جملات زیبای کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او ٫ هنری ۲۰۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸

بریده‌هایی از کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸

۴٫۷
(۳)
با به زبان آوردن آنچه در فکرم بود به دنیای غریبی پا می‌گذاشتم. زندگی‌ام تا پیش از آن لحظه معلق بود، مانند وقتی هوای بیرون واقعاً گرم و دم‌کرده باشد و بدانی می‌خواهد باران ببارد، و آن همه رطوبت شکافته خواهد شد و دل ابر از آب خواهد ترکید. می‌ایستی و منتظر می‌مانی و می‌مانی زیر آن آسمان خاکستری، اما آب از آب تکان نمی‌خورد. تا اینکه می‌آید، می‌بارد، دیرتر از دیر، شب هنگام که دیگر فرقی نمی‌کند برایت، زیرا که در خانه‌ای و در امن و امان.
yasaman
خورشید بود و خورشید و باز هم خورشید. وقتی هوا آفتابی است نمی‌توانی به ازدست‌دادن فکر کنی. همه چیز بازتاب دارد. پنجره‌های کثیف و خاک‌گرفته در همه طرف ساختمان‌ها تصویر گنگی از صورتی خسته و غمگین ارائه می‌دهند. چشمانت تابه‌تاست و اتاق‌ها کج به نظر می‌آیند؛ و آسمان تحمل‌ناپذیر است. بعد وقتی که مثل یک لاک‌پشت یا کرم یا هر چیز دیگری که اهل لانهٔ تاریک باشد، پتوهای سنگین و ضخیم را دور چوب پرده می‌اندازی، غبار همه جا به پرواز درمی‌آید. عطسه می‌کنی و پتوها را با گیره‌های بزرگ کاغذ، نوارچسب متالیک، یا هر چیز دیگر طوری محکم می‌کنی که انگار قرار است مدت طولانی از روشنایی در امان باشی. این حال و هوای من در اولین روزهای بیست‌ویک‌سالگی‌ام بود
yasaman
هیچ‌چیز بدتر از این نیست که بدانی دقیقاً چه مدت ناچاری خوشایند بمانی، لبخند بزنی و صداهایی از خودت خارج کنی که نشانهٔ توافق همدلانه باشد، و به سؤال‌های دیگری فکر کنی که صرفاً مکالمه برقرار بماند.
Sepehr Danaiefar
می‌خواست از زمین فرار کند اما نمی‌خواست بمیرد، پس به سن فرانسیسکو می‌رفت تا کنار اقیانوسی که پیش از آن ندیده بود بنشیند و از کسانی که دوستشان می‌داشت دور باشد.
Sepehr Danaiefar

حجم

۲۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۱۳۴,۰۰۰
تومان