بریدههایی از کتاب در روزگار آلودگی
نویسنده:پائولو جوردانو
مترجم:محیا بیات
ویراستار:امیلی امرایی
انتشارات:نشر برج
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۷۷ رأی
۳٫۷
(۷۷)
آلودگی دعوتی است به فکرکردن. قرنطینه فرصتی است برای این کار. فکرکردن به چه؟ به اینکه ما تنها عضوی از اجتماع بشریت نیستیم. ما گونهٔ تهاجمیترِ این اکوسیستم متعالی و شکنندهایم.
Mitra
ما همیشه میخواهیم تاریخ آغاز و پایان اتفاقات را بدانیم تا با دقت زیاد برای زندگیمان برنامه بریزیم. عادت کردهایم که زمانبندیمان را به طبیعت تحمیل کنیم. این است که نیاز داریم بیماری تا یک هفتهٔ دیگر تمام شود، که به وضعیت عادی برگردیم. نیاز توأم با امیدواری؛ اما در شرایط آلودگی باید بدانیم چه قسم امیدواری مجاز است. در انتظارِ غیرممکنها و نامحتملها بودن، منجر به ناامیدیهای مکرر میشود.
علیرضا یونسی
در روزگار آلودگی کاری که میکنیم یا نمیکنیم دیگر منحصراً به خودمان مربوط نیست. حتی پس از پایان این اپیدمی هم نمیخواهم این را فراموش کنم.
شهلا
در مزامیر توسلی است که این روزها گهگاه یادش میافتم:
به ما بیاموز که ایام را بشماریم
باشد که دلی فرزانه به دست آوریم
شاید به این خاطر است که در روزگار اپیدمی کاری نمیکنیم جز شمردن. مبتلایان را میشماریم، بهبودیافتگان را میشماریم، مردگان را میشماریم، تختهای بیمارستان را میشماریم، روزهای رفته از مدرسه را میشماریم، میلیاردها سهام سوخته را میشماریم، ماسکهای فروختهشده،
پوپک
هیچکس خوش ندارد کنار گذاشته شود. حتی اگر بدانیم انفصالمان از دنیا موقتی است، بازهم رنجمان تسکین نمییابد.
erfan erfan
ریاضی به عادت همیشهاش که مو را از ماست میکشد، به انتخاب هر مهمان مقداری عددی نسبت میدهد، آنها را به ترتیب روی تختهای مینویسد و نگاه میکند تا ببیند با هر تغییر چه اتفاقی میافتد. چه کسی میبازد و چه کسی میبرد. سپس با نتیجهای که دیگر شهودی نیست، دستبهسینه رو به ما میکند: تصمیم درست، آن تصمیمی نیست که تنها بر مبنای منفعت شخصی من گرفته شود. تصمیم درست تصمیمی است که منافع شخصی من و دیگران را همزمان در نظر بگیرد.
erfan erfan
وقتی روزنامههای محلی ایتالیا تصمیم گرفتند دیگر تعداد مبتلایان را منتشر نکنند، ناراحت شدم. حس میکردم به من خیانت شده است. شروع کردم به مراجعه به منابع دیگر. در روزگار آلودگی، اطلاعات شفاف تنها یک حق نیست: اقدامی جدی است برای پیشگیری.
صبا بانو:)
میتوانیم کووید-۱۹ را اتفاقی مجرد، بداقبالی یا مصیبت تعریف کنیم، میتوانیم فریاد بزنیم که تقصیر آنهاست. مختاریم. یا میتوانیم به آلودگی معنا بدهیم. از این زمان استفادهٔ بهتری ببریم، آن را به کارِ اندیشیدن به چیزی ببندیم که وضعیت عادی ما را از فکرکردن به آن بازمیدارد: چطور شد که به اینجا رسیدیم، چطور میخواهیم از نو شروع کنیم؟
شمارش ایام. تصاحب دلی فرزانه. نگذاریم که این روزها بیهوده بگذرند.
پوپک
در روزگار آلودگی ما یک پیکر واحدیم. در روزگار آلودگی دوباره یک جامعه میشویم.
شهلا
- پس چطور بیماری واقعاً تمام میشود؟
- با واکسن.
- و اگر واکسنی وجود نداشته باشد؟
- با صبر بیشتر.
آناهیتا
- پس چطور بیماری واقعاً تمام میشود؟
- با واکسن.
- و اگر واکسنی وجود نداشته باشد؟
- با صبر بیشتر.
Variable
بسیاری از ویروسهای مشابه دیگر، مانند سارس-کوو، نوع پیشین همین ویروس، بهسرعت مغلوب شدند و ویروسهای دیگری همچون ویروس اچآیوی نیز سالهاست که در سایه ماندهاند. سارس-کوو-۲ بیپرواترین بود. تهورش چیزی را بر ما آشکار کرد که پیشازاین میدانستیم اما از سنجشش عاجز بودیم: کثرت لایهها و درجاتی که ما را به هم مرتبط میکند و پیچیدگی جهانی که در آن زندگی میکنیم، نهفقط از منظر ابعاد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، بلکه از منظر پیچیدگی ساختارهای درونی و روانی.
صبا بانو:)
آلودگی محکی است برای اینکه دستمان بیاید دنیای ما، چقدر جهانی و متعامل و درهمتنیده شده است.
صبا بانو:)
افتادهام درون فضایی خالی و نامنتظره. مخمصهای که همه در آن گیر افتادهایم: آنچه از سر میگذرانیم تعلیقی است در روزمرگی، وقفهای در آهنگ زندگی، مثل وقتیکه هنگام اجرای ترانهای، صدای طبل قطع میشود و بهنظر میرسد که موسیقی در سکوت متعاقبش کش میآید. مدرسهها تعطیلاند، تعداد کمی هواپیما در آسمان است، در راهروی موزهها صدای قدمها میپیچد، همهجا بیش از معمول ساکت است.
تصمیم دارم از این تهی برا
Ozra
اپیدمیها، پیش از آنکه فوریت پزشکی باشند، فوریت ریاضیاتاند. چراکه حقیقتاً ریاضیات علم اعداد نیست، علم روابط است: ریاضی پیوندها و تبادلاتِ مجموعههای متفاوت را وصف میکند و فارغ از اینکه مجموعهها از چه ساخته شدهاند آنها را به حروف و توابع و بردارها و نقاط و سطوح خلاصه میکند.
آلودگی، عفونتی است در روابط ما.
delilah
کوو-۲ بدویترین شکل حیات است که میشناسیم. برای فهمیدن عملکردش، باید به هوش احمقانهاش وارد شویم و خودمان را از منظر او ببینیم و یادمان باشد که کوو-۲ به هیچوجهی به ما توجه ندارد، نه به سنمان، نه جنسیتمان، نه ملیتمان و نه به ترجیحاتمان. جمیع انسانها برای ویروس به سه دسته تقسیم میشوند: افراد در معرض، یعنی آنهایی که هنوز ممکن است آلوده شوند؛ مبتلایان، کسانی که پیشازاین آلوده شدهاند؛ و محذوفان، کسانی که دیگر مبتلا نمیشوند.
delilah
هر چه بیشتر متفاوتتر (More Is Different).
فیلیپ وارن آندرسون هنگام نوشتن این عبارت به الکترونها و مولکولها اشاره داشت، اما با ما هم سخن میگفت: اثر تجمعی هر عمل ما بر گروه، با مجموع هر اثر متفاوت است. در مقیاس بالا، هر رفتار ما چنان پیامد فراگیری خواهد داشت که گاهی انتزاعی و از درک خارج است.
Ozra
است. بهطرز جنونآمیزی محتاط شدهام، عصرها مکرر از همسرم میخواهم که روی پیشانیام دست بگذارد و تبم را بسنجد. اما به این خاطر نیست. از بیماری نمیترسم.
پس از چه میترسم؟
از همهٔ چیزهایی که آلودگی تغییرشان میدهد. از اینکه بفهمم این داربستِ تمدن که میشناسم کاخی کاغذی باشد. از فنا میترسم اما از خلافش هم بیم دارم: از اینکه ترس بگذرد، بیآنکه تغییری برجا بگذارد.
delilah
تصمیم درست، آن تصمیمی نیست که تنها بر مبنای منفعت شخصی من گرفته شود. تصمیم درست تصمیمی است که منافع شخصی من و دیگران را همزمان در نظر بگیرد.
شهلا
پس در روزگار آلودگی کاری که میکنیم یا نمیکنیم دیگر منحصراً به خودمان مربوط نیست. حتی پس از پایان این اپیدمی هم نمیخواهم این را فراموش کنم.
صبا بانو:)
هنوز تصویر آن سوله را که فاحشهخانهای عظیم بود، بهوضوح در یاد دارم؛ جایی که خانوادهها در چادرهای کثیفی جدا از هم زندگی میکردند و زنان مقابل چشم کودکان معلولشان تنفروشی میکردند. این صحنه را ازاینجهت اینچنین واضح به خاطر دارم، چراکه اولینبار بود که فلاکتی چنین مطلق و غیرانسانی میدیدم و بهتزده بودم.
Dexter
در روزگار آلودگی، علم ما را ناامید میکند.
yazdaan
بیماری مثل تودهای از ابرهای طوفانی در افق پیدا بود، اما چین دور است و به خیالمان اینکه «اینجور چیزها اینجا اتفاق نمیافتد».
وقتی آلودگی بهسرعت به ما رسید، مبهوت شدیم.
دِلنشان
در این فشار نامرئی، دلمان میخواهد به وضعیت عادی برگردیم، به خودمان حق میدهیم که بخواهیم وضعیت عادی شود. ناگهان وضعیت عادی مقدسترین چیزی شده که داشتهایم، هرگز اینقدر به آن اهمیت نداده بودیم و چون نیک در خود بنگریم حتی نمیدانیم وضعیت عادی چیست: چیزی است که میخواهیم پسش بگیریم.
صبا بانو:)
هیچکس خوش ندارد کنار گذاشته شود. حتی اگر بدانیم انفصالمان از دنیا موقتی است، بازهم رنجمان تسکین نمییابد.
ما نیازی مبرم داریم که با دیگران باشیم، میان دیگران باشیم، در چند قدمی کسانی باشیم که برایمان اهمیتی دارند. نیازی که شبیه نفسکشیدن است.
این است که دست به طغیان میزنیم: قانع نمیشوم، نمیگذارم هیچ ویروسی زندگی اجتماعیام را مختل کند. نه برای یک ماه، نه یک هفته و نه حتی یک دقیقه. میگویند باید چنین کنیم، اما حق واقعاً با کیست؟
Noura
آلودگی، عفونتی است در روابط ما.
Elmira
ما همیشه میخواهیم تاریخ آغاز و پایان اتفاقات را بدانیم تا با دقت زیاد برای زندگیمان برنامه بریزیم. عادت کردهایم که زمانبندیمان را به طبیعت تحمیل کنیم. این است که نیاز داریم بیماری تا یک هفتهٔ دیگر تمام شود، که به وضعیت عادی برگردیم. نیاز توأم با امیدواری؛ اما در شرایط آلودگی باید بدانیم چه قسم امیدواری مجاز است. در انتظارِ غیرممکنها و نامحتملها بودن، منجر به ناامیدیهای مکرر میشود.
عاطی
مخمصهای که همه در آن گیر افتادهایم: آنچه از سر میگذرانیم تعلیقی است در روزمرگی، وقفهای در آهنگ زندگی، مثل وقتیکه هنگام اجرای ترانهای، صدای طبل قطع میشود و بهنظر میرسد که موسیقی در سکوت متعاقبش کش میآید.
asma
از بیماری نمیترسم.
پس از چه میترسم؟
از همهٔ چیزهایی که آلودگی تغییرشان میدهد. از اینکه بفهمم این داربستِ تمدن که میشناسم کاخی کاغذی باشد. از فنا میترسم اما از خلافش هم بیم دارم: از اینکه ترس بگذرد، بیآنکه تغییری برجا بگذارد.
Variable
در روزگار اپیدمی کاری نمیکنیم جز شمردن. مبتلایان را میشماریم، بهبودیافتگان را میشماریم، مردگان را میشماریم، تختهای بیمارستان را میشماریم، روزهای رفته از مدرسه را میشماریم، میلیاردها سهام سوخته را میشماریم، ماسکهای فروختهشده، ساعتهای رفته در انتظار رسیدن جواب آزمایش؛ اتاقهای خالی هتل را میشماریم، پیوندهایمان را میشماریم، فداکاریهایمان را میشماریم و روزها را میشماریم و میشماریم، علیالخصوص این روزها را، روزهایی که مانده تا وضعیت اضطراری بگذرد.
Variable
حجم
۱۹۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
حجم
۱۹۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
قیمت:
رایگان