بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب از تبعید تا پیروزی | طاقچه
تصویر جلد کتاب از تبعید تا پیروزی

بریده‌هایی از کتاب از تبعید تا پیروزی

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر
پس برای چه بندگان را آزمایش می‌کند؟ برای اینکه استعدادهای درونی آنها را به فعلیت برساند، چه اینکه در وجود هر کسی لیاقتها و استعدادهایی نهفته شده که تا در میدان عمل قدم نگذارد، به فعلیت نمی‌رسد. الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه.
آر-طاقچه
در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ که تبلیغات مادیون در ایران شدت گرفته بود، روحانیون احساس کردند که هجوم مکاتب باطله و نشریات روزافزون افراد گمراه و ایادی بیگانه که در اختیار جوانان گذارده می‌شود جوانان را تهدید می‌کند. در این برهه از زمان، رجال مذهبی و استادان فلسفه و عقاید احساس مسئولیت کردند و جلسه‌هایی برای آشنا ساختن جوانان با طرز مبارزه منطقی با این مکاتب، تشکیل دادند و آیت‌الله مکارم شیرازی یکی از پیشگامان تاسیس چنین جلساتی بود. او با همکاری جمعی از دانشمندان، جلسات بحث علمی و فلسفی تشکیل دادند که در آن جلسات کلیه اصول فلسفی مکتب‌های مادی مطرح می‌شد. این جلسات سبب شد تا آیت‌الله مکارم شیرازی در این مباحث به حد کافی غور و رساله‌ها و نوشته‌های آنها را بررسی کند. و این گونه بود که توانست یک شاهکار علمی که در نوع خود ممتاز و بی‌نظیر است به نام فیلسوف‌نماها را به رشته تحریر درآورد. این کتاب با استقبال عظیم جوانان و طبقه روشنفکر رو به رو شد و دسته‌ای از گمراهان در پرتو این کتاب از چنگال مکتب مادیگری و ماتریالیسم رهایی یافتند.
کاربر ۲۱۶۰۱۹۶
بازداشت توسط ساواک در شب پانزدهم خرداد سخنرانی‌های پرشور عاشورا منجر به دستگیری گروهی از روحانیون مبارز شد. به گزارش ساواک، در شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ «بیست نفر از وعاظ که در چند روز اخیر ایام سوگواری در منابر مردم را تحریک بر علیه امنیت کشور کرده‌اند توسط مامورین شهربانی و ساواک بازداشت شدند؛ از جمله آقایان ناصر مکارم شیرازی، مرتضی مطهری، عباسعلی اسلامی، محمدتقی فلسفی، سیدعبدالکریم هاشمی نژاد و...» روز بعد نیز امام خمینی و عده دیگری از روحانیون دستگیر شدند.
کاربر ۲۱۶۰۱۹۶
رئیس کلانتری به من می‌گفت: «آقا، والله من بیگناهم، اگر شما می‌خواهید نفرین بکنید، به اینها نفرین کنید. ما را تحت فشار گذاشته‌اند، لذا مجبور شدیم شما را دستگیر کنیم» رئیس کلانتری که آدم مودبی بود در بین راه به من گفت: «اگر کاری دارید بگویید برایتان انجام دهم.» من نیز از او خواستم جریان دستگیری مرا به بستگانم در تهران اطلاع دهد که او نیز با پیاده شدن از اتومبیل و با استفاده از تلفن عمومی، مراتب امر را به اطلاع آنها رسانید. بعد از آن به من گفت: «اگر اوراق اعلامیه‌ای به همراه دارید به دور بریزید که دردسر بیشتری برایتان به وجود نیاید.» زمانی که افسر مذکور از ماشین پیاده شد تا تلفن بزند، پاسبانهای موجود در اتومبیل به من می‌گفتند: «عجب بدبختی به ما دست داده است! به چه روزگاری افتاده‌ایم! عاقبت کار ما مثل عمر سعد شده است. مردم در مراسم عزای امام حسین (ع) شرکت می‌کنند و ما مشغول دستگیری و به زندان بردن علما و خطبای دین هستیم.» یکی دیگر از آنها می‌گفت: «مرده‌شور ببره این لقمه نانی را که می‌خوریم! ما را به چه کارهایی واداشته‌اند.» دیگری نیز افزود: «عاقبت کار ما شده مانند عاقبت کار شیطان.»
کاربر ۲۱۶۰۱۹۶

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان