پرودون در ادامهٔ بحث میگوید قوانین واقعی که کارکردهای جامعه موقوف بر آنهاست، ربطی به اقتدار ندارند؛ این قوانین از بالا تحمیل نمیشوند، بلکه از سرشت خود جامعه مایه میگیرند.
Havisht
سباستین فور میگوید «هر کس اقتدار را انکار کند و با آن به ستیز برخیزد، آنارشیست است.»
helya.B
از دید تاریخی آنارشیسم عقیدهای است که انتقاد از جامعهٔ موجود و چشمانداز جامعهٔ دلخواه آینده و وسیلهٔ گذشتن از یک جامعه به جامعهٔ دیگر را مطرح میکند. نه با شورش بیتأمل صرف میتوان آنارشیست شد و نه با نفی فلسفی و مذهبی قدرت دنیوی. عارفان و رواقیان به دنبال آنارشی نیستند بلکه قلمرو دیگری را میطلبند. در بیان تاریخی، آنارشیسم بیشتر دلمشغول انسان در رابطهاش با جامعه است.
helya.B
انقلاب را افراد یا انجمنهای سرّی پدید نمیآورند، تا اندازهای خودبهخود میآید؛ قدرت چیزها و جریان حوادث و واقعیتها انقلاب را پدید میآورد. انقلاب زمانی بس دراز در ژرفای آگاهی مبهم تودهها آماده میشود ــ سپس ناگهان راه به بیرون میگشاید، و آن هم غالباً به محض به دست آوردن کوچکترین فرصت.
ali banijamali
همهٔ آنارشیستها اقتدار را انکار میکنند و بسیاری از آنان با اقتدار میستیزند. اما بههیچوجه نمیتوان همهٔ کسانی را که منکر اقتدارند و با آن میجنگند منطقاً آنارشیست نامید.
helya.B