حصارهای سیمخاردار مثل اینجا، در همهجای دنیا وجود دارند. ما آرزو میکنیم که شما هرگز با چنین حصار سیمخارداری روبهرو نشوید.
Book
آخرسر گفت: «پس از قرار معلوم از اینجا خوشت نمیآد؟»
برونو با خندهای کوتاه پاسخ داد: «خوشم نمیآد؟» و اینبار آن را بلندتر تکرار کرد: «البته که خوشم نمیآد! وحشتناکه، هیچ کاری نمیشه کرد، هیشکی نیست که باهاش حرف بزنم، هیشکی نیست که باهاش بازی کنم. نمیتونی به من بگی از اینکه اینجا اومدیم خوشحال هستی، درسته؟»
.
«ما اینجا اختیار فکر کردن نداریم، برخی اشخاص هستند که همهٔ تصمیمها را برای ما میگیرند.»
Parinaz
مادر گفت: «خواهش میکنم برادرت را ابله صدا نکن.»
«میتونم احمق صداش کنم؟»
«ترجیح میدهم که نگویید.»
mhdjz
سعی کن بدترین موقعیتها را به موقعیتی بهتر تبدیل کنی.
Book
خانه فقط ساختمان یا خیابان یا شهر یا چیزی خیلی مصنوعی از آجر و سیمان نیست که. خانه جایی است که خانواده آنجا سکونت دارند، درست نمیگویم؟»
مامان زیبا