ای قرصِ قمر گمشده جنگل گیسوت!
ای قوسِ قزح دربهدر گوشه ابروت!
سیّد جواد
هم خندهام، هم گریهام از توست، میدانی
هم میله زندانمی، هم بال پروازم
سیّد جواد
سر به روی سینهام بگذار، گوش کن آهنگ قلبم را
تا ببینی این سکوتِ سرد ترجمان یک جهان آه است
سیّد جواد
آرامشی عجیب در اندامِ سرو بود
گویا تنش به زخم تبر خو گرفته بود
f_altaha
خورشید ناپدید شد، اما تو ماندهای
مُردند غازیانِ یمین و یسارمان
سردار خستۀ شبِ هیجا! تو ماندهای
«السابقون» مصادره شد، کاخ سبز شد
تنها تو، ای اباذر! تنها تو ماندهای
ما گم نمیشویم که سکان به دست توست
ای ناخدای عرصۀ دریا! تو ماندهای
ما هم جگر به گوشۀ دندان گرفتهایم
زیرا تو ـ ای شریفِ شکیبا! ـ تو ماندهای
پایین نگاه میکنم و جمله رفتهاند
رو میکنم به جانب بالا: تو ماندهای
تعظیم میکنم به بلندای حضرتت
آری، برای عرض تولّا تو ماندهای
تنها تویی و ما بهجماعت نشستگان
مشکور نیست سعیِ فرادا، تو ماندهای
f_altaha
بیتو آواره شامیم، خودت ر ابرسان
آفتابِ لب بامیم، خودت را برسان
ای به تدبیر تو محتاجْ جنونمندیِ ما!
تیغِ گمکرده نیامیم، خودت را برسان
خُرد منگر به چموشی و حرونی رمه را
پیش فرمان تو رامیم، خودت را برسان
پرچم سبز تو بر خاک نخواهد افتاد
سرخپوشانِ قیامیم، خودت را برسان
نفسی تازه کن، ای وارث اعجاز مسیح!
زیر دندان جذامیم، خودت را برسان
f_altaha