بریدههایی از کتاب ذرت سرخ
۳٫۳
(۱۲)
جوونها نباید پیرها رو دست بندازن، چون گلها همیشه شکوفا نیستن.
نسیم رحیمی
زن و شوهر، تو شادی و غم با همن. با مرغ ازدواج بکن و توی مرغدونی شریک شو، با سگ ازدواج کن و توی سگدونی شریک شو
نسیم رحیمی
به تصور پدر، یک مرد در لحظهٔ مرگ ناگهان احترام همهٔ مردان دیگر را جلب میکند.
Soheyla
حیات انسانی به کوتاهی زندگی یک سبزهٔ پاییزی است؛ پس در زندگی چه چیزی برای ترس از خطر کردن وجود دارد؟
زهرا موحد
قویترین بادها هم عاقبت متوقف میشوند، خانوادههای متشنج هم عاقبت به آرامش میرسند.
نسیم رحیمی
قهرمانان قهرمان، زاده میشوند، کسی آنها را نمیسازد. ویژگیهای قهرمانی در رگهای فرد وجود دارد و مثل انرژیای نهفته آماده است تا به عمل تبدیل شود.
نسیم رحیمی
انسانها به خاطر پول کشته میشن و پرندهها به خاطر غذا. جوونها نباید پیرها رو دست بندازن، چون گلها همیشه شکوفا نیستن. هر آدمی باید بدونه چه موقع تسلیم دیگران شه. این نشونهٔ ضعف نیست، بعداً به نفع آدم تموم میشه...»
زهرا موحد
«فرمانده، هیچکسی فراتر از قانون نیست، حتی اگه شاهزاده باشه.»
Soheyla
«آقایون، ما کاری نکردیم که به شما آسیب برسونیم و دشمنی هم با شما نداریم. مشکلتون اگه پول یا غذاست، فقط کافیه اشاره کنید؛ نیازی به استفاده از اسلحه نیست.»
نسیم رحیمی
عشق چیست؟ هر کسی جواب خودش را دارد، اما این احساس اهریمنی برای مردان دلیر و زنان دوستداشتنی و شایستهٔ بیشماری عاقبتی ناخوشایند رقم زده است
نسیم رحیمی
نخستین عنصر عشق ــ افراط ــ از عذابی دلآزار تشکیل شده است: خون میان رودهها و شکم جریان مییابد و مثل مدفوعی به غلظت قیر از بدن خارج میشود. دومین عنصر ــ سنگدلی ــ متشکل است از خُردهگیری بیرحمانه: دو طرف رابطهٔ عاشقانه خواستار زندهزنده پوست کندن دیگری، از لحاظ جسمی و روحی، هستند. هر دو میخواهند رگها، ماهیچهها و اندامهای درهمپیچیدهٔ داخلی دیگری را، که قلب را هم شامل میشود، بدرند. سومین عنصر ــ بیاعتنایی ــ مرکب از سکوتی سنگین و طولانی است: احساسات سرد چهرهٔ عشاق را منجمد میکند. دندانهایشان بهشدت به هم میخورد، طوری که هر قدر هم تشنهٔ صحبت کردن باشند از انجامش عاجز میشوند.
نسیم رحیمی
شمشیرهایتان را به سوی سرِ ژاپنیها بچرخانید!
ذرت سرخ است، ژاپنیها از شرق میآیند.
خاکمان را لگدکوب میکنند و مادربزرگ دومم را بیآبرو
برادران میهنپرست، هر کجا که هستید، روز پایداری امروز است!
نسیم رحیمی
بعضی اوقات فکر میکنم بین انحطاط انسانیت و افزایش ثروت و رفاه رابطهای وجود دارد. ثروت و رفاه چیزهایی هستند که مردم به دنبالش هستند، اما غالباً به قیمت بیشخصیت شدن خود آنها را به دست میآورند.
زهرا موحد
«حتی اگه شما نتونین توافق کنید، نباید عدالت و عزت و شرف رو زیر پا بذارین. حالا اینجا موقع دعوا نیست.
نسیم رحیمی
من همیشه اعتقاد داشتهام که ازدواجها در آسمان مقدر میشوند و مردمی که برایشان مقدر شده با هم باشند با رشتهای نامرئی به هم وصلاند
نسیم رحیمی
متأسفانه، سرنوشت قهرمانان این است که در جوانی بمیرند.
نسیم رحیمی
کبودی نماد باشکوهی از پیکر یک قهرمان مقاومت است.
نسیم رحیمی
هیچگاه راه را به من نشان ندادی، در نتیجه، من مجبور شدم راهم را خودم انتخاب کنم. خوشبختی را دوست داشتم، قدرت را دوست داشتم، زیبایی را دوست داشتم، این بدن من بود و هر طور صلاح میدیدم از آن استفاده کردم. از گناه و مجازات نهراسیدم. از هجده طبقهٔ دوزخ ترسی ندارم. کاری را که باید انجام میدادم انجام دادم، کارهایی را که فکر میکردم درست است پیش میبردم. از چیزی نمیترسم، اما نمیخواهم بمیرم، میخواهم زنده بمانم. میخواهم چیزهای بیشتری از این جهان ببینم...»
نسیم رحیمی
تقدیر ازدواج آدمها با رشتهای به هم وصل شده، مهم نیست چهقدر از همدیگه فاصله داشته باشن. زن و شوهر، تو شادی و غم با همن. با مرغ ازدواج بکن و توی مرغدونی شریک شو، با سگ ازدواج کن و توی سگدونی شریک شو. پدرت اشرافزادهٔ عالیمرتبه نیست، تو هم شاخهٔ طلایی یا برگ یشم نیستی.
نسیم رحیمی
«میتونم بگم تو عروسی هستی که با لباسهای مندرس و حالِ آشفته، اومدی بازار که مرغت رو به خاطر مادرشوهرت بفروشی. هیچچیز مثل احترام به پدر و مادر، دادرس رو تحتتأثیر قرار نمیده
نسیم رحیمی
تربچهها که چیده شوند، مزرعه خالی میشود. حالا او میتواند هر طور دلش میخواهد زندگی کند.
نسیم رحیمی
«حرومزادهٔ ملعون، پس میتونی گریه هم بکنی؟ تو که همهچیز رو دربارهٔ بوسیدن همسر و فرزندت میدونی، چرا اومدی اینجا ما رو بکشی؟
نسیم رحیمی
ضربالمثلی هست که میگه مرد بزرگ فرصتها رو غنیمت میشمره، پرندهٔ زیرک درختی رو برای لونه ساختن انتخاب میکنه و مرد باهوش رهبری رو برای فرمانبرداری انتخاب میکنه.»
نسیم رحیمی
پسر عزیز شما از ناحیهٔ حساسی مجروح شده و کوچیکترین خطا میتونه پایانی باشه بر تداوم نسل باشکوه شما...
نسیم رحیمی
«تو نباید اینجا بشینی و اینطوری بری توی فکر. بیا برگردیم. قدیمیها میگن خدا همهٔ درها رو نمیبنده. تو باید به فکر سلامتی خودت باشی و تا جایی که میتونی حسابی بخوری، بنوشی و نفس بکشی.»
نسیم رحیمی
«صدا کردن خدایان آسونه، دک کردنشون سخته.»
نسیم رحیمی
بعضی اوقات فکر میکنم بین انحطاط انسانیت و افزایش ثروت و رفاه رابطهای وجود دارد. ثروت و رفاه چیزهایی هستند که مردم به دنبالش هستند، اما غالباً به قیمت بیشخصیت شدن خود آنها را به دست میآورند.
نسیم رحیمی
«وظیفهٔ جنگجوها مقاومت، گرسنگی کشیدن و یخ زدنه؟ نه، ما باید انعطافپذیر و زیرک باشیم. استقامت باید یکی از راهکارهای ما باشه. تنها راهی که ما رو توی جنگ مقاومت پیروز میکنه حفظ قدرتمونه.»
نسیم رحیمی
«کی راهزنه؟ کی راهزن نیست؟ کسی که با ژاپنیها میجنگه قهرمان ملیه. پارسال سهتا نگهبان ژاپنی رو کشتم و سهتا تفنگ خودکارشون رو غنیمت گرفتم. تو که راهزن نیستی، تا حالا چندتا ژاپنی رو کشتی؟ تو حتی یه مو از کلهٔ یه ژاپنی نتونستی بکنی!»
فرمانده لِنگ نشست و سیگاری روشن کرد. پدر از فرصتِ پیشآمده استفاده کرد تا پارچ شراب را به مادربزرگ بدهد. وقتی مادربزرگ پارچ را از پدر گرفت، رنگ چهرهاش تغییر کرد. با نگاه خشمآلود به پدر، سه پیاله را پُر کرد.
مادربزرگ گفت «خون عمو آرهات توی این شرابه. اگه آدمهای شریفی باشید میخورینش، بعد میرید بیرون و ستون ژاپنیها رو نابود میکنین. بعد از اون، مرغها به راه خودشون میرن و سگها به راه خودشون. آب چاه با آب رودخونه مخلوط نمیشه.»
MaryLu521
تو کودکی بینوا، آسیبپذیر، بدگمان، متعصب و لجباز هستی که شرابِ زهرآگین روحش را افسون کرده است؛ به رودخانهٔ آبسیاه برو و سه روز و سه شب را در آبهایش سپری کن ــ یادت باشد، نه یک روز کمتر نه یک روز بیشتر ــ تا روح و جسم خویش را پاک کنی؛ سپس میتوانی به دنیای واقعی خودت برگردی. افزون بر یانگِ کوه اسب سفید و یینِ رودخانهٔ آبسیاه، ساقهٔ سرخ و اصیل ذرتی هم هست که، اگر لازم باشد باید برای یافتنش همهچیز را قربانی کنی. وقتی آن را یافتی آنقدر از آن استفاده کن تا دوباره وارد دنیای خاربُنهای انبوه و درندگان وحشی شوی. این طلسم تو است، نشان مقدس و باشکوه خانوادهٔ ما و نمادی از روحیهٔ دلاوری ولایتِ گائومیِ شمالشرقی!
MaryLu521
حجم
۴۶۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۴۶۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰۵۰%
تومان