بریدههایی از کتاب تیمور لنگ؛ آخرین فاتح بزرگ جهان
۳٫۹
(۱۸)
داستانهای تاریخی مربوط به ورود تیمور به شیراز و ملاقاتش با حافظ وجود دارد که یکی هم این است که وی آن شاعر نامی را احضار کرد و شاعر با خرقه درویشی نزد امیر آمد. امیر تیمور با خشونت به حافظ گفت:
شنیدهام این شعر را تو سرودهای
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش ببخشم سمرقند و بخارا را
حافظ گفت:
«آری این شعر از من است.»
تیمور به وی بانگ زد که من با شمشیر سمرقند را تصرف کردهام و سالها برای تصرف آن شهر جنگیدهام و اکنون از هر شهری تحفهای برای سمرقند میبرم. چطور تو این شهر را به خال یک ترک شیرازی میفروشی.
شاعر بعد از لحظهای تأمل تبسم کرده و گفت:
«ای امیر بر اثر همان اسراف کاریها به چنین روزی افتادهام که میبینی.»
جواب حاضر و آماده شاعر تیمور را خشنود ساخت و انعامی به حافظ داده شد.
فرشید
این مردمان در بزمها با جام شراب میگریستند و در رزمها شمشیر به دست میخندیدند. کمتر کسی از آنها جای زخم بر تنش نبود و عده بسیار قلیلی از آنها در بستر بیماری جان میسپردند. معمولا با اسلحه سبک این طرف و آن طرف میرفتند، زره حلقه حلقه فولادی و زیر آن پیراهن یا نیم تنه ابریشمی راه راه میپوشیدند، خوی جنگجویی و غریزه سلحشوری از آنها دور نشده بود. شکار را دوست داشتند و همین که از کار فارغ میشدند تفریحشان شکار بود و با قوشهای آموخته از گله و رمه جدا میگشتند و رو به شکار میگذاردند. این قوشها را مردم کوهستانی به آنان میفروختند. کسی که یک باز داشت خیلی محترم میگشت و کسی که دارای عقابی بود و میتوانست آن را به شکار آهوی نر بپراند خودش و خوانوادهاش با احترام میشدند. بعضی از آنان ببر نگاه میداشتند و آن را چشم بسته به تنگ اسب میبستند و سپس به میدان شکار برده رها میساختند تا آهو شکار کند.
کمانهای بلند و سنگین با خود میبردند و با تیرهای دو پیکان پرنده را میانداختند و پیاده پلنگ را دنبال مینمودند و در این دو کار مهارت داشتند.
فرشید
مردم اصفهان بسیار خوش اندام میباشند. پوست آنان سفید مایل به قرمزی میباشد. فوق العاده مهربان و مهمان نواز میباشند و در مهمانی دادن با هم رقابت میکنند. آنها شما را به نان و پنیر دعوت میکنند ولی زیر روپوشهای ابریشمی ظرفها پر از شیرینیها و غذاهای بسیار مطبوع و قیمتی میباشد.
فرشید
لشکرکشیهای تیمور اوضاع سیاسی را تغییر داد و در سرنوشت اروپا مؤثر واقع گشت.
تیمور راههای تجارتی قاره را که برای صد سال بسته مانده بود مجددآ گشود و آسیا و اروپا را از نظر بازرگانی متصل ساخت شهر تبریز را که از بغداد به اروپا نزدیکتر بود مرکز بازرگانی قرار داد و اروپاییان با کمک تیمور توانستند به آن شهر آمد و شد کنند. مرگ تیمور سبب شد که تجارت آسیا تا مقدار زیادی شکست بخورد و به همان جهت واسکوداگاما و کریستف کلمب درصدد برآمدند از دریا راه تازهای به آسیا بیابند.
قزل اردو درهم شکست و روسها توانستند آزاد و مستقل شوند. آل مظفر در ایران منقرض گشتند و دو قرن بعد در تحت حمایت شاه عباس ایران امپراتوری مشهوری گشت. ترکان عثمانی گرچه شکست خوردند و متفرق شدند ولی به قدری اوضاع اروپا آشفته بود که نتوانست متحد شود و خود را آزاد سازد از آن رو ترکان عثمانی مجددآ نیرو پیدا کردند و در سال ۱۴۵۳ قسطنطنیه را گشودند.
arash
آغاز تیمور را «کازاک» میگفتند. کازاک یعنی جنگجوی آوارهای که بیش از ۲۴ ساعت در یک محل نمیماند و کلمه قزاق امروزه به معنای همان سواران جنگجوی استپ میآید.
Mozhgan Tn
در یکی از آن روزها به بازار سمرقند آمد و آن را برای انجام معاملات روز افزون کوچک و نامناسب دید لذا دستور داد فوری از ریگستان تا رودخانه خیابانی مخصوص معاملات بازرگانی بسازند. تیمور گفت باید در بیست روز این عمل تمام شود. وی این کار را به اشراف واگذارده و گفت اگر در ظرف بیست روز آن کار پایان نگیرد سرشان بر باد میرود.
طبعآ دو نفر از اشراف به نظارت تعیین گشتند. سربازان خانههای سر راه را خراب میکردند. اعتراض سودی نمیداد. صاحبان خانهها پیش از آن که سقف بر سرشان خراب شود آنچه میتوانستند از لباس و اثاث برمیداشتند و میگریختند.
کارگران را از خارج شهر به بیگاری میآوردند و بارهای سنگ و آهک را مصادره میکردند. خاکروبهها را با ارابه بیرون میریختند. سرانجام زمین خیابان مسطح و سنگ فرش و جدول کشی شد. کارگران در دو نوبت کار میکردند یک دسته در روز و دسته دیگر شبانگاهان با مشعل مشغول میشدند. مورخان میگویند منظره آن شب کاران و غوغای آنان چنان بود که تصور میرفت دیوان را به کار واداشتهاند.
arash
ما نمیدانیم اکنون هول و هراس آن روز مردم را از نزدیک شدن مغولها درک کنیم. میگویند در یک شهری یک فرد مغول بیست اسیر را برای کشتن آماده ساخت سپس یادش آمد که شمشیر خود را نیاورده است لذا به اسیران فرمان داد همان جا بمانند تا او برود و شمشیر خود را بیاورد همه آن اسیران به جز یک نفر سر جای خود ماندند و این روایت از قول همان یک نقر نقل میشود.
فرشید
. شهر کارشی یا قرشی از شهرهای نامی خراسان در چند میلی جنوب غربی کش و از آن شهر تا سمرقند سه روز راه بوده است چون در زبان مغولی قرش یا کارش به معنی کاخ است و یکی از پادشاهان مغول در این شهر قصر مجللی بنا کرده بود لذا آن شهر را قرش یا کارش میخواندند. اما نام فارسی صحیح این شهر نخشب است و عربها آن را نسف میگویند.
arash
کراسول کتابی راجع به تغییرات شکل گنبد در ایران نگاشته است طی آن میگوید که این نوع گنبد را تیمور از جامع اموی دمشق اقتباس کرد و موقع حمله تیمور به هند حتی یک چنین گنبدی در آن مملکت دیده نمیشد گنبد جامع اموی دمشق چوبی بود و در آتشسوزی آن شهر به کلی سوخت. گنبد دمشق بسیار با عظمت و بزرگ بود و از صحرا مانند برج بزرگی به نظر میآمد تیمور یک ماه تمام از اردوگاه خارج شهر دمشق مشغول تماشای این گنبد شد.
arash
پیش از تیمور گنبدهای ایران بیشتر به شکل مخروطی بود و شبیه به انار نبود و در عمارات ساخته شده اوایل حکومت تیمور شکل گنبدی مخروطی بود ولی گور بیبیخانم و گور خود تیمور گور امیر دارای گنبدی انار مانند میباشد این شکل گنبد سپس توسط احفاد تیمور در هند معمول گشت و روسها نیز از آن تقلید کردند و در آن تغییراتی دادند.
arash
اروپاییان از روسها کلمه تاتار را آموختند و همین قسم چین را ختا یا ختای دانستند کلمه ختا بعدآ فراموش شد اما هنوز هم مردمان صحراگردی که با مغولان برای جهانگشایی حرکت میکنند بنام تاتار خوانده میشوند
arash
تاتارها قبایل یا ملتی بودند که در همسایگی چین میزیستند و چینیان آنها را تاتاره میخواندند. این نام به قبایل اطلاق شد چنان که امروز هم چینیها آنان را تاتار میگویند و چنان این اسم شایع شد که اروپاییان تمام مردم صحراگرد را تاتار میخواندند.
arash
یک داستان تأثیرآوری راجع به یکی از حصارهای صلیبیان و نفتاندازی مسلمانان نقل شده است به این قسم که صلیبیان در جلوی دیوار حصار مسلمانان برجهای چوبی ساخته عربها به وسیله منجنیق گلوله هایی به برجهای مسیحیان میانداختند. این گلولهها در برج میترکید و مایعی از آن بیرون میریخت که هیچگونه صدمهای نداشت. مسیحیان به این بیعقلی مسلمانان محاصره شده میخندیدند که بدون فایده برجهای مسیحیان را با آن مایع خیس میکنند ولی همین که برجها از مایع خیس شد مسلمانان مشعلهای افروخته به برجها میانداختند و مردمی که در برجها بودند با خود برجها آتش گرفتند آن مایع نفت بود.
arash
مرگ تیمور سبب شد که سلحشوران و کلاه خودداران توران (قسمت شمالی) از مردم متمدن عمامه به سر ایران (قسمت جنوبی) از حیث شکل و قیافه از هم جدا شوند.
اما اتحاد اسلام هیچگاه عملی نشد. با مرگ تیمور خواب و خیال خلافت عمومی مسلمانان از سرها به در رفت. پیشوایان اسلام میخواستند عظمت دیرین خویش را به وسیله آن فاتح تاتار تجدید کنند ولی بعدآ دانستند که جنگهای تیمور اسلام را به صورت پریشانتری درآورد و اساس آن را متزلزل ساخت. تیمور هیچگاه با نظر پیشوایان مذهبی به جنگ نمیرفت و در پایان معلوم شد که توجهی به حرفهای آنان ندارد.
امپراتوری تازه ایران مذهب دیگری داشت و پیوسته در کشمکش بود احفاد تیمور که در هند سلطنت داشتند مانند خود او اسمآ مسلمان بودند ولی نسبت به سایر مذاهب هم رویه تسامح پیش گرفتند خلیفه مقیم قاهره که قبلا در بغداد جلال و عظمتی داشت، به صورت شبحی در آمد و به احتمال قوی هیچ قوه بشری نمیتواند از مسلمانان ملل مختلف یک واحد سیاسی بسازد.
هیچ کس پس از تیمور برای تصرف جهان به میدان نیامد.
arash
در همان موقع که دمشق میان آتش و خون غوطه میخورد شکل یکی از گنبدهای شهر توجه تیمور را جلب کرد و دستور داد نقشه آن را آماده سازند. این گنبد که بر روی گوری بود به خوبی از صحرا دیده میشد و به صورت جسم پهن گرد نوک تیزی بودکه تاتار با آن شکل آشنایی داشتند. این گنبد از قاعده بزرگ میشد و بالا میرفت و ناگهان نوک تیزی پیدا میکرد. در واقع گنبد به شکل انار بود.
ظاهراً این گنبد به هیچ یک از کارهای معماری سابق شباهت نداشت و برجستگی و عظمت آن فاتح تاتار را مجذوب ساخت.
این گنبد گرد پهن تو پر دمشق که در آتش سوخت و نابود گردید درآیند نمونه گنبدهای عمارات تیمور و اخلاف او شد. یک قرن بعد به هند منتقل شد کنبد تاج محل و کاخهای مغول مطابق آن تهیه گشت. گنبدهای تمام کلیساهای روسیه به آن شکل است.
arash
پس از فتح هند تیمور به فکر ساختمان جامع افتاد. شاید دویست هزار نفر در زمستان آن جنگ از پا درآمدند اما تیمور اهمیتی به آن نمیداد و فکر اتمام جامع بود. سرداران فاتح هند مأمور نظارت ساختمان منارهها و ستونهای جامع گشتند.
در شبستان جامع صد و هشتاد ستون سنگی برپا شد. سقف جامع مرمر صیقلی شده و درها از برنج کنده کاری بود. طلا و آهن و نقره برای منبر و محل خطبه به کار میرفت و در هر گوشه و کنار آیات قرآنی با خطوط زیبا نگاشته شد.
خلاصه این که در مدتی کمتر از سه ماه مؤذنها از بالای منارههای جامع اذان گفتند و خطیبان از فراز منبر جامع امپراتور را دعا نمودند.
تیمور هیچ گاه خود را رسمآ امپراتور نمیخواند.
arash
چنان به نظر میرسد که هیچگاه ملت ترک و امپراتوری ترک وجود نداشته است. عثمانیان هم ترک نبودند بلکه اصلشان از قبایل صحراگرد ترکمن میباشد. از قبایل حکمفرما پدید نیامدند. اینها اروپا را فتح کردند و با اروپاییان مواصلت نمودند و هم چنین با مردم شرق نزدیک و خویشاوند شدند زبان آنها بیشتر از کلمات عربی و فارسی تشکیل مییابد. عثمانیان هرگز ترک نبودند.
فرشید
آتش انداری در جنگ از زمان هخامنشیان معمول بود و هومر در طی تاریخ جنگ ایران و یونان و مخصوصآ در مورد محاصره آتن این موضوع را تصریح کرده که ایرانیان تیرهای آتشین و کوزههای پر از مواد محترقه را برلشکر یونان پرتاب میکردند و از قراین به دست میآید منظور از آتش اندازی جنگی آن ایام تیرهای آلوده به نفت و کوزههای پر از مواد قابل احتراق بوده که پس از اشتعال به طرف دشمن پرتاب میشد و چون ایرانیان زودتر از ممالک دیگر به کشف و استعمال نفت بعنوان آتش جاویدان پی بردند، آتش اندازی در جنگ هم قبل ازهمه جا در ایران شیوع یافت.
فرشید
تیمور با سپاهیان خود به اطراف شهر آمد. سپس آنها را به گوشه و کنار روانه کرد. این سواران درختان چنار کنار شهر را میانداختند و هر کدام با تمام قوا گرد و غبار انبوهی برپا میکردند. ساخلوی مغول که در شهر بودند تصور کردند سپاهیان زیادی برای حمله به شهر میآیند و از ترس شهر را تخلیه کرده گریختند و بدین طریق شهر سبز بدون محاصره و خونریزی تسخیر شد.
فرشید
تیمور شصت و دو روز با زن عزیزش در آنجای کثیف رنج کشید بخصوص ایامی که هوا گرم شده بود خیلی بر آنان سخت میگذشت و در نتیجه این پیشآمد تیمور سوگند یاد کرد که هیچ کس را چه بیگناه چه گناهکار در زندان نگاه ندارد.
فرشید
حجم
۲۶۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۶۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان