
بریدههایی از کتاب ذکرها فرشتهاند
۳٫۸
(۱۰)
«چهجور درس بخوانیم که در امتحان نتیجهٔ بهتری بگیریم؟».
چهرهٔ آقا مقداری در هم رفت و ناراحت شد. بعد گفت: «خوب نیست آدم برای امتحان یا شهریه درس بخواند. آدم باید درس را قربةالیالله بخواند. حالا امتحان هم داد، داد. نتیجه گرفت یا نگرفت، اینها اصلاً معنایی ندارد».
یک استعاره
رفتیم منزل یکی از اعاظم و علمای قم. ایشان تعریف کردند که: «من یازده سالم بود. در نجف همراه پدرم آمدم منزل پدر شما، روضه داشتند. آنجا متوجه شدم که آقای بهجت، مداومت به زیارت عاشورا دارند با صد لعن و صد سلام. نمیدانم این کارشان تا کی ادامه داشت؟».
آقازادهٔ آیتالله بهجت گفتند: «بله، هنوز هم ادامه دارد». من حساب کردم، دیدم هفتاد سال از آن خاطرهای که تعریف کردند، گذشته است.
محمدیان
کار اصلی نماز است و بقیه حاشیهاند.
میرزا ابراهیم
یک روز که همراه آقا از حرم برمیگشتیم، نزدیکیهای منزل از آقا پرسیدم: «چهجور درس بخوانیم که در امتحان نتیجهٔ بهتری بگیریم؟».
چهرهٔ آقا مقداری در هم رفت و ناراحت شد. بعد گفت: «خوب نیست آدم برای امتحان یا شهریه درس بخواند. آدم باید درس را قربةالیالله بخواند. حالا امتحان هم داد، داد. نتیجه گرفت یا نگرفت، اینها اصلاً معنایی ندارد».
مدرک برای آقا اهمیت نداشت.
براساس خاطره یکی از شاگردان
رهی
تا ساعت دوازده شب مطالعهشان طول میکشید. توی این فاصله هیچوقت ندیدم آقا بروند سر یخچال، میوهای، بیسکوییتی، کیکی، چیزی بخورند. اهل میوه و سبزیجات که اصلاً نبودند. یک کاسه پولکی کنار دستشان داشتند. اگر وسط مطالعه، ضعف غلبه میکرد، چندتا پولکی میگذاشتند توی دهان و مشغول ادامهٔ مطالعه میشدند.
براساس خاطره یکی از مرتبطان
رهی
آیتاللهالعظمی آقاسید احمد خوانساری کسی بود که از اول عمرش تا آخر عمرش روی یک خط مستقیم حرکت کرد و لحظهای انحراف نداشت
soltani
تا ساعت دوازده شب مطالعهشان طول میکشید
soltani
آدم باید درس را قربةالیالله بخواند
soltani
یکی از علما نقل میکردند:
«به آقا گفتم: «برای نماز شب چهکار کنیم که موفق شویم؟ هر کاری میکنیم بیدار نمیشویم». ایشان دو تا نکته را فرموده بودند: «نماز اول وقت را از دست نده، ولو بلغ ما بلغ (یعنی هر چقدر که برایت مقدور است.) هر جایی که بودی، در جنگل در صحرا هم که باشی، همین که اول وقت شد، نمازت را بخوان». دوم اینکه فرموده بودند: «من خودم میآیم بیدارت میکنم.» و ایشان تا سه شب با یک صدای بلند بیدارم میکرد».
براساس خاطره یکی از شاگردان
سیدجواد
«خوب نیست آدم برای امتحان یا شهریه درس بخواند. آدم باید درس را قربةالیالله بخواند. حالا امتحان هم داد، داد. نتیجه گرفت یا نگرفت، اینها اصلاً معنایی ندارد».
مدرک برای آقا اهمیت نداشت.
میرزا ابراهیم
آنهایی که دنبال آقا در طول مسیر کوچهخیابان میآمدند کم نبودند. آقا یک بار گفتند: «اینها که میآیند اینجا، همه احساساتی هستند. اینها میخواهند بالأخره یکشبه این راهها را طی کنند. میخواهند این پله را یکدفعه بروند بالا. ولی خب اینجوری نیست. ما ۷۰-۸۰ سال زحمت کشیدیم. سختی کشیدیم. بزرگان دیگر سختی کشیدند و هنوز هم چیزی دست ما نیست. ما هنوز چیزی دستمان را نگرفته، ولی اینها میخواهند یکشبه همهٔ این راهها را بروند».
بعضی اوقات هم میگفتند: «هیچکس در جوانی در این راه به جایی نرسیده. فقط یک شخصی در نجف بود که در جوانی به جاهایی رسید، ولی خب عمرش کفاف نکرد و از دنیا رفت».
براساس خاطره یکی از شاگردان
محمدمتین
توی حرم، هر روز ایستاده زیارت عاشورا را میخواندند. بعد در راه برگشت یا در منزل، صد لعن و صد سلامش را هم میگفتند. یکبار ازشان پرسیدم: «همیشه با صد لعن و صد سلام میخوانید؟».
گفتند: «تا جایی که به یاد دارم، ترک نشده».
براساس خاطره یکی از مرتبطان
محمدمتین
حجم
۴۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۵,۰۰۰
تومان