بریدههایی از کتاب ذهن، بدن، سرطان
نویسنده:سدگورو جاگی واسودو
مترجم:یلدا یزدان پناه
گردآورنده:ویریا تیموریان
انتشارات:نشر علم
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۶ رأی
۴٫۳
(۱۶)
صبح که از خواب بیدار می شوید اولین کاری که باید انجام دهید، این است: لبخند بزنید. به چه کسی؟ به هیچ کس. زیرا همین که از خواب بیدار شده اید چیز کوچکی نیست. میلیون ها نفر دیشب به خواب رفتند و امروز صبح بیدار نشده اند، اما شما بیدار شده اید. این عالی نیست که شما بیدار شده اید؟
ALl
اگر بخواهید محتوای ذهن خود را نادیده بگیرید، اگر واقعاً بخواهید، یک کار که می توانید انجام دهید این است که بگویید: "من احمقم". اگر احمق باشید، هیچ گونه اهمیتی برای افکار خود قائل نمی شوید اما اگر فکر کنید که "من خیلی باهوشم" افکارتان را خیلی مهم تلقی خواهید کرد. خودتان امتحان کنید: "من فردی کاملاً احمق ام".
ALl
اگر به مدت پنج دقیقه نسبت به چیزی خشمگین و برآشفته شوید، شما به معنای واقعی کلمه، سیستم بدنی تان را مسموم کرده اید.
ALl
تمام هستی اینجاست (در درون شما).
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
اگر من برای دو یا سه روز بدون خورد و خوراک یا خواب سر کنم، بی بدنی را تجربه خواهم کرد. اگر انرژی تان در مسیر معینی قرار گیرد، بدن حس نخواهد شد، فکر خوردن یا رفتن به توالت از سرتان بیرون می رود. وقتی زمان دارید و در فراق بال به سر می برید، شکم تان را پر و تخلیه می کنید. اگر فرصت نداشته باشید، تمام روز را بدون غذا سر می کنید، تنها به این دلیل ساده که انرژی های تان در حالتی از هیجان و تحرک قرار دارند، از این رو هرگز به چیز بیشتری نیاز ندارد.
ALl
اشتباه بزرگی که بسیاری از افراد مرتکب آن می شوند این است که به کرات و با فواصل زمانی کم غذا میخورند. جمع کثیری از پزشکان معتقدند شما باید تا حد ممکن تعداد وعده های غذایی تان را زیاد کنید، می گویند: "وعده های غذایی کوچکی داشته باشید (غذای سنگین نخورید)، هر دو ساعت یکبار غذا بخورید." تا زمانی که در معده غذا وجود دارد، پاکسازی در سطح سلولی انجام نمی شود. سلول ها برای مدت های طولانی ناپاکی ها را نگه می دارد زیرا هنگام هضم غذا همه چیز در بدن خاموش می شود، حتی مغز شما.
ALl
آن چه مردم در صد سال پیش حتی خوابش را هم نمی دید، امروزه در زندگی شهروندان معمولی در دسترس است. با این حال، بشریت هنوز هم احساس سلامت و خوشی نمی کند زیرا ما فقط به بیرون پرداخته ایم اما هرگز مراقبت از درون دغدغه ما نبوده است.
حامد
یک افسانهٔ زیبای مصری هست که می گوید، اگر می خواهید وارد بهشت شوید، قبل از ورود دو پرسش از شما می شود. تنها در صورتی که به این دو پرسش یک "بلهٔ بزرگ بگویید اجازه ورود به بهشت را پیدا می کنید. در غیر اینصورت بیرون می مانید. پرسش اول: "آیا به خوشی و سرور دست پیدا کرده اید؟" پرسش دوم: "آیا دست به خلق خوشی برای اطرافیان تان زده اید؟" اگر این دو را انجام نداده باشید، نمی توانید مجوز ورود به بهشت را بدست آورید
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
غذا تنها مربوط به بدن است. بنابراین زمانی که صحبت از غذاست از بدن تان بپرسید با چه غذایی واقعا شاد و خرسند است. غذاهای مختلف را امتحان کنید و احساس بدنی تان را پس از خوردن آن ها مشاهده کنید. اگر در اثر خوردن یک غذا بدن تان چالاک، پرانرژی و سرحال شد، یعنی شاد و خرسند است. اگر پس از خوردن غذا در بدن تان احساس رخوت کردید و نیاز داشت با مصرف کافئین یا نیکوتین سرحال بیاید و بیدار بماند، هوشیار باشید که بدن تان خوشحال نیست.
اگر به رژیم غذایی خود مقداری سبزیجات تازه (غذای گیاهی خام) اضافه کنید، موجب سلامتی بدن شده و انرژی بخش نیز می باشد. با ۲۵% غذای طبیعی (خام گیاه خواری) شروع کنید و آهسته آهسته ظرف چهار تا پنج روز، آن را به ۱۰۰% برسانید. یک یا دو روز را در آن حالت (مصرف سبزیجات تازه) بگذرانید و سپس ظرف پنج روز دوباره آن را به ۵۰% غذای طبیعی و ۵۰% غذای پخته کاهش دهید. این دستور غذایی، ترکیب ایده الی برای کسانی ست که می خواهند ۱۶ تا ۱۸ ساعت در طول شبانه روز فعالیت داشته باشند.
ALl
صحبت بر سر دست کشیدن از دنیای بیرون از خود نیست. بلکه تغییر توجه است، توجه ای که به واسطه آن در می یابید اگر درون تان را به خوبی مدیریت نکنید، زندگی تان از کیفیت خوبی برخوردار نخواهد شد.
پگاه فرهنگ مهر
هر آن چه را که با میل و اشتیاق انجام دهید، همان بهشت شماست. هر آن چه را که از روی بی رغبتی و اجبار انجام دهید، همان جهنم شماست.
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
اگر این سه بعد، بدن فیزیکی، بدن ذهنی و بدن انرژی در حالت معینی از تعادل و اتحاد باشند، براساس طبیعت شان، عمیق تر عمل می کنند. چنین بُعدی سرچشمه صِرف خلقت است.
ALl
زیباترین لحظه ها در زندگی تان، لحظاتی اند که به چیزی فکر نمی کردید
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
هر آن چه را که با میل و اشتیاق انجام دهید، همان بهشت شماست. هر آن چه را که از روی بی رغبتی و اجبار انجام دهید، همان جهنم شماست. با بی رغبتی و اجبار، آنچه بسیار زیبا بنظر می رسد، می تواند وحشتناک شود و آنچه که یک معاشقه شگفت انگیز است، در اثر بی رغبتی، به تجاوز جنسی تبدیل میشود. تفاوت تنها بر سر میل و رغبت و بی میلی ست. اگر اشتیاق را از زندگی حذف کنید، جریان زندگی بطور طبیعی زجرآور خواهد شد.
Sajjad
سرو سامان دادن به دنیای خارجی و بیرون از خود، کافی نیست. باید کاری برای خودتان نیز انجام دهید. به محض سر و سامان بخشیدن به درون تان، می توانید با تمامیت کامل در هر شرایط خارج از خود زندگی کنید. اگر درون تان دچار اختلال باشد و به خوبی مدیریت نشده باشد، مهم نیست بیرون از خود چه بدست می آوریم، همه اش به هدر خواهد رفت
پگاه فرهنگ مهر
هر آن چه که از آن بیزارید، بر ذهن تان چیره و مسلط می شود. ماهیت ذهن بدین شکل است که اگر بگویید: "من چیزی را نمی خواهم"، درست همان چیز ذهن شما را تسخیر می کند. هیچ چیزی از ذهن کم نمی شود، هر آن چه هست فقط جمع و ضرب است (فقط اضافه می شود). نمی توانید با فشار و اجبار چیزی را از ذهن بگیرید. برای درک این نکته نیازی به روشن بینی نیست (فهم اش آسان است).
Sajjad
اگر بخواهید خود به حقیقت برسید باید به درون رجوع کنید.
Sajjad
"انسان بودن نیست، او شدن است.
روندی در حال جریان و تکامل است و نه فرایندی ایستا و تثبیت شده."
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
"اگر به سادگی همچون تکه ای از زندگی اینجا بنشینید (حضور داشته باشید)، نه به عنوان یک مرد یا زن، نه به عنوان یک هندو یا مسیحی، نه به عنوان یک هندی یا آمریکایی، مطلقاً هیچ چیز، فقط به عنوان تکه ای از زندگی، می بینید که ذهن آرام می شود."
مریم صادقی
ذهن ارباب وحشتناکی ست. او شما را به انواع درد و رنجی بی پایان می اندازد. اما ذهن برده بی نظیری ست. اگر ذهن تان را در مسیر معینی قرار دهید، می توانید هر کار که می خواهید با آن انجام دهید.
کاربر ۲۱۲۸۰۵۴
اما چرا اینقدر عدم وابستگی در همه جا آموزش داده می شود؟ به خاطر ترس از گرفتار شدن است. همین ترس همواره منجر به تبلیغ عدم وابستگی و جدایی می شود. اگر وابستگی تان به زندگی را از دست دهید، زندگی را نادیده گرفته اید. شما برای تجربه زندگی به اینجا آمده اید و نه نادیده گرفتن آن.
ارمین عبدلی
، به محض اینکه عقل و هوش تان با این و آن هم هویت شد، به هویت ها گره خورده و اسیر می شود. به محض اینکه این اتفاق بیفتد، تجربه کاملاً تحریف شده و معوجی از ذهن خواهید داشت.
Sajjad
ذهن شما نیازی به کنترل شدن ندارد، ذهن باید از اسارت آزاد شود. اما متاسفانه مردم همواره به دنبال کنترل آن هستند.
Sajjad
چیز جدیدی از آن بیرون نمی آید زیرا آن چه آن را "ذهن من" می نامید، بواقع ذهن شما نیست. ذهن شما سطل آشغال اجتماع است. هر کس که سر راه شما قرار می گیرد، مزخرفاتی در مغز شما می کند و می رود.
Sajjad
"انسانیت" حالتی تثبیت شده نیست بلکه حالتی از دگرگونی و سیالیت است. در این لحظه می توانید خداگونه باشید و در لحظه یی دیگر به حیوانی درنده خو بدل شوید. شاید این تجربه را در خود دیده باشید، در این لحظه شگفت انگیزید لحظه یی دیگر بدخلق، در این لحظه فریبایید و در لحظه یی دیگر پلید می شوید. آنچه آن را "خودم" می نامید حالتی تثبیت شده و ساکن نیست. می تواند در هر زمان از روز بدل به هر چیزی شود. انسان هست نیست او شدن است. روندی در حال جریان است و نه فرایندی ایستا و تثبیت شده. برای بهره مند شدن از این امکان، سیستم کاملی برای درک چگونگی عملکرد ساختارهای زندگی و آنچه باید انجام دهیم، وجود دارد که به آن یوگا می گوییم.
Sajjad
"جنبه اصلی مراقبه این است که همینطور که به مرور، مقیم مقام مراقبه می شوید، شما به ارباب تبدیل می شوید و ذهنتان به برده شما و همواره باید اینگونه باشد."
ALl
زردچوبه ماده ای است که نه تنها بر روی ساختار فیزیکی بدن کار می کند بلکه بر روی سیستم انرژی تان نیز تاثیرگذار است. زردچوبه فرایند خاصی از تصفیه خون، پاکسازی بدن و سیستم انرژی را ایجاد می کند. حتی می توانید از آن به عنوان یک ماده تصفیه کننده خارجی (بیرون بدن) نیز استفاده کنید. اگر فقط مقداری زردچوبه را در سطل آبی بریزید و با آن آب، بدن خود را بشویید، خواهید دید که بدن تان زنده و درخشان می شود. مصرف منظم زردچوبه، قطعاً موجب تصفیه خون و شیمی خون می شود. خون را تصفیه کرده و انرژی های تان را شفاف و پاک می سازد.
ALl
اگر می خواهید به سمت واقعیت هستی حرکت کنید باید بدانید افکار و اندیشه های شما اهمیتی ندارد، احساسات تان اهمیتی ندارد. اینکه شما چه فکر می کنید هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. اندیشه و افکارتان رابطه خاص و عظیمی با زندگی ندارند. ذهن فقط به وراجی چرندیاتی که از جای دیگر جمع کرده اید می پردازد. اگر آن ها را مهم بپندارید هرگز به ورای آن ها نمی روید.
به طور طبیعی، توجه شما به سمت چیزهایی می رود که آنها را مهم قلمداد می کنید. اگر افکار و احساسات شما مهم هستند، تمام توجه تان آنجا خواهد بود. این یک واقعیت روانی ست و ارتباطی با واقعیت هستی ندارد.
درد و رنج از جایی بر سر ما نازل نمی شود بلکه ساخته دست خود ما ست و کارخانه تولید آن ذهن شما ست.
ALl
آنچه آن را "خودم" می نامید چیزی نیست جز بازیگوشی این چهار عنصر. این در هند بسیار رایج است که بدن را بازیچه پنج عنصر می دانند. از لحاظ نسبت ترکیبی، بدن ۷۲% آب، ۱۲% خاک (زمین)، ۶% هوا، ۴% آتش و آنچه باقی می ماند فضا یا آکاش است. ارزیابی تان از همه چیز بر اساس رفتاری ست که این پنج عنصر با شما می کنند. اگر با یکدیگر همکاری نداشته باشند، هر چقدر هم که تلاش کنید اتفاقی رخ نخواهد داد. تنها با همکاری آن ها (در ابتدایی ترین جنبه ها تا متعالی ترین سطوح) است که زندگی تان تبدیل به یک امکان می شود.
توسط فنون ساده ای می توانید بوتا شودی را به طور طبیعی تمرین کنید. این روش ها، برترین روش های بوتا شوتی نیستند اما تا حدودی، پاکسازی عناصر می تواند توسط آنها به انجام برسد.
ALl
آن ها از آزادی در هراسند. بر این باوراند که اگر کسی آزاد باشد، بی مسئولیت می شود و کارهای غیرمسئولانه انجام می دهد. اگر کسی حقیقتاً آزاد باشد، چرا باید بی مسئولیت و مخرب شود؟ کسی بی مسئولیت می شود که آزاد نیست، ذهن او آزاد نیست، بیش از حد با خودش و نه چیز دیگری هم هویت شده است. از همین روست که قادر است به دیگران آسیب بزند. اگر حتی با خودش هم هویت نشود، از چنین انسانی زیانی به هیچکس نخواهد رسید.
این همان تمایزی ست که متاسفانه به اشتباه به عنوان عدم وابستگی یا عدم تعلق در نظر گرفته شده است. عدم وابستگی به معنای بریدن از خانواده، مردم و زندگی پیرامون تان نیست. بریدن و جدایی از خانواده بسیار آسان است. زمانی که اسباب زحمت می شوند، به راحتی می توانید از آن ها جدا شوید. این به معنای عدم وابستگی نیست. عدم وابستگی و تعلق بدین معناست که شما خودتان را از جریانی که آن را "بدن" می نامند و جریانی که آن را "ذهن" می نامند، جدا کرده و از قید و بند آن رها شده اید زیرا هر دو این ها (بدن و ذهن) انباشتی از چیزهای خارج از شما.
saba284
حجم
۳۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۳ صفحه
حجم
۳۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۳ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان