کتاب آرزوهای دستساز
۴٫۰
(۴۶۲)
«مشکلات» کلیدواژهای بود که حسین را به مخمصه انداخت؛ مخمصهای مطلوب که باعث میشد مهارتِ درست زندگی کردن در مواجهه با آن معنا پیدا کند.
ولنسی پارسی
وقتیکه کار را برعهدهٔ خودم گذاشتند، دیدم همهچیز دست خودم نیست. گاهی اوقات کارهایی را نمیخواستم، ولی اتفاق میافتاد. گاهی کاری را میخواستم انجام بدهم، ولی هرچقدر تلاش میکردم نمیشد. انتظاراتم تخیّلی بود. وقتیکه وارد کار اجرایی شدم، تازه فهمیدم چقدر با شرایط ایدهآل فاصله دارم. هر کاری برای اینکه به نتیجه برسد، مقدمات میخواهد، کمک میخواهد، ابزار میخواهد، شرایط میخواهد. وقتی وارد کار میشوی، تازه آن موقع، این کشمکشها، تقسیم مسئولیتها، محدودیت امکانات و نقصها و ضعفهای فکری باعث فاصلهگرفتن از شرایط مطلوب میشود.
Razieh
فایمن روزی برای سخنرانی به دانشگاه آرژانتین دعوت میشود. در حین سخنرانی، از دانشجوها میپرسد: «شما چرا همان کاری را میکنید که ما در آمریکا انجام میدهیم؟ وضعیت کشور ما طوری است که باید روی لبهٔ علم حرکت کنیم، اما شما که کشورتان مشکلات متعددی دارد، بروید و مشکلات خودتان را حل کنید، نه اینکه به علومی بپردازید که شاید صد سال آینده هم بهدردتان نخورد.»
Razieh
یکبار یکی از اساتید در کلاس خاطرهای از «فایمن» برایمان تعریف کرد. فایمن، یکی از فیزیکدانان بزرگ آمریکاست که توانست جایزهٔ نوبل بگیرد. مهارت زیادی در تدریس داشت. فیزیک را چرخ میکرد و با ادبیات سادهای سرخش میکرد و به خورد دانشجوها میداد. از این لحاظ شهرت زیادی برای خودش دستوپا کرده بود. فایمن روزی برای سخنرانی به دانشگاه آرژانتین دعوت میشود. در حین سخنرانی، از دانشجوها میپرسد: «شما چرا همان کاری را میکنید که ما در آمریکا انجام میدهیم؟ وضعیت کشور ما طوری است که باید روی لبهٔ علم حرکت کنیم، اما شما که کشورتان مشکلات متعددی دارد، بروید و مشکلات خودتان را حل کنید، نه اینکه به علومی بپردازید که شاید صد سال آینده هم بهدردتان نخورد.»
مصطفی
دوران جنگ، پشتجبههها فقط نمینشستند دعا بخوانند و بگویند الهی صدّام بمیرد؛ بلند میشدند و تیر میزدند. آن بلندشدن و تیرزدن، امروز این کار و تلاش و امیدواری است. ولی اینکه آن تیر بخورد به پیشانی دشمن، دست خداست. تکلیف ما این است بلند شویم، حرکت کنیم و تا میتوانیم با دقت تیر بزنیم؛ با تمام وجود بایستیم و از هیچچیز نترسیم.
محمد صدرا
هیچچیز بهاندازهٔ دشواری و شکست تمایزآفرین نیست. تصمیم آدمها بعد از مغلوبشدن میتواند از جنس سقوط باشد یا تلاش برای صعود. آنان که بر این سختیها و دشواریها غلبه میکنند، بهسمت اوج میروند و آنها که از سختیها و مشکلات بهانه میتراشند، به نابودی میرسند و فراموش میشوند. طعم شکست تلخ و ناگوار است
امیررضا
«تا کِی باید شال تقصیرها را به گردن اینوآن بیندازیم؟ تا کی باید چشممان به دست اینوآن باشد؟ کسی که راهحل داشته باشد، فریاد نمیکشد، جنجال راه نمیاندازد؛ عمل میکند، عمل! هرکس بهاندازهٔ خودش مسئولیت دارد. مسئولیت، سهام نیست که بشود به غیر واگذار کرد.»
کرمِ کتاب🍃
میخواند و آن روزها هرکس میخواست در این رشته و احتمالاً خیلی از رشتههای دیگر ادامهتحصیل بدهد، باید به خارج از کشور میرفت. در دوران زندگیمان در انگلیس علاوهبر اینکه در یکی از مدرسههای شهر لیدز مراتب آموزشی انگلیس را میگذراندم، برای اینکه وقتی به ایران برگشتیم مشکلی برایم پیش نیاید، در امتحانات پایانترمِ نمایندگی آموزشوپرورش ایران در منچستر هم شرکت میکردم.
خانوادهٔ محمود مصمم به بازگشت بودند و او باید در امتحانات رسمی ایران هم شرکت میکرد. آنها در سال ۱۳۷۶ بعد از اتمام تحصیل پدرش، عطای غربت را به لقایش بخشیدند و به ایران برگشتند. محمود از پنجم دبستان تا آخر دورهٔ راهنمایی در مدرسههای انگلیس درس خوانده بود و حالا در ایران باید وارد مقطع دبیرستان میشد. یکی از بستگانشان دبیرستان امامصادق (ع) را به
ابوالفضل محمدزادهه
«اصل در هر شرایطی و به هر شکلی، ایستادن است؛ چراکه دوام در ایستادگی، بههرحال شکل و شرایط را به سود انسان ایستاده تغییر خواهد داد.»
parisa
تبلیغات میتوانست آنها را از بهتربودن به برتربودن برساند. ب
zahra.n
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه