منتقدان بازار آزاد، همواره ایده تحقق خودبهخودی و قصدنشده خیر عمومی درنتیجه تلاشهای افراد برای پیگیری نفع شخصی را سادهانگاری دانستهاند. آنها به وجود ناسازگاریهای ذاتی در نهاد بازار آزاد قائل هستند و مشهودترین نمود آن را ناپایداری مسیر رشد و بروز رکودها و بحرانهای اقتصادی مکرر در نظامهای سرمایهداری موجود میدانند.
«لودویک لاخمان» شاید از معدود نظریهپردازانی باشد که در میانه این مجادله ایستاده است. او سعی میکند با باز کردن جعبه سیاه بازار، شیوه عملکرد «دست نامرئی» را تا حدودی مرئی کند و توضیح دهد. لاخمان سخت به سنت اتریشی ذهنیتگرایی در علوم اجتماعی پایبند است و در تکمیل و پیشبرد این سنت، میکوشد انتظارات ذهنی متفاوت و متغیر افراد را نیز وارد نظریه اقتصادی کند. در نظر گرفتن نقش انتظارات در نظریه، تحلیل او را پیچیدهتر اما واقعیتر میکند و نقش بسیار حساستری به فرایند بازار میدهد.
آرمان
بحث اصلی لاخمان در این کتاب تبیین چگونگی تشکیل و انباشت سرمایه است. احتمالا برای کسانی که به روش و ادبیات رایج اقتصادی عادت دارند، خواندن این کتاب چندان ساده نیست.
آرمان
استفاده از روشهای فیزیک در اقتصاد، مستلزم پذیرفتن یک فرض بسیار بحثبرانگیز است: موضوعات مورد مطالعه در اقتصاد نیز همانند فیزیک شامل گروهها و مجموعههایی همگن هستند. اکثر اقتصاددانان جهان متقاعد شدهاند که پذیرش این فرض مشکل حادی ایجاد نمیکند و با قبول آن میتوان به تبیینهایی رسید که تقریبهای قابلقبولی از واقعیت هستند. اما اقلیتی از اقتصاددانان، از جمله لودویک لاخمان و استادان او در مکتب اتریش، همواره معتقد بودهاند که پذیرش این فرض معادل نادیده گرفتن اساسیترین حقایق اقتصاد است و به همین دلیل تبیینهای مبتنی بر چنین فرضی در توضیح واقعیات ضعیفند.
آرمان