بریدههایی از کتاب سه روز به آخر دریا
۴٫۰
(۲۵)
روز شنبه آخر رمضان آمدیم سیاوشان (۸). این ده از محال آشتیان است. سیاوشان از دهات مرحوم میرزا یوسف مستوفیالممالک است. چون آب و هوای این حدود، کمال تربیت میکند، تمام این مردم لفظ قلم تکلم میکنند. خیلی غریب است.
ماری کوری
روز دو مرتبه به حرم ائمهٔ بقیع مشرف شده، نفری یک قران دفعه میدادیم. نمیدانم این همه پول را عرب چه میکنند، نه خوراک دارد، نه پوشاک. اگر دولتشان میگیرد، پس چرا آنقدر ولایتشان بینظم است؟
ماری کوری
یار ز در میرسد خلوتیان دوست دوست
دیده غلط میکند نیست غلط اوست اوست
ماری کوری
فردا دوشنبه هجدهم شهر رمضان ۱۳۰۳ رفتیم کاشان (۶). از دم دروازه، خیابان طولانی دارد. آخر خیابان زمین مسطحی دورش درختهای سایهدار. آب هم از دور این زمین میگذرد، داخل خیابان میشود. اول شفق وارد شدیم، چادر زدیم، منزل کردیم. چای صبح صرف شد. سوار شدیم من و آقا و والدهام رفتیم تماشای شهر. شهر خوبی است. به قدری مسگری دارد که الاغها رم کرده از صدای مس، داخل شهر نمیشوند. گرمک تازه پیدا شده، یخ هم با خیار و مرغ و غیره بسیار است. قدری بردند سر منزل. ما رفتیم بازار، قدری مس و غیره خریدیم. اینجا شعربافی خوب است. تا شام شهر بودیم. منزل پسرهای حکیم هارون هم رفتیم. بسیار دختر و زنهای خوشگل دیدم. بسیار خوب حکمایی هستند. ناخوشیها را معالجه میکردند.
ماری کوری
عصر رفتم جایی، یک مار بزرگی از سقف آویزان شده، مثل چوب بر سرم خورد. خدا رحم کرد از دم آویزان شده بود.
ماری کوری
روز دیگر مطوف آمد، گفت بیایید برویم به اماکن مشرفهٔ دیگر. ما را برد به خانهٔ عبدالله جای تولد حضرت رسول (ص) را زیارت کرده، آمدیم خانهٔ ابوطالب جای تولد امیرالمؤمنین (ع) و جای گاهوارهٔ حضرت را زیارت کردیم و آخر آمدیم خانهٔ خود
ماری کوری
ساموئل گرین بنجامین، اولین سفیر آمریکا در ایران در زمان ناصرالدین شاه، در کتابش دربارهٔ زنان ایرانی مینویسد «اگر عجولانه قضاوت و نتیجهگیری شود که زنان ایران عقبافتاده، بیاطلاع و نادان هستند، اشتباه محض است، آنها گرچه تحصیلکرده و آشنا به تمدن غربی نیستند ولی به هیچ وجه کودن و احمق هم نیستند و در امور اجتماعی و سیاسی کشور نفوذ دارند و در پشت پرده خیلی کارها با مشارکت و مساعی آنها میگذرد.
zahra javidi
ساموئل گرین بنجامین، اولین سفیر آمریکا در ایران در زمان ناصرالدین شاه، در کتابش دربارهٔ زنان ایرانی مینویسد «اگر عجولانه قضاوت و نتیجهگیری شود که زنان ایران عقبافتاده، بیاطلاع و نادان هستند، اشتباه محض است، آنها گرچه تحصیلکرده و آشنا به تمدن غربی نیستند ولی به هیچ وجه کودن و احمق هم نیستند و در امور اجتماعی و سیاسی کشور نفوذ دارند و در پشت پرده خیلی کارها با مشارکت و مساعی آنها میگذرد.
فقط نفوذ زنان ایران آشکار و ظاهر نیست و خارجیها در نظر اول به آسانی از آن مطلع نمیشوند. مَثلی است معروف که میگویند «از صاحب قدرت نباید ترسید، بلکه از عواملی که این صاحب قدرت را تحریک میکنند و پشت سر او هستند باید وحشت داشت.»
zahra javidi
تصویر ما از زنان دورهٔ قاجار چیست؟ زنانی که از کمترین میزان آزادیهای اجتماعی برخوردار بودند، در شمارش فرزندان خانواده هم به حساب نمیآمدند، سوادآموزی برایشان حرام بود و نمیتوانستند بدون محارم سفر کنند. اما پژوهشهای انجام شده دربارهٔ زندگی زنان و چگونگی حضور آنها در آن دوره، نشان میدهد، زنان آنقدر جامعهگریز نبودهاند و برای کسب هویت مستقل با حفظ حرمت و شرافت خود تلاشهای بسیار کردهاند. حتی در جریانهای سیاسی همگام و گاه جلوتر از مردان به پا خاستهاند. شورش زنان در بلوای نان در دورهٔ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نمونهٔ روشنی از آگاهی و حضور زنان در جامعه است.
zahra javidi
مردم خوشوقتاند. عید است، ما که روزهها را خوردهایم. در میان چادر، دَم آب تماشای مردم بد نبود. شب آمدیم سارو. بسیار جای خوبی است، همه جا آب، سبزه، درختهای قوی سایهدار. خیلی هم خسته بودم. دیشب راه دور بود، بد خواب
طلا در مس
«الان نمازهامان قضا میشود، گرفتار تماشا شدهایم. ما چه جور حاجی هستیم.»
طلا در مس
در این آفتاب گرم آیا «شنیدن کی بود مانند دیدن». قطعهای از جهنم است از گرما. امیدوارم ارحم الراحمین رحم کند این حاجیها دیگر آفتاب محشر نبینند که در راه خدا این قسم سربازی میکنند.
طلا در مس
کشتی بد چیزی است. جای تنگ، هوای بد. تحریر ندارد. من بیچاره از آنها که خلاص شدم ناخوش بستری شدم.
بیست و یک روز افتاده بودم. زبانم مثل مرکب سیاه شده بود. تب داشتم، ورم داشتم. یقین بر مرگ کرده بودم، اما «اجل گشته میمیرد نه بیمار سال». شب و روز نالهام به آسمان میرفت. آقا آنی از من غفلت نمیکرد، آدمها هم مشغول خدمت ولی ثمری نداشت. باز محض دلِ شکستهٔ مادرم که مرا همه چیز خودشان در دنیا میدانند احوالم بهتر شد.
طلا در مس
جمیع جان و مال مردم تلف شد. راست گفتند که کشتی کج و کول، ملکالموت است. مردم مثل برگ درخت میمیرند، میریزند میان دریا. لعنت خدا بر کسی که مسلمانان را ترغیب بر سفر دریا بکند.
مجید
جمیع جان و مال مردم تلف شد. راست گفتند که کشتی کج و کول، ملکالموت است. مردم مثل برگ درخت میمیرند، میریزند میان دریا. لعنت خدا بر کسی که مسلمانان را ترغیب بر سفر دریا بکند.
مجید
جمیع جان و مال مردم تلف شد. راست گفتند که کشتی کج و کول، ملکالموت است. مردم مثل برگ درخت میمیرند، میریزند میان دریا. لعنت خدا بر کسی که مسلمانان را ترغیب بر سفر دریا بکند.
مجید
حجم
۳۱۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۳۱۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان