بریدههایی از کتاب فی ظلال القرآن
۵٫۰
(۲۰)
بیماری، بیماری میآفریند و کجروی از کم آغاز میگردد و هرچه پیش میرود، زاویهٔ انحراف، وسیعتر و وسیعتر میگردد. و این سنّت لایتغیّر خدا است در همهجا، در هرچیز و هر وضع و در همهٔ ادراکات و روشها.
📖
اسرائیلی بالاخره اسرائیلی است!! همان است که هست، همان تیرگی حس، همان مادّیاندیشی و همان بیخبری از جهان برتر از حس...
📖
تقوا ادراکی در ضمیر و حالتی در وجدان است که از آن، حرکات و اعمال خاصّی ناشی میگردد و درنتیجه، شعور باطنی انسان با رفتار ظاهریاش هماهنگ میشود و آدمی هم در خلوت دل و هم در صحنهٔ عمل به خدا میرسد.
📖
بدون وجود ممنوع و حرام، اراده رشد نمیکند و انسان دارای اراده، از حیوان مجبور بیاختیار، متمایز نمیگردد و صبر آدمی در وفای به عهد و پایبندی به شرط، آزموده نمیشود. اراده نقطهٔ تمایز است، آنها که بِلااراده در لذّتها غوطه میخورند از دنیای بهائماند گرچه به شکل آدمیزاده.
📖
اینجا نیز دو راهی دیگری است: یکی راه آزادی مطلق از هر نوع بردگی و عبودیّتی، و دیگری راه بردگی مطلق در برابر بندگان و بردگان. این اصل، اِعلان آزادی کامل انسان است: آزادی از قیدوبند اوهام، آزادی از بندگی نظامهای تحمیلی و آزادی از عبودیّت هر وضع نامتناسب با ساختمان انسان.
📖
چه بینوا و سیهروز است آنکس که فرمانروای آسمان و زمین او را به مسخره گیرد...
📖
آنکس که در سایهٔ قرآن زندگی میکند مییابد که هریک از سورههای قرآن، دارای شخصیّت ممتاز و مستقلّی است، دارای روحی است که قوام سراسر سوره به آن است، درست همچون روح یک موجود زنده. دارای یک موضوع اصلی است یا چند موضوع اصلی که بر گرد یک محور دور میزند. هر سوره دارای جوّ مخصوصی است که بر همهٔ موضوعات آن سایه افکنده و سیاق کلام را در سوره آنچنان آورده که همهٔ این موضوعات را از چند جهت شامل میگردد و به آنها یکنواختی میدهد. همچنین هر سوره دارای آهنگ و موسیقی خاصّی است که فقط در صورتی که مناسبت کلام تغییر یابد، عوض میشود.
📖
ایمان به غیب نقطهای است که انسان را از حیوانات جدا میکند و از دنیای بهائم، فراتر میبرد. ولی مادّیمسلکان این روزگار _ همچون مادّیمسلکان هر زمان _ میخواهند انسان را عقبگرد دهند، عقبگرد به جهان حیوانیّت که نامحسوس را در آن راه نیست!
📖
کسانی که شنیعترین فسادها را در زمین برپا میکنند و آنگاه خود را اصلاحگر مینامند، در هر زمان بسیارند. علّت این ادّعا آن است که معیارهاشان غلط و نارسا است. هرگاه میزان اخلاص و بیغرضی در کسی مختل گردد، همهٔ موازین و معیارهایش مختل و نارسا میشود.
📖
تسلیم موهومات و خرافات شدن بسی خطرناک و زیانبخش است، ولی خطرناکتر و زیانبخشتر آن است که هر مجهولی را به این دلیل که مجهول است و هر پوشیده و پنهانی را به این دلیل که نمیتوانیم بر آن احاطه بیابیم، انکار کنیم.
📖
داوری خواستن از آئین قرآن، یک عمل مستحب و زائد بر وظیفه و قابل انتخاب نیست، مرز میان ایمان و بیایمانی است:
«هیچ مرد و زن مؤمنی حق ندارد که وقتی خدا و پیغمبر حکمی صادر کردند اختیار کار خود را داشته باشد.»
وحید
مؤمن بر ایجاد علّتها همّت میگمارد چون این وظیفه و تعهّد او است، ولی خدا است که اثرها و نتیجهها را براثرِ آن بهوجود میآورد.
وحید
داستان درخت ممنوع و وسوسهٔ لذّتجویی شیطان و فراموشی پیمان و مرتکب شدن گناه و آنگاه هشیاری بعد از مستی و سپس پشیمانی و آمرزشطلبی، بیکموکاست همان تجربهٔ روزمرّه و تکراری بشر است.
📖
«محدود» نمیتواند «مطلق» و نامحدود را درک کند، بر او لازم است به احترام منطق خود بپذیرد که دسترسی یافتن او به ادراک نامحدود و مطلق، کاری است محال و اگر او مجهولی را درنیافت نمیتوان گفت که آن شیئی وجود ندارد.
📖
صفبندی جاودانه پدید میآید، از یکسو آفریدهٔ شر در هیکل ابلیس و از سوی دیگر، جانشین خدا در قالب آدم. پیکاری که صحنهاش ضمیر آدمی است درمیگیرد. در این پیکار هرچه انسان به ارادهاش و به پیمانش با خدا پایبندتر باشد پیروزی خیر بیشتر است و هر اندازه که در برابر هوس و شهوتش تسلیمتر و از پروردگارش دورتر گردد، نصرت شر، افزونتر است.
📖
سخن اگر از دلی که بدان مؤمن است برنخیزد، هرچه خوشآهنگ و پرطنین و شورانگیز باشد، مرگزده برمیخیزد و بیفروغ و بیجذبه به گوش میرسد.
📖
منطق استوار انسانی حکم میکند که مقرّرات زندگی باید از منبع و مصدر ثابتی غیر از خواست تغییرپذیر خود انسان، سرچشمه گیرد، منبع و مصدری که دستخوش هوسها و انگیزههای نوبهنو و رنگارنگ نباشد و مردم باید به آن معیار ثابتی رجوع کنند که اثرپذیر از رضا و غضب و صحّت و مرض و هواوهَوس نباشد.
📖
خداوند، پروردگار هر بزرگ و کوچک و آفرینندهٔ پشه و فیل است. معجزهٔ آفرینش پشه کمتر از معجزهٔ آفرینش فیل نیست و مایهٔ اعجاز در هر دو یکی است یعنی: معجزهٔ زندگی... راز پیچیدهای که بهجز خدا کسی از آن آگاه نیست. دیگر آنکه در تمثیل، حجم و شکل، مهم نیست. مَثَل، ابزار روشنگری و بصیرت دادن است. در آوردن مثلها هیچچیزی که موجب عیب یا مایهٔ شرمندگی باشد وجود ندارد و خدا با حکمت عظیمش، از این تمثیلها آزمایش دلها و روانها را اراده فرموده است
📖
در این دنیا نقطهٔ افتراق راهها آن است که آدمی گوش به فرمان و مطیع خدا باشد یا پیرو و فرمانبر شیطان... و راه سوّمی وجود ندارد...
📖
حدیثی در ثواب عظیم حمد خدا
«بندهای از بندگان خدا در دعا چنین گفت: «پروردگارا! تو را سپاسی شایستهٔ جلال ذاتت و قدرت فراوانت» دو فرشته حیران ماندند و ندانستند این را چگونه در حساب نویسند
miladmt30
گروهی بدآموز و فریبگر که دشمنان بشرند، آئین خدایی را در کفّهای و نیروی ابتکار و سازندگی مادّی انسان را در کفّهٔ دیگری در برابر یکدیگر میگذارند، آنگاه به بشر میگویند: انتخاب کن! یا آئین خدا را برگزین و از همهٔ فرآوردههای هوش و ابتکار انسان در قلمرو مادّه، چشم بپوش! و یا میوهٔ شیرین دانش و معرفت انسان را بچین و آئین خدا را بدور افکن!... و این فریبکاری رذیلانه و خباثتباری است. چراکه اساساً طرح مسئله به این صورت، مغرضانه و غلط است. آئین خدا دشمن ابتکار و سازندگی مادّی نیست، سرچشمهٔ زاینده و در جهت صحیحْ افکنندهٔ آن است. با این زایندگی و جهتبخشی است که اسلام، آدمی را در رسیدن به مقام خلافت در زمین، کمک و مدد مینماید و این همان مقام ارجمندی است که خدا برای بشر، ویژهاش ساخته و بدو قدرت دست یافتن بر آن بخشیده و از استعدادهای نهفته، چندانکه در بهسر بردن این وظیفه بر این ضرور بوده به او داده و از سنّتها و قانونهای جهان هستی آن اندازه که برای انجام این تکلیف لازم دیده، مسخّرش ساخته
Kimia Bahari
مگر گناه «بهدست آوردنی» است؟ یقیناً منظور از این جمله آن است که هرکس دست به گناهی بیالاید، ولی با این تعبیر به حالت روانی ویژهای نیز اشاره شده است... کسی که دست به گناهی میآلاید معمولاً از آن لذّت میبرد و آن را برخویش گوارا میبیند و به یک معنی، گویی چیزی بهدست آورده است. اگر گناه را ناپسند میداشت مرتکب آن نمیشد و اگر در آن زیانی میدید، چنان با شوق و شور بهسوی آن نمیرفت و اجازه نمیداد فضای جانش از آن سرشار گردد و جهانش بدان احاطه شود. چراکه از هر ناپسند و زیانبخشی میباید گریخت و هر انگیزهای را که بدان وامیدارد باید سرکوب ساخت و از آلودگی به آن باید آمرزش خواست و به چیزی جز آن باید پناه برد. وقتی چنین احساسی از گناه در کسی پدید آمد ناممکن است که گناه او را در برگیرد و فضای زندگیاش را پر کند و دریچههای توبه و اندیشه را بر او ببندد.
📖
ایمان باید به شکل کار شایسته، از دل بجوشد... و این چیزی است که مدّعیان ایمان باید درست آن را بفهمند. ما که میگوییم مسلمانیم امروز نیاز فراوانی به دانستن و فهمیدن این مطلب داریم که: ایمان تا وقتی سرچشمهٔ عمل صالح نباشد خود نیز وجود ندارد. آنانکه ادّعای مسلمانی میکنند ولی در زمین فساد برمیانگیزند و با مهمترین مصداق اصلاحات _ یعنی با استقرار نظام خدایی در زمین و عملی گشتن مقرّرات و اخلاق دینی _ میجنگند، از اسلام بویی نبردهاند و از پاداش الهی بهرهای نخواهند داشت و از عذاب و انتقام خدا کسی جلوگیرشان نخواهد بود. هرچند همچون یهود با پندارهای بیهوده و باطل خود را سرگرم و دلخوش بدارند.
📖
«شیطان به شما وعدهٔ فقر میدهد و شما را به زشتی و پلیدی وامیدارد و خدا به شما آمرزش و فضل خود را نوید میدهد و خدا گشادهدست و دانا است.»
وحید
دستاورد آدمی در این جهان، همهٔ دستاورد او نیست، بخشی از آن است. هر پاداشی یا سزایی که در این نشئه به وی نرسد در آن نشئه خواهد رسید، پس بر هیچکس ستم نمیرود و هیچکس را زیان نمیرسد.
MMA
عقیدهٔ مؤمن همهچیز او است: وطن او، ملّیّت او و اهل و عشیرهٔ او... و برایناساس است که آدمیان فقط بر این محور، میتوانند گرد آیند نه چون چارپایان در سبزهزار و چراگاه و رمه و پرچین!
باافتخار ، یه ارزشی🦋
علّتها و مقدّمات، پدیدآورندههای اثرها و نتیجهها نیستند، این ارادهٔ مطلق خدا است که هم علّت را پدید میآورد و هم نتیجه و اثر را بر آن مترتّب میسازد
باافتخار ، یه ارزشی🦋
مردمان همه در ترکیب خلقت، برابر و همه انسانند: سری و پیکری و دست و پایی، گوشت و پوست و استخوان و عصبی، دو چشم و دو گوش و دهان و زبانی، سلّولهای زندهای از نوع سلّولهای زندهٔ دیگر و خلاصه، قوارهٔ یکسانی در شکل و در مادّه... ولی نشانهها و ویژگیها و طبیعتها و استعدادهای بینهایت دیگری نیز در ساختمان انسان دخیل است که ایبسا تمایز میان دو نفر انسان را _ با همهٔ آن شباهتها _ از فاصلهٔ زمین و آسمان افزونتر میسازد.
📖
انسان همواره در عین آنکه بسیاری از رازهای خلقت را میدانسته از ماورای لحظهٔ موجود بکلّی بیخبر بوده و با هیچیک از وسائل تحت اختیار خود نمیتوانسته بداند که پس از این لحظه برای او چه پیش خواهد آمد و آیا نَفَسی که اکنون از سینهاش برمیآید دوباره بدو بازخواهد گشت یا آخرین نفس او خواهد بود. این یک نمونه از دانستنیهایی است که از بشر پوشیده است، زیرا آگاهی از آن از لوازم جانشینی او نیست، بل مزاحم و بازدارندهٔ او نیز هست. و ازاینگونه، رازهای نهان زیادی وجود دارد که آن را در زمرهٔ غیب جهان باید دانست، منطقهای که جز دانش خدا را بدان راه نیست.
این است که اندیشهٔ بشر نمیتواند در اینگونه مطالب فرو رود زیرا وسیلهٔ رسیدن به اعماق آن در اختیار او نیست. هر کوششی در این راه مبذول شود، بیهوده و بیاثر و ضایع شده خواهد بود.
📖
ابتکار و سازندگی مادّی، نوعی عبادت خدا و وسیلهای برای شکر نعمتهایش و پایبندی به شرط خدا در پیمان خلافت یعنی تلاش و عمل در چهارچوب رضای خدا محسوب میگردد.
آنانکه آئین خدا را در کفّهای و آفرینش و ابتکار مادّی انسانها را در کفّهٔ دیگری میگذارند، بدخواه و شریرند.
Kimia Bahari
حجم
۴۴۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۹ صفحه
حجم
۴۴۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۹ صفحه
قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان