۲٫۲
(۹)
زیباترین حادثه
همیشه
کمی دیرتر از پایانِ داستان
اتفاق میافتد...
Maryam
هیچ نمیخواهم حوصلهات را سر ببَرم
پُرحرفی کنم
و آنچه را که میدانی
هی تکرار کنم
تا ابد
دوست دارم همین حالا
غافلگیرت کنم
بیمقدمه
دستت را بگیرم
و تا روزی که زمین میچرخد
لُکنت بگیرم...
lia
دلم میخواست
شبی که میرفتی
اتفاق سادهای میافتاد
راه را گم میکردی
فاختهای کوکو میکرد
و کلیدی زنگارگرفته
از آشیانهٔ خالی دُرناها
به زمین میافتاد
باران میگرفت
بیدار میشدم
بیدارت میکردم
و ادامهٔ این خواب را
تو تعریف میکردی...
lia
دُنکیشوت را
به یک دلیل
بیشتر از دیگران دوست میدارم
حتا بیشتر از خودِ سروانتس
دُنکیشوت را
به یک دلیل
بیشتر از دیگران ورق زدهام
بیشتر از دیگران مرور کردهام
حتا بیشتر از خودِ سروانتس
سالهای سال است
لای برگهای همین کتابِ رنگورورفته
اما نو
مثل یک کشف تازه
عکسهای او را
پنهان کردهام
lia
شِکوه کرد
بمان
زندگی کن
میان کاغذها
و میان همین کاغذها
بمیر
نمیدانم
نفرینم کرد
یا دعا
matbuat
کودک همسایه
و کبوترهایم
در این عصر دلگیر
به دیدنم آمدهاند
کودک همسایه
و کبوترهایم
از کجا میدانستند
که در آخرین سطرهای این شعر
تکهای آسمان پنهان کردهام
یک تابِ بلند
و رازی کوچک...
ماهی
چه میچسبد
شلیکی بیهدف
در جنگ
و هدر دادنِ آخرین فشنگ
چه میچسبد
رقص
در شعری کوتاه
با کودکانی که فردا
به دورترین سیارهها خواهند رسید
پیاده
بیتفنگ
ماهی
سوگنامه
هر نیمهشب
مادربزرگ
با کوبه به دَر میکوبید
و پدربزرگ
با اولین تقه بیدار میشد
با آرنج
سقلمهای به کمرم میزد
و میپرسید
تو هم شنیدی
نیمنگاهی به چشمهایش میانداختم
و بهدروغ میگفتم
نه...
Masoud
زیباترین حادثه
همیشه
کمی دیرتر از پایانِ داستان
اتفاق میافتد...
hosein lima
من در آخرین خوابِ مادرم پیش از ازدواج
به دنیا آمدم
در خوابِ خدا شاعری کردم
و فردا
در خوابِ زنی غریبه
زیر رنگینکمان
و در میان بوتههای شوکران
بوسه خواهم زد
بر لبهای جهان
maryam
چون مرهمی
صدای تو
با دردِ من یکیست
hosein lima
در هیچکدام از این عکسها
پیدایم نیست
تنها کسی که در هر دو عکس دیده میشود
مادری جوان
و مادری پیر است
که به پسرش در پشت دوربین
لبخند میزند
لبخندی رنگین
در قابعکسی سیاهوسفید
و لبخندی بیرنگ
در عکسی رنگی
Sheyda Shojaei
پاراجانف
با چند تکه خنزرپنزر
و خرتوپرتهای بیارزش
اثری هنری میساخت
همان کاری که خدا
در ازل
با چند تکهسنگ
پارهای آتش
و مُشتی آب میکرد
Sheyda Shojaei
آخرین شعرم را
زیر تختخوابی کوچک
کنار تیلهای پیدا خواهید کرد
که در نیمهشبی زمستانی
و در آخرین روز کودکی
از دستم رها شد
به زیر تخت غلتید
و من
گم شدم...
Sheyda Shojaei
برای نوشتن شعری ناب
دربارهٔ رنگینکمان
چیزی لازم نیست
جز تکهای کاغذ
و سیاهی چشمهای زنی
که نمیترسد از تنها ماندن
و پیر شدن
در شعر
Sheyda Shojaei
هر دو میخواهیم فریاد بزنیم
او
مثل کودکی تنها
در کویر
من
مثل مسیح
تنها
بر صلیب
Sheyda Shojaei
بیداری
بههرحال بهتر از خواب است
در خواب
همیشه دروغ میگویم
حتا به خدا
و حتا خدا
دروغ میگوید...
Sheyda Shojaei
حجم
۴۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
حجم
۴۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
قیمت:
۸۵,۰۰۰
تومان