بریدههایی از کتاب چرا خودتان را معرفی نکردید؟
۳٫۹
(۷)
قدرت انتقاد و اصلاح
فردی چندین سال شاگردِ نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را یاد گرفت.
استاد به او گفت: «شما دیگه استاد شدی و من چیزی ندارم که به تو یاد بدم.»
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوقالعاده کشید و آن را در میدان شهر گذاشت، مقداری رنگ و قلم در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی میبینند یک علامت ضربدر بزنند. غروب که برگشت دید که تمامی تابلو پُر از علامت ضربدر است، بسیار ناراحت شد و پیش استاد خود برگشت.
استاد به او گفت: «میتونی عین همون نقاشی رو برام بکشی؟!» شاگرد همان کاری را کرد که استادش خواسته بود، بعد استاد همان نقاشی را در همان میدان قرار داد، ولی این بار رنگ و قلم را با نوشتهای کنار تابلو گذاشت. متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود: «اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید.»
غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده مانده.
استاد به شاگرد گفت: «همهٔ انسانها قدرت انتقاد دارند، ولی جرئت اصلاح نه!»
merry
مردی در دعاهایش از خداوند دو چیز خواست...
یک گُل و یک پروانه...!
اما چیزی که به دست آورد یک کاکتوس و یک کِرم بود. او بسیار غمگین شد و با خود اندیشید: «شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد.»
مرد با ناراحتی چند روزی در همین افکار بود. تا اینکه از آن کاکتوس پُر از خار گُلی زیبا روییده شد.
و آن کِرم تبدیل به پروانهای زیبا شد.
یادمان باشد:
«اگر چیزی از خدا خواستیم و چیز دیگری دریافت کردیم به او اعتماد کنیم. خارهای امروز گلهای فردایند.»
𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
لبخند شیطان
به شیطان گفتم لعنت بر تو باد!
لبخند زد!
گفتم: «چرا میخندی؟»
پاسخ داد: «از حماقت تو خندهام میگیرد.»
پرسیدم: «مگر چه کار کردهام؟»
گفت: «مرا لعنت میکنی در حالی که هیچ بدی به تو نکردهام!»
با تعجب گفتم: «پس چرا زمین میخورم؟»
گفت: «نَفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکردهای... نَفس تو هنوز وحشی است. تورا زمین میزند.»
گفتم: «پس تو چه کارهای؟»
گفت: «هر وقت سواری یاد گرفتی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد... فعلا برو سواری یاد بگیر»!
merry
حجم
۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان