بریدههایی از کتاب دختری که ماه را نوشید
۴٫۳
(۹۳۹)
چون تو نمیبینیش دلیل نمیشه وجود نداشته باشه. بیشتر چیزای خارقالعادهٔ دنیا نامرئیان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قویتر و شجاعتر میکنه.
chocolate
«تو از آنچه فکر میکنی، خیلی بیشتری.»
hedgehog
من دلیل نصف کارایی رو که مردم انجام میدن نمیدونم. با نصف دیگهٔ کاراشون هم مخالفم.
✓
عشق من تقسیم نمیشه، چندبرابر میشه.
chocolate
دانش همیشه از مغز نمیآد. بدنت، قلبت و هدفت هم هستن. بعضی وقتا حتی خاطرهها ذهن خودشون رو دارن.
Hana
تا اینکه یک روز، دیگر اندوهی نبود. زن دیوانه یاد گرفت که آن را دور بیندازد و جایش را با چیز دیگری پر کند: امید.
قاصدک!
اینکه آدم خودش را جلوی تودهٔ مردم خوب نشان بدهد، اهمیت زیادی داشت.
آوادا کاداورا
ولی مرداب تنها بود. دلش چشمی میخواست که با اون دنیا رو ببینه. دلش تکیهگاهی قوی میخواست که اونو ببره جاهای مختلف. دلش پا میخواست که راه بره، دست میخواست که لمس کنه و دهان میخواست که آواز بخونه.
بعد مرداب بدنی رو خلق میکنه؛ هیولای بزرگی که از مرداب با پاهای قویِ خودش بیرون میاد. هیولا مرداب بود و مردابْ هیولا. هیولا عاشق مرداب بود و مرداب عاشق هیولا. درست مثل آدمی که تصویر خودش رو توُ آب آروم برکهای میبینه و با مهربونی بهش خیره میشه. سینهٔ هیولا پر از گرما و احساسات زندگیبخش بود.
Hana
این قانون دنیاس. ما هر کاری هم که بکنیم نمیتونیم عوضش کنیم.
Sara.iranne
قلب از نور ستاره درست شده و زمان.
رنجشِ دوری و از دست دادن در تاریکی ریسمانی ناگسستنی است که بینهایت را به بینهایت وصل میکند.
قلب من برای قلبت آرزو میکند و آن آرزو حتمی است.
وقتی دنیا میچرخد
وقتی جهان بزرگ میشود
و وقتی راز عشق، دوباره و دوباره
در رازِ تو برملا میشود من رفتهام.
ولی برخواهم گشت.
Hana
«چون تو نمیبینیش دلیل نمیشه وجود نداشته باشه. بیشتر چیزای خارقالعادهٔ دنیا نامرئیان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قویتر و شجاعتر میکنه. حالا میبینی.»
Mizuki
چون تو نمیبینیش دلیل نمیشه وجود نداشته باشه.
اژدهای کوچک
«چرا باید به دنیا اهمیت بدم؟ دنیا هیچوقت به من اهمیت نداده. اگه من دلم بخواد بسوزونمش، میسوزونمش.»
ok
وزن چیزهایی که از آنها حرفی نمیزدند؛ بیشتر از آنهایی شد که حرفش را میزدند.
🍂🍁
شاعر میگه: راه حقیقت در قلب رؤیاپرداز است.
melik
پرسید: «درمون میشه؟»
خواهر ایگناتیا خندید. «وای آنتین بامزه! هیچ درمونی واسه اندوه نیست.»
کاربر۰۰۰۰۰۰
نگاهش طوری بود که به سیمهای روح آدم دست میکشید و آنها را به صدا درمیآورد؛ مثل نواختن یک چنگ.
Masoumehh
بههرحال با محدود کردن خواستههای مردم میتونیم بهشون بگیم سرنوشتشون همین بوده. این واسه مردم یه هدیهس. یاد میگیرن هر حرکتی بیفایدهس. هیچ هدیهای بالاتر از این نیست.
M.Mahdipour
«تو از آنچه فکر میکنی، خیلی بیشتری.»
نَــسـی
واقعاً میخوای برات توضیح بدم؟
ترجیح میدم نگم.
وای! ساکت! گریه نکن.
~آلْبا~☘️
«غم باعث شده عقلت رو از دست بدی. شوک باهات کاری کرده که دیگه مغزت کار نکنه.
بنت الحیدر
هیچ عشقی بدون از دست دادن وجود نداره.
سلام
یک قلب چقدر احساس را میتواند در خود نگه دارد؟ به مادربزرگش نگاه کرد. به مادرش. به مردی که سعی میکرد از خانوادهاش محافظت کند. لونا با خودش فکر کرد: بینهایت. همونطور که جهان بینهایته.
کتابخون
معمولاً کسی قانون را نمیشکست.
ولی انگار این بار فرق داشت.
~آلْبا~☘️
و از دنیا رفت؛ درحالیکه عاشق بود.
مرضیه
«مرگ همیشه ناگهانییه.» چشمهای گلرک درد گرفته بودند. «حتی وقتی نیست.»
chocolate
یا یکی رو قربانی کن یا همه رو. این قانون دنیاس. ما هر کاری هم که بکنیم نمیتونیم عوضش کنیم.
sanay_87
فراموش کردن آسانتر بود.
عروس دریایی
زخمهایش همیشه درد میکردند. نه به اندازهٔ روز اول و هفتههای اول. ولی همیشه درد میکردند؛ دردِ همیشگیِ چیزی ازدسترفته.
haniyeh
مردم مطیع، مردم رام، مردمی که زندگیشان در غباری غمناک میگذشت. ابرهای اندوه احساساتشان را گرفته بود و مغزهایشان را از کار انداخته بود. بزرگان برای حکمرانی به همینها نیاز داشتند. هرچند ناخوشایند بود، ولی کاری برایش نمیکردند.
Variable
حجم
۲۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
تومان