بریدههایی از کتاب فلسفه در سرزمین نبوت
نویسنده:سید حسین نصر
مترجم:بیت الله ندرلو
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۲.۸از ۱۱ رأی
۲٫۸
(۱۱)
وی در تهافتالفلاسفه کوشید تا با متهم ساختن فلاسفه به انحراف از اسلام، در سه مسئلهٔ نفی حدوث عالم، علم خداوند به جزئیات و معاد جسمانی، دیدگاههای ایشان را ویران سازد. حملهٔ غزالی تنها قدرت عقلگرایی را در فلسفهٔ اسلامی کاهش داد، ولی به حیات فلسفهٔ عقلی، آنچنانکه برخی پنداشتهاند، خاتمه نداد.
تأثیر فخر رازی بر مباحث فنی فلسفهٔ متأخر حتی بهمراتب بیشتر از تأثیر غزالی بود. مهمترین حملهٔ رازی برعلیه فلسفهٔ مشایی در قالب شرح او بر اشارات ابنسینا انجام پذیرفت که بعدها خواجه نصیرالدین طوسی (متوفای ۶۲۷/ ۱۲۷۴) بهنحو تحسینبرانگیزی به آن پاسخ داد و همین امر باعث احیای فلسفهٔ سینوی گردید. قطبالدین رازی در قرن چهاردهم این بحث محوری را در کتاب المحاکمات، با داوری میان شروح فخر رازی و خواجه نصیر، بیشتر بسط داد
محمد طاهر پسران افشاریان
اگرچه فلسفهٔ اسلامی عمدتاً با مکاتبی همراه بوده که در ظرف فرد و فردیت نمیگنجند، قرون اولیه شاهد ظهور چند فیلسوف مستقل بود که تا اندازهای تأثیرگذار بودند. یکی از ایشان محمدبن زکریای رازی (متوفای حدود ۳۲۰/ ۹۳۲) است که در زبان لاتین به Rhazes مشهور بوده است. وی بزرگترین طبیب بعد از ابنسیناست و فیلسوفی بوده که شهرتش را بیشتر وامدار نفی ضرورت نبوت است. او بهخاطر این عقیدهاش و باور به «قدمای خمسه»، یعنی دمیورژ، نفس کلی، مادهٔ اولی، مکان و زمان، بهشدت مورد حملهٔ اسماعیلیون قرار میگرفت. بااینحال رازی همچنان فیلسوف مهمی است که ارزش بررسی بیشتر را دارد. (۵) دیگر فیلسوف مستقل و یکی از دانشمندان بزرگ جهان اسلام، ابوریحان بیرونی (متوفای ۴۲۱/ ۱۰۳۰)، عقیدهٔ فلسفی متفاوتی با رازی داشت اما کارهای علمی رازی را بهشدت میستود. مهمترین مساهمت فلسفی بیرونی نقد او بر فلسفهٔ طبیعی سینوی (۶) و معرفی فلسفهٔ هندو به عالم اسلام بود
محمد طاهر پسران افشاریان
در تاریخ تفکر اسلامی، معتزله بهخاطر اصول خمسهشان مشهور گشتند، که در واقع خلاصهای است از آموزههای اساسی ایشان. این اصول خمسه عبارتاند از: توحید، عدل، وعد و وعید، منزلة بین المنزلتین، و امر به معروف و نهی از منکر.
معتزله برداشتی عقلانی از توحید داشتند و درنتیجه بهنحوی بر تعالی الهی تأکید کردند که تقریباً خداوند را به تصوری انتزاعی فروکاستند. در جوّی که منازعات زیادی دربارهٔ معنای صفات خداوند آنطور که در قرآن ذکر شده در حال وقوع بود، ایشان کوشیدند تا از هر نوع انسانگونهانگاری (تشبیه در برابر تعطیل) اجتناب ورزند. در نتیجه، آنها مدعی شدند که انسان نمیتواند معنای حقیقی صفات الهیای همچون شنیدن یا دیدن را درک کند و اینکه چنان صفاتی فاقد هر نوع حقیقت منحازی هستند، بلکه این صفات با ذات الهی اینهمان هستند. همچنین معتزله منکر امکان شناخت ذات خداوند شدند.
محمد طاهر پسران افشاریان
ریشهٔ اشتغال فیلسوفان مسلمان با وجود و ماهیت غالباً تنها در فلسفهٔ یونانی و خصوصاً در ارسطو جسته شده است. البته هیچ شکی دربارهٔ دِین فارابی، اولین فیلسوف مسلمانی که عمیقاً به بحث دربارهٔ تمایز وجود و ماهیت پرداخته است، به حکیم استاگیرایی [ارسطو] وجود ندارد.
a.d
مذهب اشعری متأخر که در قرون بعدی فلسفیتر از پیش شد، با فخرالدین رازی (متوفای ۶۰۶/ ۱۲۰۹)، که احتمالاً فاضلترین تمام متکلمان اشعری است (۸)، و شرح المواقف، که شرحش بهقلم میر سیدشریف جرجانی (متوفای ۸۱۶/ ۱۴۱۳) و متنش از آن عضدالدین ایجی (متوفای ۷۵۶/ ۱۳۵۵) است، به اوج شکوفایی خود رسید. این اثر، که قلهٔ کلام فلسفی است، همراه با آثار سعدالدین تفتازانی (متوفای ۷۹۱/ ۱۳۸۹) تا امروز در مراکز علوم اسلامی همچون الازهر تدریس میشوند، وی نمایندهٔ مکتبی کلامی است که خصومت شدیدتری با فلسفهٔ اسلامی داشت، درحالیکه مسائل فلسفی یکی از عمدهترین دغدغههای خود این مکتب بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
تقسیم کلاسیک «علوم عقلی» و نیز فلسفه -توسط بسیاری از فیلسوفان اسلامیِ متقدم (تا حد زیادی به پیروی از ارسطو)- به نظری و عملی -که اولی متشکل از مابعدالطبیعه، طبیعیات، تعلیمیات، و منطق و دومی دربرگیرندهٔ اخلاق، سیاست مُدن و تدبیر منزل (اقتصاد در معنای سنتی آن) است- نسبت آن را با رشتهها و علوم گوناگون هویدا میسازد که در برخی طبقهبندیها حتی شامل علوم دینی همچون الهیات، تفسیر قرآن و اصول فقه نیز میشود.
a.d
فلسفهٔ اسلامی از تأمل فلسفی بر میراث فلسفهٔ یونانی-اسکندرانی زاده شد، که در قرن سوم هجری/نهم میلادی توسط مسلمانانی به عربی ترجمه گردید، مسلمانانی که در آموزههای قرآن غوطهور بودند و در جهانی میزیستند که در آن وحی حقیقت مرکزی بود. همانطور که پیشتر ذکر شد، مسلمانان ریشهٔ خود فلسفهٔ یونانی را در نبوت میجستند و، برخلاف دیدگاهی که غرب بعدها دربارهٔ فلسفهٔ یونانی اتخاذ کرد، آنها همچنان بر موضع خود پایمردی کردند، یعنی خاستگاه سنت فلسفی یونانی را، که ایشان اکنون در حال تسلط یافتن بر آن بودند، با وحی یکی میدانستند.
محمد طاهر پسران افشاریان
تفکر متفکران اسلامی دربارهٔ متون یونانی را تحت تأثیر قرار داد. (۱) در فلسفهٔ اسلامی متأخر، خصوصاً در آثار صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، روایتهای امامان شیعه نیز نقش عمدهای را ایفا کرد. فلسفهٔ اسلامی، بهجای آنکه صرفاً فلسفهٔ یونانی به زبان عربی و فارسی باشد، برخی از عناصر فلسفهٔ یونانی را وارد چشمانداز اسلامی کرد و مکاتب فلسفی جدیدی را به وجود آورد. هرچند فلسفهٔ اسلامی از منابعی یونانی بسیار تأثیر پذیرفت که مسلمانان آنها را ثمرهٔ الهامات وحیانی کسانی همچون ادریس پیامبر (هرمس) میپنداشتند، اما این فلسفه به عالم گفتمان فلسفی مستقلی تعلق داشت. یک بررسی کامل دربارهٔ خاستگاههای فلسفهٔ اسلامی باید بتواند به منابع اسلامی و نیز یونانی و تعاملات آنها بپردازد.
محمد طاهر پسران افشاریان
قرون ابتدایی فلسفهٔ اسلامی شاهد ظهور مکاتب مختلف فکری بود. برجستهترین مکتب، که اغلب در منابع غربی با خود فلسفهٔ اسلامی یکی پنداشته میشود، مکتب مشایی است. این مکتب، برخلاف آنچه نام آن ممکن است القا کند، صرفاً ارسطویی نیست، بلکه نشانگر تألیفی است از عقاید اسلامی، ارسطوگرایی و مذهب نوافلاطونی. بنیانگذار آن ابویعقوب کندی (متوفای ۲۶۰ ه.ق/ ۸۷۳ م)، «فیلسوف اعراب»، است
محمد طاهر پسران افشاریان
سلطهٔ سلجوقیان بر آسیای غربی از قرن پنجم/ یازدهم تا قرن هفتم/ سیزدهم به کسوف فلسفه در سرزمینهای شرقی اسلام انجامید. خلافت مورد حمایت سلجوقیان آموزش کلام در مدارس دینی را بر فلسفه ترجیح داد. باوجوداین، همانطور که پیشتر بیان شد، خود کلام در گذر زمان چهرهای فلسفیتر یافت. در این دوره، تنها فیلسوف برجسته در سرزمینهای شرقی اسلام شاعر و ریاضیدان ایرانی عمر خیام بود که ما در همین کتاب به او خواهیم پرداخت. متکلمان مهم این عصر، از قبیل ابوحامد محمد غزالی (متوفای ۵۰۵/ ۱۱۱۱)، ابوالفتح شهرستانی (متوفای ۱۱۵۳/۵۴۸) و فخرالدین رازی (متوفای ۶۰۶/ ۱۲۱۰)، رسالاتی برعلیه فلسفهٔ مشایی و فلسفهٔ اسماعیلی، چنانکه در مورد غزالی و رازی شاهد آن هستیم، به نگارش درآوردند و بدینوسیله دامنهٔ فعالیت فلسفی را در سرزمینهای شرقی اسلام محدود ساختند.
محمد طاهر پسران افشاریان
دغدغهٔ اولیهٔ متفکران شیعی اثناعشری اغلب حدیث، تفسیر قرآن و فقه بود، هرچند اندیشمندان شیعی متقدم، ازجمله شیخ مفید (متوفای ۱۰۲۲/۴۱۳)، باید متکلم نیز قلمداد شوند. در هر صورت، تنها در قرن هفتم/سیزدهم بود که ریاضیدان و فیلسوف برجستهای به نام نصیرالدین طوسی (متوفای ۱۲۷۳/۶۷۲) نخستین رسالهٔ نظاممند دربارهٔ کلام شیعی اثناعشری را به رشتهٔ تحریر درآورد. شاید این تنها نمونه در تاریخ است که مهمترین متن کلامی یک اجتماع مذهبی توسط یک دانشمند در رتبهٔ شیخ طوسی تألیف میگردد. این اثر طوسی با عنوان تجریدالاعتقاد به سرعت به متن کلامی معیار تبدیل شد و تا پیش از این قرن بیش از صد شرح بر آن نگاشته شده است. شاید برجستهترین شرح کشفالمراد بهقلم علامه جمالالدین حلی (متوفای ۱۳۲۶/۷۲۶) است که بزرگترین متکلم شیعی پس از طوسی است.
محمد طاهر پسران افشاریان
بیشتر یادآور وجودشناسی ابنسیناست تا مذهب جزء لایتجزای اشعری. (۱۲) سپس کتاب بحث را با موضوع ماهیت پی میگیرد که جزو مکمل وجود است. نهایتاً، نخستین مقصد اثر دربارهٔ علیت، بهطور کلی، و نسبت میان علت و معلول به بحث میپردازد. باز در این موضوع اساسی، کتاب حقیقت علیت عرضی را، برخلاف دیدگاه اشعری، تأیید میکند.
دومین مقصد کتاب به بحث جوهر و اعراض میپردازد. بار دیگر در تقابل با مذهب اشعری، تجرید تمام صور اصالت جزء لایتجزا را رد میکند و بهمانند ابنسینا مدعی است که یک جسم میتواند بهنحو بالقوه تا بینهایت تقسیم شود، هرچند چنین تقسیمی هرگز نمیتواند فعلیت یابد.
محمد طاهر پسران افشاریان
مشهورترین مکتب فلسفهٔ اسلامی، یعنی مکتب مشایی، تألیفی است از اصول عقاید اسلامی، مذهب ارسطویی، نوافلاطونگرایی مکتب آتنی و نیز مکتب اسکندرانی. این مکتب در قرن سوم/نهم در جوّ فکری غنی بغداد به دست ابویعقوب کندی (متوفای حدود ۸۷۳/۲۶۰) بنیان نهاده شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
زمانیکه به پیام مذهب اشعری و اهمیت فلسفی و معنوی آن میاندیشیم، از دغدغهٔ محوری این مکتب آگاه میشویم که دربارهٔ آوردن حقیقت الهی به جهان روزمره است از طریق تابع ساختن عقل به ارادهٔ الهی. بنابراین این مکتب مشابه امکانی است که مقید است به آشکار ساختن خود در جهانی مشحون از حقیقت وحی، همانطور که ما در تفکر سنتی یهودی و مسیحی نیز شاهد آن هستیم. همچنین مذهب اشعری انسان را موجودی تصور میکند که در خدمت خداوند است زیرا وجود او حاصل ارادهٔ الهی است، نه موجودی آزاد که خداوند ضرورتاً به او آزادی عطا کرده باشد بهخاطر آنکه او را به «صورت خویش» آفریده است و او مخلوقی است که بازتاب اصلی اسما و اوصاف الهی است. به همین نحو، مذهب اشعری توانایی شناخت خداوند و کلام او را نیز از عقل سلب میکند.
محمد طاهر پسران افشاریان
ارادهباوری و اصالت مطلق قدرت الهی در مذهب اشعری علیرغم آنکه برخلاف عقل و آزادی انسان و ناتوان از رسوخ به ذات الهی، بهعنوان خیر محض، است، وجهی مثبت دارد و آن تأکید بر ارادهٔ الهی است. مکتب اشعری بر حضور خداوند در زندگی روزمرهٔ انسان و دخالت ارادهٔ او در ادارهٔ جهان پیرامون آدمیان تأکید دارد.
برای حصول کامل این هدف اشاعره، همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، نظریهٔ جزء لایتجزا و مذهب تقارن را مطرح ساختند. این نظریه حقیقت جهان پدیداری را به واحدهای ناپیوسته فرومیکاهد و مدعی است که جهان در هر لحظه نابود گشته و از نو خلق میشود و بدینوسیله غلبهٔ ارادهٔ الهی را بر همهچیز و در هر لحظه اثبات میکند. این آموزهٔ اتمیستی، که در تقابل با دیدگاه مابعدالطبیعیون، فلاسفه، و دانشمندان مسلمان قرار دارد، همچنین مسیری را دنبال میکند که به معنایی کاملاً مخالف جهت علم جدید است، علمی که از زمان انقلاب علمی به اینسو اتمیسم (اصالت جزء لایتجزا) را پذیرفته است
محمد طاهر پسران افشاریان
طبیعت خاص عالم مخلوق و هر آن چیزی که در آن واقع است را از آنها سلب میکند. همهچیز از اجزای لایتجزا ساخته شده است که خودشان فاقد بُعد هستند. به همین سان، فضا از نقاط ناپیوسته و زمان از لحظات ناپیوسته ساخته شدهاند
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۵۱۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۵۱۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان