بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آغامحمدخان قاجار | طاقچه
تصویر جلد کتاب آغامحمدخان قاجار

بریده‌هایی از کتاب آغامحمدخان قاجار

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۳.۵از ۱۷ رأی
۳٫۵
(۱۷)
ـ اگرچه کارها از عقل شد راست ولیکن کار با عشق بالاست!
Ahmdrza
لطفعلی‌خان که بدنش از خشم می‌لرزید گفت‌: ـ من به مردان سلام می‌کنم‌. در این مجلس اگر مردی هست سلام بر او!
Ahmdrza
ـ به دنبال ماهرخ‌بانو می‌گردی‌؟ محمدخان با شرم سر تکان داد و شیخ‌علی‌تجریشی گفت‌: ـ او رفت! همراه خانواده‌اش از تهران خارج شد و به سفری دور و دراز رفت‌! محمدخان از شنیدن این حرف اندوهی تمام وجودش را به لرزه درآورد و نفسی کشید و شیخ‌علی‌تجریشی ادامه داد‌: ـ همین قبل از تو نیز به کلاس آمد و با من و دوستانش خداحافظی کرد‌، سراغ تو را هم گرفت و گفت به تو بگویم که مطمئن است کریم‌خان موافقت می‌کند و با چه من نمی‌دانم! محمدخان بغض راه گلویش را بست و رو به شیخ‌علی‌تجریشی نشست و نفسی کشید‌. نمی‌دانست چرا خداوند دوست‌داشتنی‌های او را از دستش می‌گیرد‌. آن‌روز دیگر حرف‌های شیخ‌علی‌تجریشی را نمی‌شنید‌. با رفتن ماهرخ‌بانو احساس کرد خلائی در دل دارد که این رفتن آن را تشدید کرده است‌. همه‌ی وجودش از رفتن آن دختر می‌لرزید‌
rezamahmoudi79
بدبختی را هرچه‌قدر دنبال کنی به دنبال تو خواهد آمد و ما می‌خواهیم این بدبختی را همین‌جا در این صحرا باقی بگذاریم و برویم‌.
LTM!
من به مادرت گفتم که ما در ترکمانان و صحراهای شمالی چیزی برای آذوقه نداریم ولی مادرت جیران یک زن کارآزموده و دانا و تواناست و هیچ مردی نمی‌تواند با هوش او برابری کند.
LTM!

حجم

۷۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۴۸ صفحه

حجم

۷۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۴۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان