بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صداهایی از چرنوبیل | طاقچه
تصویر جلد کتاب صداهایی از چرنوبیل

بریده‌هایی از کتاب صداهایی از چرنوبیل

۴٫۳
(۲۲۶)
چیزی ترسناک‌تر از انسان هم وجود داره؟
نیلوفر🍀
مرگ عادلانه‌ترین چیز تو این دنیاست. هیچکی تا حالا نتونسته از دستش فرار کنه. زمین همه رو می‌گیره؛ مهربون‌ها، ظالم‌ها و گناهکارا رو؛ همه رو. اما غیر از این هیچ عدالتی رو زمین نیست
Mohammad Arabzadeh
چیزی ترسناک‌تر از انسان هم وجود داره؟
⚽️ kaka ⚽️
فقط یه چیز رو می‌دونم. من دیگه هیچ‌وقت خوشحال نمی‌شم.
hosseyn rad
[ گریه می‌کند و مدتی ساکت می‌ماند. ]چیزی ترسناک‌تر از انسان هم وجود داره؟[ باز سکوت ]
کاربر ۵۴۴۴۸۴۰
بچه که بودم یکی از زن‌های همسایه‌ که در طول جنگ پارتیزان بود، برام تعریف کرد که چطور یگان‌شون از محاصره فرار کرده. دختر بچه‌ی یه ماهه‌اش هم باهاش بوده. تعریف می‌کرد چطور از میان باتلاق‌ها می‌گذشتن و آلمانی‌ها هم همه‌جا بوده‌اند. بچه گریه می‌کرده و ممکن بوده باعث لو رفتن کل یگان بشه و آلمانی‌ها جاشون رو پیدا کنند. بنابراین خودش بچه رو خفه کرده! خیلی خونسرد راجع بهش حرف می‌زد؛ انگار نه انگار این اتفاق براش افتاده و اون بچه هم دخترش بوده. الان یادم نمیاد که چرا این ‌رو برای من تعریف کرد؛ چیزی که به‌وضوح یادم مونده، وحشتمه. چیکار کرده بود؟ چطور تونسته بود؟ من فکر می‌کردم کل واحد باید به خطر می‌افتاد؛ باید محاصره رو می‌شکست، به‌خاطر نجات اون طفل معصوم.
Alireza
و حالا ما به چه‌چیز نیاز داریم؟ پاسخ سؤالات‌مان. باید دریابیم که آیا قادریم یک بازنگری اساسی در تمام تاریخ‌مان انجام دهیم؛ همان‌ کاری که آلمان‌ها و ژاپنی‌ها بعد از جنگ کردند؟ آیا به‌قدر کافی شهامت عقلایی برای این کار داریم؟ مردم به‌ندرت در این باره صحبت می‌کنند. آن‌ها فقط به سرمایه و کوپن و چک فکر می‌کنند.
Marya Morrevna
«فراموش نکن، ما دشمن داریم. کلی دشمن آن‌سوی اقیانوس در کمین‌مون نشسته‌اند.» و دلیلش هم این است که ما فقط چیزهای خوب داریم و هیچ بدی‌ای هم در کار نیست.
maryam_z
چیزی ترسناک‌تر از انسان هم وجود داره؟
#
ارتش از این دست‌های پشت پرده باخبر بود و می‌تونست به مردم هشدار بده؛ اما این موضوع رو اکیداً محرمانه نگه داشتن. توی دریاچه‌ها و رودها اردک ماهی‌های بدون سر و دُم وجود دارن؛ یعنی فقط یه بدن می‌بینید که روی آب شناوره. این اتفاق به‌زودی برای انسان‌ها هم می‌افته و بلاروسی‌ها تبدیل به شبه‌انسان می‌شن. حیوونای جنگل همه آلوده به رادیواکتیو هستن و بیمار. با ناراحتی پرسه می‌زنند و چشمای غمگینی دارن. شکارچی‌ها می‌ترسند و دل‌شون هم برای اونا می‌سوزه و دوست ندارن بهشون شلیک کنند، و حیوونا هم دیگه از آدما نمی‌ترسند. گرگا و روباه‌ها میرن به روستاهای اطراف و با بچه‌ها بازی می‌کنند. چرنوبیلی‌ها صاحب بچه‌هایی می‌شن که به‌جای خون، مایع ناشناخته‌ی زردی تو رگ‌هاشونه. بعضی از دانشمندان معتقدن میمون‌ها به‌خاطر زندگی در مجاورت پرتوها هوشمند شدن. بچه‌هایی که در سه چهار نسل آینده به دنیا میان، همه انیشتین می‌شن. این یه آزمایش کیهانیه که داره روی ما انجام می‌شه...
afsaneh_&_fatemeh
مرگ عادلانه‌ترین چیز تو این دنیاست. هیچکی تا حالا نتونسته از دستش فرار کنه. زمین همه رو می‌گیره؛ مهربون‌ها، ظالم‌ها و گناهکارا رو؛ همه رو. اما غیر از این هیچ عدالتی رو زمین نیست
usofzadeh.ir
تنها راه نجات پناه‌بردن به شوخی و خوشمزگی بود. کلی جک ساخته بودن.
وفا
اگر از شهر خارج می‌شدی، چیزهای عجیبی می‌دیدی! گاوی را سلفون پیچیده بودند، و کنارش یک پیرزن کشاورز ایستاده بود که روی خودش هم سلفون کشیده بود. نمی‌دانستی بخندی یا گریه کنی.
Alireza
چیزیه که من در چرنوبیل فهمیدم، چیزی رو فهمیدم که واقعاً نمی‌خوام راجع بهش حرف بزنم. به‌عنوان مثال، درباره‌ی این حقیقت که تمام تصورات انسان‌دوستانه‌ی ما نسبی‌اند. در وضعیت‌های دشوار، مردم اون‌طور که در کتاب‌ها خونده‌ای، رفتار نمی‌کنند. برعکس، مردم قهرمان نیستند. ما همه دست‌فروشان آخرالزمانیم، کوچک و بزرگ‌مان
کاربر ۸۸۴۷۵۲
یه چیزی هست که می‌خوام بدونی. من از خدا نمی‌ترسم؛ از آدم‌ها می‌ترسم.
maryam_z
ناگهان دریافته بودیم که چقدر بی‌پناهیم. این مهم‌ترین احساس آن روزها بود. اقلیتی چند نفری در مورد سرنوشت اکثریتی میلیونی تصمیم می‌گرفتند.
فرشید
بله! می‌خوام شهادت بدم: دخترم از قربانیان چرنوبیل بود و اونا می‌خوان که ما همه‌چیز رو فراموش کنیم.
maryam_z
«بعضی از بیماری‌ها درمان نمی‌شوند. فقط باید بنشینی و تماشا کنی؛
Mohammad
صبر کن. یه چیزی هست که می‌خوام بدونی. من از خدا نمی‌ترسم؛ از آدم‌ها می‌ترسم.
دانور🌱
به عقیده‌ی من، ما مواد اولیه آزمایش‌های دانشمندان هستیم؛ برای آزمایشگاهی بین‌المللی. بلاروس ده میلیون نفر جمعیت دارد که دو میلیون آن در زمین‌های آلوده زندگی می‌کنند. اینجا آزمایشگاه پهناور شیطان است.
Alireza
گاهی رادیو رو که روشن می‌کنم، مدام درباره‌ی تشعشعات هشدار می‌دهند و ما رو می‌ترسونند. اما از وقتی این تشعشعات اومدن وضع ما بهتر شده. باور کنید! یک نگاه بیندازید: برامون پرتقال میارن، انواع و اقسام ژامبون و سالامی؛ هرچی بخوای هست.
Sahand 1999
انسان با مرگ زندگی می‌کند؛ اما نمی‌فهمد که چیست
usofzadeh.ir
اما من اطلاعاتی داشتم دال بر اینکه رؤسا، خودشان ید مصرف می‌کردند. وقتی همکارانم در مؤسسه آن‌ها را چکاپ کردند، تیروئیدشان هیچ مشکلی نداشت. بدون مصرف ید چنین چیزی غیرممکن بود. و در همین حال داشتند بی‌سروصدا بچه‌ها‌ی‌شان را هم خارج می‌کردند، فقط محض احتیاط
maryam_z
من به بچه‌هایی که به شاگردان ده سال پیشم شباهتی ندارنم. ادبیات روسی تدریس می‌کنم، آن‌ها مدام شاهد خاک‌سپاری و دفن کسی یا چیزی هستند؛ خانه‌ها و درخت‌ها. همه‌چیز پیش چشم‌شان دفن می‌شود. اگر پانزده بیست دقیقه در صف بایستند، بعضی‌شان از حال می‌روند، دماغ‌شان خون می‌آید. هیچ‌جوری نمی‌توانی متعجب یا خوشحال‌شان کنی. همیشه خسته و خواب‌آلودند. رنگ و روی‌شان پریده و خاکستری‌ست. بازی نمی‌کنند، وقت تلف‌کنی و بازی‌گوشی ندارند. اگر با همدیگر دعوا کنند یا تصادفی شیشه‌ای را بشکنند، معلم‌ها خوشحال هم می‌شوند. ما سرشان داد نمی‌کشیم؛ چون آن‌ها شبیه بچه‌ها نیستند و رشد ذهنی‌شان هم خیلی کند است؛ در این حد که اگر در طول درسی خیلی ساده، ازشان بخواهی جمله‌ای را تکرار کنند، نمی‌توانند. دوست داری ازشان بپرسی؟ «کجا سیر می‌کنی؟ کجا؟»
کاربر ۸۸۴۷۵۲
پسری به‌دنیا آوردم. آندریا، آندریکا. دوستانم سعی می‌کردند از این کار منصرفم کنند. «تو نمی‌تونی بچه داشته باشی.» و دکترها سعی می‌کردند بترسانندم. «بدنت تحملش رو نداره.» و بعد گفتند: «بچه‌ات یک دست نخواهد داشت؛ دست راست.» تجهیزات‌شان این‌طور نشان می‌داد. «خب که چی؟ بهش یاد می‌دم با دست چپش بنویسه.» اما‌ پسرم در کمال سلامت به‌دنیا آمد. یک پسر زیبا که حالا مدرسه می‌رود و نمره‌های خوب می‌گیرد. بالاخره من هم کسی را دارم
گل نرگس
«بدی چیزی واقعی و قابل‌لمس نیست؛ بلکه همانا غیاب خداوند است. همان‌طور که تاریکی همان غیاب نور است.
Etemad
این چیزیه که من در چرنوبیل فهمیدم، چیزی رو فهمیدم که واقعاً نمی‌خوام راجع بهش حرف بزنم. به‌عنوان مثال، درباره‌ی این حقیقت که تمام تصورات انسان‌دوستانه‌ی ما نسبی‌اند. در وضعیت‌های دشوار، مردم اون‌طور که در کتاب‌ها خونده‌ای، رفتار نمی‌کنند. برعکس، مردم قهرمان نیستند. ما همه دست‌فروشان آخرالزمانیم، کوچک و بزرگ‌مان؛ این تصاویر توی ذهنمه
Etemad
وقتی موفق شدم از افغانستان برگردم حداقل می‌دونستم که زنده موندم، که زنده‌ام؛ اما اینجا برعکسش بود. تو وقتی برمی‌گشتی خونه، تازه کشته می‌شدی.
Bahar
مردم مقدس و معصوم‌اند، و حکومت جنایتکاره.
وفا
چند انفجارپی‌درپی ساختمان راکتور بلوک چهار تأسیسات اتمی چرنوبیل را تخریب کرد و فاجعه‌ی چرنوبیل، به بزرگ‌ترین فاجعه‌ی تکنولوژیک قرن بیستم تبدیل شد.
Vahid A

حجم

۲۸۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۸۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۵۰۰
۳۱,۸۵۰
۳۰%
تومان