز بخونه.
بعد مرداب بدنی رو خلق میکنه؛ هیولای بزرگی که از مرداب با پاهای قویِ خودش بیرون میاد. هیولا مرداب بود و مردابْ هیولا. هیولا عاشق مرداب بود و مرداب عاشق هیولا. درست مثل آدمی که تصویر خودش رو توُ آب آروم برکهای میبینه و با مهربونی بهش خیره میشه. سینهٔ هیولا پر از گرما و احساسات زندگیبخش بود.
Hana
قلب از نور ستاره درست شده و زمان.
رنجشِ دوری و از دست دادن در تاریکی ریسمانی ناگسستنی است که بینهایت را به بینهایت وصل میکند.
قلب من برای قلبت آرزو میکند و آن آرزو حتمی است.
وقتی دنیا میچرخد
وقتی جهان بزرگ میشود
و وقتی راز عشق، دوباره و دوباره
در رازِ تو برملا میشود من رفتهام.
ولی برخواهم گشت.
Hana
«چون تو نمیبینیش دلیل نمیشه وجود نداشته باشه. بیشتر چیزای خارقالعادهٔ دنیا نامرئیان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قویتر و شجاعتر میکنه. حالا میبینی.»
Mizuki
چون تو نمیبینیش دلیل نمیشه وجود نداشته باشه.
اژدهای کوچک
«چرا باید به دنیا اهمیت بدم؟ دنیا هیچوقت به من اهمیت نداده. اگه من دلم بخواد بسوزونمش، میسوزونمش.»
ok
وزن چیزهایی که از آنها حرفی نمیزدند؛ بیشتر از آنهایی شد که حرفش را میزدند.
🍂🍁
شاعر میگه: راه حقیقت در قلب رؤیاپرداز است.
melik
نگاهش طوری بود که به سیمهای روح آدم دست میکشید و آنها را به صدا درمیآورد؛ مثل نواختن یک چنگ.
Masoumehh
پرسید: «درمون میشه؟»
خواهر ایگناتیا خندید. «وای آنتین بامزه! هیچ درمونی واسه اندوه نیست.»
کاربر۰۰۰۰۰۰
«تو از آنچه فکر میکنی، خیلی بیشتری.»
نَــسـی
بههرحال با محدود کردن خواستههای مردم میتونیم بهشون بگیم سرنوشتشون همین بوده. این واسه مردم یه هدیهس. یاد میگیرن هر حرکتی بیفایدهس. هیچ هدیهای بالاتر از این نیست.
M.Mahdipour
واقعاً میخوای برات توضیح بدم؟
ترجیح میدم نگم.
وای! ساکت! گریه نکن.
~آلْبا~☘️
حجم
۲۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۵۱,۵۰۰۵۰%
تومان