بریدههایی از کتاب بودیسم و صوفیسم
۵٫۰
(۶)
"بیایید با شادکامی زندگی کنیم، ما که چیزی نداریم. بیایید شادی خوراک ما باشد، همچون خدایان نورانی... سلامتی بزرگترین موهبت است، رضایتبخشی بزرگترین سرمایه است، اعتماد بهترین نوع رابطه است و نیروانه بزرگترین شادی است؛
Javad
با رجوع به متون اولیة بودایی درمییابیم که بودا، با فلسفه و عقل فلسفی بر سر مهر نبود و گاهی به تمسخر و ریشخند پرسشهای دور و دراز فلسفی نیز اهتمام میورزید.
بودا در مرتبه نخست معلم اخلاق و اصلاحگر بود و نهیک فیلسوف مابعدالطبیعهای. پیام روشنشدگی او راه زندگی را به انسان نشان میداد که به رهایی از رنج میانجامد. بدین لحاظ، وقتی از او درباره امور متافیزیک نظیر اینکه "آیا روح چیزی جدای از بدن است؟، آیا روح بعد از مرگ باقی است؟، آیا جهان پایانی دارد یا بی پایان است؟ آیا جهان حادث است یا قدیم؟..."، پاسخ او فقط سکوت بود. او از ورود به اینگونه مباحث خودداری میکرد. به دیدگاه او بحث درباره مسائلی که برای پاسخ به آنها دلایل و شواهد کافی موجود نیست، به نقطه نظرات جورواجور میانجامد، شبیه جوابهایی که مردان کور با دست زدن به بخشهای مختلف بدن یک فیل درباره چیستی آن میدادند
محمد طاهر پسران افشاریان
"هر چیزی خاستگاهی دارد و خاستگاه رنج، تشنگی است؛ یعنی طلب و شهوت که مایل به اینجا و آنجاست. هر چیزی که در جهان عزیز و لذتآورست، تشنگی از آنجا پیدا میشود؛ خاستگاه رنج آنجاست
نغمه میلانی
و این سکوت، سکوتِ مقام فنا خواهد بود، آن جا کهیگانه چارهی ناچارِ سالک، ماهی شدن در ژرفای دریایِ عدم است...
Javad
در مقایسهی آزادی واقعی از دیدگاه بودا و مولانا به تشابهات شگفتی برمیخوریم: "شهوت بدترین بیماری است، تمایلات پنهان بدترین رنجاند و نیروانا بهراستی برترین نیک بختی است. خودپرستی را برانداز، همانگونه که نیلوفر خزانی را… آنان که بنده رنگاند در نهر (تشنگی) میروند، چون عنکبوتی که دام خود را تنیده باشد، دانایان هنگامیکه از این نهر بگذرند، از غم آزادند و رنجها را پس پشت افکندهاند. "
مولانا مضامین فوق را در مثنوی و دیوان شمس با اشکال مختلف میآورد. از آن جمله:
بنده شهوت بتر نزدیک حق
از غلام و بندگان مُسترَق
کاین بهیک لفظی شود از خواجه حُر
وان زِیَد شیرین و میرد سخت مُرّ
بنده شهوت ندارد خود خلاص
جز به فضل ایزد و انعام خاص
در چهی افتاد کان را غور نیست
وان گناه اوست جبر و جور نیست
کاربر ۲۳۴۷۴۳۰
یادآوری این نکته نیز خالی از لطف نیست که از نگاه مولوی، "هر رنجی پارهای از مرگ است؛ مرگ یک کلیّت است که از مجموعهای از رنجها و دردها تشکیل شده است. کسی که بتواند در مقابل رنجهای کوچک و بزرگی که در زندگی وجود دارد، مقاومت کند و آنها را به شیوهای مطلوب پشت سر بگذارد، اندک اندک آمادگی رویارویی با مرگ را پیدا میکند و میتواند خوش و خرّم مرگ را در آغوش کشد. در حقیقت، هر رنجی رسول مرگ است و عاقلان هیچ گاه از پیامبر مرگ رو بر نمیگردانند. به اعتقاد مولوی، جز از رهگذر دریای خون یعنی تحمّل سختیها و دشواریها نمیتوان به مقام امن رسید
کاربر ۲۳۴۷۴۳۰
حجم
۳۷۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
حجم
۳۷۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان