بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آرزوهای دست‌ساز | طاقچه
تصویر جلد کتاب آرزوهای دست‌ساز

بریده‌هایی از کتاب آرزوهای دست‌ساز

نویسنده:میلاد حبیبی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۶۲ رأی
۴٫۰
(۴۶۲)
فایمن روزی برای سخنرانی به دانشگاه آرژانتین دعوت می‌شود. در حین سخنرانی، از دانشجوها می‌پرسد: «شما چرا همان کاری را می‌کنید که ما در آمریکا انجام می‌دهیم؟ وضعیت کشور ما طوری است که باید روی لبهٔ علم حرکت کنیم، اما شما که کشورتان مشکلات متعددی دارد، بروید و مشکلات خودتان را حل کنید، نه اینکه به علومی بپردازید که شاید صد سال آینده هم به‌دردتان نخورد.»
I_sun_nurse
بچه‌های دانشگاه یکی‌یکی ویزایشان را مُهر می‌کردند و می‌رفتند به‌سمت سرزمین فرصت‌ها! نه خبری از دیروز مملکتشان داشتند، نه شناختی از امروز آن، نه حتی اضطرابی برای فردایش
شکیبا
هیچ‌وقت احساس تحریم از آن‌طرف نکردیم. مشکل اصلی ما، تحریم‌های داخلی بود که دمار از روزگارمان درمی‌آورد. با تحریم‌های داخلی چه باید می‌کردیم؟ رانت و زدوبند و فساد و پارتی‌بازی و تنبلی و بی‌خیالی و بی‌اعتمادی را چطور باید دور می‌زدیم. از گمرک و ادارهٔ مالیات بگیر تا کارفرما و آن کسی که مناقصه برگزار می‌کرد؛ اینها بیشتر از آمریکا و اروپا ما را تحریم می‌کردند. بارها پیش آمده بود باوجود تمام تحریم‌های خارجی، جنسی را درعرض حداکثر دو هفته از اروپا می‌آوردیم پشت گمرکمان؛ اما بدون هیچ دلیل مشخصی، سه‌چهار ماه در گمرک گیر می‌کرد و ترخیص نمی‌شد.
م.حکیمی
ارزشمندبودن هرچیز با میزان دور از دسترس بودنش رابطهٔ مستقیم دارد.
s.latifi
«تا کِی باید شال تقصیرها را به گردن این‌وآن بیندازیم؟ تا کی باید چشم‌مان به دست این‌وآن باشد؟ کسی که راه‌حل داشته باشد، فریاد نمی‌کشد، جنجال راه نمی‌اندازد؛ عمل می‌کند، عمل! هرکس به‌اندازهٔ خودش مسئولیت دارد. مسئولیت، سهام نیست که بشود به غیر واگذار کرد.»
Razieh
یک‌بار زنگ زدیم به یک شرکت اروپایی و گفتیم ما ایرانی هستیم، می‌خواهیم از شما خرید کنیم. گفت: «خب چرا زنگ زدی می‌گویی من ایرانی‌ام و می‌خواهم از شما خرید کنم؟ خب برو بخر! برو خیلی راحت از نمایندگی چین من بخر و استفاده کن.» یا مثلاً یک‌بار دوربین‌هایش را فرستاد، ما بعد از دو ماه پولش را دادیم. بدون اینکه سودی بردارد یا درصدی روی قیمت‌هایش بکشد، برای دو ماه وام قرض‌الحسنهٔ ۶۰۰ هزاردلاری به ما داد. ولی در ایران چنین چیزی پیدا نمی‌شد. هیچ‌وقت احساس تحریم از آن‌طرف نکردیم. مشکل اصلی ما، تحریم‌های داخلی بود که دمار از روزگارمان درمی‌آورد. با تحریم‌های داخلی چه باید می‌کردیم؟
ولنسی پارسی
نه محمود نه من هیچ‌وقت اهل تقلّب و کلک‌زدن نبودیم. بارها پیش آمده بود که بچه‌ها سر کلاس کاغذ تقلّب‌ها را ردوبدل می‌کردند، اما ما برای اینکه بی‌عدالتی نشود، هرگز دست به این کار نزدیم. سر جلسهٔ امتحان اگر سؤالی را بلد نبودم، حتی اگر شرایط تقلّب فراهم می‌شد باز هم جواب را خالی می‌گذاشتم. آدم هرکس را هم بتواند فریب بدهد، دیگر خودش را نمی‌تواند.
شکیبا
دوران جنگ، پشت‌جبهه‌ها فقط نمی‌نشستند دعا بخوانند و بگویند الهی صدّام بمیرد؛ بلند می‌شدند و تیر می‌زدند. آن بلندشدن و تیرزدن، امروز این کار و تلاش و امیدواری است. ولی اینکه آن تیر بخورد به پیشانی دشمن، دست خداست. تکلیف ما این است بلند شویم، حرکت کنیم و تا می‌توانیم با دقت تیر بزنیم؛ با تمام وجود بایستیم و از هیچ‌چیز نترسیم. وقتی این کار را با نیت درست و خالصانه انجام بدهیم، آن‌وقت است که به لطف و هدایت خدا همهٔ کارها به نتیجه می‌رسد.
معین کرمانی
همیشه داشتن ایدهٔ خوب لازم است ولی کافی نیست. چیزی که باعث شده بود ایدهٔ آنها به محصول برسد و باعث آرامش و نجات جان مردم بشود، وجود چنین گروه قوی و منسجمی بود.
م.حکیمی
چه تعداد از پیشرفت‌ها و دستاوردهای ملی و جهانی کشورمان را به‌خاطر داریم؟ چند تن از دانشمندان و نخبگان کشورمان را می‌شناسیم؟ آیا تابه‌حال روایتی از شجاعت و پاک‌دستی و خدمات مدیران و مسئولان دل‌سوز و پیش‌ران کشورمان خوانده‌ایم؟ آیا تاکنون تاریخچهٔ صنایع و کارخانجاتمان را مرور کرده‌ایم؟ آیا می‌توانیم تعدادی از کارآفرینان و صنعتگران کشورمان را نام ببریم؟ آیا صاحبان شرکت‌های دانش‌بنیان را می‌شناسیم و سرگذشتشان را شنیده‌ایم؟ پاسخ به این سؤالات تاحدودی نسبت ما با پیشرفت‌ها را روشن می‌کند. نداشتن شناخت و آگاهی ما از آثار، عناصر و وقایعی که برای کشورمان منشأ و مولّد قدرت‌اند، حکایت از وضعی نامطلوب و وخیم دارد؛ وضعی که بیانگر بی‌توجهی ما به شرایط گذشته و جایگاه فعلی کشورمان است.
ر.مرادی
ارزشمندبودن هرچیز با میزان دور از دسترس بودنش رابطهٔ مستقیم دارد
R.ali.H
از بنر سردر سینماهای اطراف میدان انقلاب هم می‌شد فهمید که فیلم‌ها می‌خواهند یا مردم را بخندانند و پول به جیب بزنند، یا ناامید کنند و جایزه بگیرند
MahdiaR
قالَ اَمیرُ المؤمِنین (ع): العِلمُ سُلطانٌ مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیه
کاربر ۷۴۱۶۱۴۷
مهم این است که فکر آدم بیکار نباشد و همیشه در ذهنش گره‌ای برای بازکردن داشته باشد؛ فکرکردن به چیزی که می‌تواند باعث تحول شود.
MahdiaR
اصل در هر شرایطی و به هر شکلی، ایستادن است؛ چراکه دوام در ایستادگی، به‌هرحال شکل و شرایط را به سود انسان ایستاده تغییر خواهد داد.
A.A
پیش آمده بود سر جلسهٔ امتحان ریاضی، همه دنبال ماشین‌حساب بودند، اما او تمام زمان امتحان درگیر این بود که بچه‌ها برای کدام سؤال ماشین‌حساب می‌خواهند.
ولنسی پارسی
دوران جنگ، پشت‌جبهه‌ها فقط نمی‌نشستند دعا بخوانند و بگویند الهی صدّام بمیرد؛ بلند می‌شدند و تیر می‌زدند. آن بلندشدن و تیرزدن، امروز این کار و تلاش و امیدواری است. ولی اینکه آن تیر بخورد به پیشانی دشمن، دست خداست. تکلیف ما این است بلند شویم، حرکت کنیم و تا می‌توانیم با دقت تیر بزنیم؛ با تمام وجود بایستیم و از هیچ‌چیز نترسیم. وقتی این کار را با نیت درست و خالصانه انجام بدهیم، آن‌وقت است که به لطف و هدایت خدا همهٔ کارها به نتیجه می‌رسد. که فرمود: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ.» و کسانی را که در راه ما جهاد کنند قطعاً هدایتشان خواهیم کرد و خدا با نیکوکاران است.
s.latifi
جاذبهٔ درس و دانشگاه به‌شدت فروکش کرده بود. او به‌دنبال راه‌حل مشکلات می‌گشت، اما درحال سقوط در دره‌ای از مباحث تئوری و غیرعملی بود. قرار بود تَه این دره، تکه‌کاغذی با عنوان «مدرک» به او بدهند. این تکه‌کاغذ جلوی در سفارت خیلی به‌دردش می‌خورد، اما جای دیگر بعید بود به کارش بیاید. در نهایت اگر شانس می‌آورد، می‌توانست با مدرکش جایی برای استخدام‌شدن پیدا کند. حس‌وحال موجودی را داشت که در جزیرهٔ دورافتادهٔ استوایی با جمعی از اساتید باستانی، فارغ و غافل از دغدغه‌ها و مشکلات جامعه به انتشار مقاله و جابه‌جایی مرزهای دانش مشغول بودند.
بهسین
در وفور مشکلات و قحطی راه‌حل‌ها باید بایستیم به جنگ؛ جنگیدن با روش‌ها؛ جنگیدن با هرآنچه که می‌خواهد ما را محکوم به ناامیدی و ناتوانی کند. بله، درست می‌گفتند؛ قطعاً امید را برای روزهای سخت ساخته‌اند.
dark.moon
لذت‌بخش یعنی با تمام وجود درگیر کار بودن و فراموش‌کردن سرعتِ چرخشِ عقربه‌ها. درگیری و مشغولیتی که منهای خستگی و بی‌انگیزگی و دل‌زدگی بود.
کرمِ کتاب🍃
او به‌دنبال راه‌حل مشکلات می‌گشت، اما درحال سقوط در دره‌ای از مباحث تئوری و غیرعملی بود. قرار بود تَه این دره، تکه‌کاغذی با عنوان «مدرک» به او بدهند. این تکه‌کاغذ جلوی در سفارت خیلی به‌دردش می‌خورد، اما جای دیگر بعید بود به کارش بیاید. در نهایت اگر شانس می‌آورد، می‌توانست با مدرکش جایی برای استخدام‌شدن پیدا کند.
ولنسی پارسی
کسی که راه‌حل داشته باشد، فریاد نمی‌کشد، جنجال راه نمی‌اندازد؛ عمل می‌کند، عمل! هرکس به‌اندازهٔ خودش مسئولیت دارد. مسئولیت، سهام نیست که بشود به غیر واگذار کرد.
zahra safikhani
امیرالمؤمنین (ع) در بیانی می‌فرمایند از دانشمندان و صاحبان علم پیمان الهی گرفته شده است که تخصص و دانش خود را در خدمت ایجاد توازن و مبارزه با اختلاف‌های طبقاتی قرار بدهند و بر پُرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت ننشینند.
Razieh
باشم. آنچه سر کلاس یاد می‌گرفتیم و آنچه در عمل به‌کار می‌آمد، تا حد زیادی به هم ارتباط نداشتند.
MohammadX139
می‌گفت بزرگ‌ترها انقلاب کردند و نُخاله‌ها را دور ریختند؛ پس ما هم باید بتوانیم با بُراده‌ها و ته‌مانده‌های فساد و بی‌عدالتی، زباله‌دان را پر کنیم.
MohammadX139
«اصل در هر شرایطی و به هر شکلی، ایستادن است؛ چراکه دوام در ایستادگی، به‌هرحال شکل و شرایط را به سود انسان ایستاده تغییر خواهد داد
ar
من یاد جملهٔ نادر ابراهیمی، نویسنده معروف افتادم که می‌گفت: «اصل در هر شرایطی و به هر شکلی، ایستادن است؛ چراکه دوام در ایستادگی، به‌هرحال شکل و شرایط را به سود انسان ایستاده تغییر خواهد داد.»
MahdiaR
«پیشنهاد ما کلاً اشتباه بود. ساخت این سیستم امکان‌پذیر نیست. شما هم این ماجرا را به‌کُل فراموشش کنید. ما اصلاً به چنین سیستمی نیاز نداریم.»
s.latifi
من یاد جملهٔ نادر ابراهیمی، نویسنده معروف افتادم که می‌گفت: «اصل در هر شرایطی و به هر شکلی، ایستادن است؛ چراکه دوام در ایستادگی، به‌هرحال شکل و شرایط را به سود انسان ایستاده تغییر خواهد داد.»
Mehrafarin
قطعاً امید را برای روزهای سخت ساخته‌اند.
محمد صدرا

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه