بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مردان ساعت ده | طاقچه
تصویر جلد کتاب مردان ساعت ده

بریده‌هایی از کتاب مردان ساعت ده

نویسنده:استیون کینگ
انتشارات:نشر آواژ
امتیاز:
۳.۶از ۳۹ رأی
۳٫۶
(۳۹)
«ما وحشت‌ها را می‌سازیم تا در مقابله با واقعیت‌ها به ما کمک کنند». استیفن کینگ
Mr.horen~
پیرسون لبخندِ نحیفی زد و گفت: «بله، مطمئنم، ولی ممکنِ اوهایو و ایلینویز را جابه‌جا گفته باشم.»
Hopefull_librarian
بعداً به ذهنش رسید که مردان ساعت ده یک قبیله تازه نبودند، بلکه تکه پاره‌هایی از قبیله‌ای قدیمی‌تر بودند. مرتدانی که در برابر قوانین تازه‌ای می‌ایستادند که قصد داشتند عادات بد آن‌ها را از زندگیِ آمریکایی‌ها بیرون بیندازند. خصوصیتی که همه آن‌ها را با هم متحد می‌کرد، بیزاری یا عدم تواناییِ آن‌ها برای فراموش کردن قصد خودکشی بود. آن‌ها معتادانی بودند که محدوده گرگ‌ومیش جامعه‌پذیری‌شان دائماً در حال کوچک و کوچک‌تر شدن بود. با خود اندیشید گروه اجتماعیِ نامتعارف، اما نه گروهی که قرار بود مدت‌های طولانی دوام بیاورد. حدس زد حداکثر تا سال ۲۰۵۰، مردان ساعت ده به‌طورکلی از بین رفته باشند.
Ms.vey
تابلویی در زیر آن نوشته بود: تعارف نکنید و درخواستِ نسیه بدهید؛ ماهم تعارف نمی‌کنیم و به شما می‌گوییم گورت را گم کن.
Ms.vey
فکر کرد: لعنتی، یک دقیقه صبر کن. ما آخرین گروه خوش‌بین‌های جان‌سخت دنیا هستیم. همه‌ش همین است، بیشترِ ما حتی خودمان را اذیت نمی‌کنیم که کمربند ایمنی ببندیم.
Ms.vey
حسی خودبینانه و خودستایانه‌ای در آن ژست بلند کردن دست‌هایش برای فراخوانی به سکوت وجود داشت؛ حسی که اهانت ناخودآگاهِ سیاستمداری ماهر را به شنوندگانش نشان می‌داد.
زویا

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۶,۹۰۰
تومان